Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lutheran
U
وابسته به مارتین لوتر کلیسای لوتران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Roman Catholics
U
وابسته به کلیسای کاتولیک روم
Roman Catholic
U
وابسته به کلیسای کاتولیک روم
parochial school
U
مدرسه وابسته به کلیسای بخش
gregorian
U
وابسته به کلیسای گریگوریان ارمنستان
presbyterian
U
وابسته به کلیسای مشایخی پروتستان
feria
U
کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته
reunionism
U
دلبستگی به پیوند کلیسای کاتولیک با کلیسای انگلیس
lady-chapel
U
[کلیسای کوچک در کلیسای اصلی برای تکریم]
lutheranism
U
عقاید لوتر وکلیسای او
open hearth cinder
U
شلاکه ی کوره مارتین
buckstay
U
در کوره زیمنس مارتین
siemens martin steel
U
فولاد زیمنس مارتین
open hearth steel
U
فولاد زیمنس مارتین
open hearth practice
U
طرزکار کوره زیمنس مارتین
open hearth plant
U
تاسیسات کوره زیمنس مارتین
o.h. ingot steel
U
فولاد شمش زیمنس مارتین
ingot iron o.steel
U
فولادبسمر فولاد زیمنس مارتین
martinmas
U
جشن مارتین مقدس در 11نوامبر
open hearth pig iron
U
اهن خام کوره زیمنس مارتین
open hearth furnace
U
کوره روباز کوره زیمنس مارتین
minster
U
کلیسای بزرگ
kirk
U
کلیسای اسکاتلند
romanist
U
عضو کلیسای رم
Church of England
U
کلیسای انگلستان
st peter's
U
کلیسای سن پیر
the orthodox church
U
کلیسای ارتودوکس
the orthodox church
U
کلیسای خاور
Coptic Church
U
کلیسای قبطی
cross-doomed
U
کلیسای گنبددار
chapel
U
کلیسای کوچک
greek church
U
کلیسای شرقی
greek church
U
کلیسای خاور
cathedrals
U
کلیسای جامع
popery
U
کلیسای کاتولیک رم
cathedral
U
کلیسای جامع
cross-church
U
کلیسای صلیبی
chapels
U
کلیسای کوچک
greek catholic
U
عضو کلیسای شرقی
Catholic
U
عضو کلیسای کاتولیک
canon low
U
قانون کلیسای کاتولیک
power of the keys
U
اختیارات کلیسای پاپ
greed orthodox
U
کلیسای ارتدکس یونانی
Catholics
U
عضو کلیسای کاتولیک
orthodoxly
U
بشیوه کلیسای خاور
established church
U
کلیسای قانونی و شرعی
nonconformist
U
مخالف کلیسای رسمی
nonconformists
U
مخالف کلیسای رسمی
episcopalianism
U
پیروی از کلیسای اسقفی
laura
U
صومعه کلیسای شرقی
C. of E
U
مخفف کلیسای انگلیس
Collegiate church
U
کلیسای وقف ایتام
episcopalian
U
پیرو کلیسای اسقفی
episcopalians
U
پیرو کلیسای اسقفی
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
Cluny
U
[کلیسای کلونی به سبک رنسانس]
Coptic Church
U
کلیسای بومی مصر و اتیوپی
nestorian
U
کلیسای نسطوری قدیم ایران
archimandrite
U
رئیس دیر در کلیسای شرقی
episcopal
U
مربوط به کلیسای اسقفی درمسیحیت
orthodox
U
مطابق عقاید کلیسای مسیح
anglicanism
U
اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
dominie
U
عنوان کشیشان کلیسای هلند
jacobite
U
عضو کلیسای قدم سوریه و عراق
abbeys
U
کلیسا نام کلیسای وست مینستر
presbyterianism
U
پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
lateran
U
نام کلیسای جامع رم نامیده میشود
lector
U
قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
abbey
U
کلیسا نام کلیسای وست مینستر
romanism
U
اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
gregorian chant
U
سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
the r.
U
مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
mantelletta
U
شنل بلند تا سر زانو مخصوص کاردینال کلیسای کاتولیک
The Catholic Church springs
[comes]
to mind as an obvious example.
U
کلیسای کاتولیک به عنوان یک نمونه بارز به ذهن می آید.
biretta
U
یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم بر سر می گذارند
nonagium
U
عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
parish clerk
U
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
episcopacy
U
مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associates
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
attributable
U
وابسته به
pyretic
U
وابسته به تب
pyrexial
U
وابسته به تب
pyrexic
U
وابسته به تب
pertianing
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
adjectives
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
federated
U
وابسته
federates
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
federating
U
وابسته
attendants
U
وابسته
attendant
U
وابسته
adjective
U
وابسته
relative
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
hanger on
U
وابسته
akin
U
وابسته
interdependent
U
وابسته
of kin
U
وابسته
wedded
U
وابسته
dependent
U
وابسته
plantar
U
وابسته به کف پا
diphtheric
U
وابسته به
federate
U
وابسته
germane
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
pertinent
U
وابسته
attached
U
وابسته
contingent
U
وابسته
contingents
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
cantabrigian
U
وابسته به
carpal
U
وابسته به مچ
pertaining
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
subordinate
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
relevant
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
israelitish
U
وابسته به
appurtenant
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
affiliating
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
attache
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
related
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
thereof
U
وابسته به ان
monitorial
U
وابسته به
elfin
U
وابسته به جن
dependant
U
وابسته
sexual organs
U
وابسته به
comprador
U
وابسته
dependants
U
وابسته
congenerous
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
subordinating
U
وابسته
indonesian
U
وابسته به اندونزی
inferential
U
وابسته به استنتاج
ichthyic
U
وابسته به ماهی
icarian
U
وابسته به ایکاروس
laryngitic
U
وابسته به نای
indic
U
وابسته به هند
hyperbolic
U
وابسته به هذلولی
isthmic
U
وابسته به باریکه
isthmian
U
وابسته به باریکه
irrigational
U
وابسته به ابیاری
iraqi
U
وابسته به عراق
iranian
U
وابسته به ایران
interrogatory
U
وابسته به سئوال
preemptive
U
وابسته به حق شفعه
incorporative
U
وابسته به الحاق
kufic
U
وابسته به کوفه
iatric
U
وابسته به پزشکی
interoceptive
U
وابسته به احشاء
humnanist
U
وابسته به بشردوستی
inflexional
U
وابسته به صرف
infusorial
U
وابسته به نمرویان
inhibitive
U
وابسته به جلوگیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com