English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lexical U وابسته به فرهنگ نویسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
Other Matches
lexicography U فرهنگ نویسی
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
lexical U وابسته به فرهنگ لغات
intercultural U وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
stenogrsphic U وابسته به تند نویسی
tachygraphic U وابسته به تند نویسی
aphoristic U وابسته به موجز نویسی یا پندنویسی
prescriptive U وابسته به نسخه نویسی تجویزی
chirographic U وابسته به دست نویسی دستخطی
onomasticon U فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
pascal U زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
procedure U زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
stenography U مختصر نویسی کوتاه نویسی
modula U زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming U برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
forth U نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
c U رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
modular programming U برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
lowbrow U بی فرهنگ
dictionaries U فرهنگ
dictionary U فرهنگ
lexicons U فرهنگ
lexicon U فرهنگ
culturing U فرهنگ
cultures U فرهنگ
culture U فرهنگ
kultur U فرهنگ
vocabulary U فرهنگ لغات
data dictionary U فرهنگ داده ها
deculturation U فرهنگ باختگی
folklore U فرهنگ قومی
gazetteer U فرهنگ جغرافیایی
vocabularies U فرهنگ لغات
etymologicon U فرهنگ مشتقات
subculture U خرده فرهنگ
abclution U فرهنگ ناپذیری
thesaurus U فرهنگ جامع
dictionary U فرهنگ لغات
walking dictionary U فرهنگ متحرک
national culture U فرهنگ ملی
acculturation U فرهنگ پذیری
acculturate U فرهنگ پذیرفتن
dictionary U فرهنگ لغات
wordbook U فرهنگ لغات
graecism U فرهنگ یونانی
dictionaries U فرهنگ لغات
glossary U فرهنگ لغات
lexicon [dictionary] U فرهنگ لغات
subcultures U فرهنگ فرعی
gradus U فرهنگ عروضی
thesauruses U فرهنگ جامع
deculturation U فرهنگ زدایی
encyclopaedia U فرهنگ جامع
subculture U فرهنگ فرعی
enculturation U فرهنگ اموزی
subcultures U خرده فرهنگ
word book U فرهنگ لغات
class culture U فرهنگ طبقهای
an a to a dictionary U ضمیمه فرهنگ
ministry of education U وزارت فرهنگ
rhyming dictionary U فرهنگ قوافی
armenian U فرهنگ ارمنی
educative U فرهنگ بخش
ministry education U وزارت فرهنگ
Arabic U فرهنگ عربی
iranism U فرهنگ ایرانی
urbiculture U شهر فرهنگ
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
culture free tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
chung shin sooyak U فرهنگ اخلاقی تکواندو
glossary U فرهنگ لغات دشوار
dictionary program U برنامه فرهنگ لغات
culture bound tests U ازمونهای فرهنگ- بسته
hellenist U متخصص فرهنگ یونان
culture fair tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
an a to a dictionary U ذیل یاملحقات فرهنگ
glossaries U فرهنگ لغات دشوار
eeglish persian dictionary U فرهنگ انگلیسی به فارسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
glossary U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
germanist U دانشمند فرهنگ و زبان المانی
glossaries U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
it is ministerial to culture U وسیله ترقی فرهنگ است
slavist U محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
americanist U متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
vocabular U مربوط به فرهنگ لغات زبان
slavicist U محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
Brahmins U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
occidentalism U پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
Brahmin U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
philistia U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistine U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
A dictionary tell you what words mean . U فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
culturist U فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
philistines U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
Don't touch me!; Don't you touch me! U به من خیلی نزدیک نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
Indian style U [سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
Don't touch me!; Don't you touch me! U وارد منطقه شخصی من نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
This dictionary has many examples of how idioms are used . U این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
humanism U مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
This dictionary is published(printed) in three volumes. U این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
occidentalist U کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
synonymize U الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
lore U فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
gradus U فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
homestay U خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
automatic coding U برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
sinologist U چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
sinologue U چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
Japonaiserie U [از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
chirography U خط نویسی
duplication U دونسخه نویسی
prosaism U نثر نویسی
annotation U حاشیه نویسی
prosaism U مبتذل نویسی
prolixity U دراز نویسی
tachygraphy U تند نویسی
synonymy U مترادف نویسی
allegorization U تمثیل نویسی
brachygraphy U تند نویسی
enlistment U نام نویسی
report writer U گزارش نویسی
annotations U حاشیه نویسی
annotations U فهر نویسی
rewrote U دوباره نویسی
rewritten U دوباره نویسی
rewriting U دوباره نویسی
automatic writing U ناهشیار نویسی
annotation U فهر نویسی
rewrites U دوباره نویسی
rewrite U دوباره نویسی
enlistments U نام نویسی
brachygraphy U مختصر نویسی
shorthand U تند نویسی
entered U نام نویسی
enter U نام نویسی
acceeptance U قبولی نویسی
endorsements U فهر نویسی
endorsements U پشت نویسی
calligraphy U خوش نویسی
callings U خوش نویسی
lexicography U لغت نویسی
enters U نام نویسی
endorsement U پشت نویسی
shorthand U مختصر نویسی
prescriptions U نسخه نویسی
countersign U فهر نویسی
countersigned U فهر نویسی
countersigning U فهر نویسی
countersigns U فهر نویسی
typing U ماشین نویسی
coding U برنامه نویسی
subscription U پذیره نویسی
subscriptions U پذیره نویسی
endorsement U فهر نویسی
stenography U تند نویسی
enrollment U اسم نویسی
laconicism U کوته نویسی
precipitousness work U خلاصه نویسی
programming U برنامه نویسی
commentation U تقریظ نویسی
note paper U کاغذ نویسی
laconism U کوته نویسی
listings U اسم نویسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com