English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
masonic U وابسته به فراماسون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lodge U شعبه فراماسون ها
lodged U شعبه فراماسون ها
lodges U شعبه فراماسون ها
templar U عضو جمعیت فراماسون
mason U خانه ساز عضو فراموشخانه فراماسون
masons U خانه ساز عضو فراموشخانه فراماسون
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
affiliating U وابسته
affiliates U وابسته
affiliated U وابسته
dependent U وابسته
elysian U وابسته به
subordinates U وابسته
aquatic U وابسته به اب
belonging U وابسته ها
diphtheric U وابسته به
subordinated U وابسته
subordinate U وابسته
attributable U وابسته به
monitorial U وابسته به
subordinating U وابسته
affiliate U وابسته
tuitionary U وابسته به
attendant U وابسته
attendants U وابسته
cephalic U وابسته به سر
interdependent U وابسته
cantabrigian U وابسته به
appurtenant U وابسته
pertianing U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
adjective U وابسته
adjectives U وابسته
attache U وابسته
of kin U وابسته
federate U وابسته
federated U وابسته
related U وابسته
dependant U وابسته
dependants U وابسته
pertinent U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
thereof U وابسته به ان
congenerous U وابسته
comprador U وابسته
commissarial U وابسته به
syncop U وابسته به غش
federating U وابسته
federates U وابسته
akin U وابسته
germane U وابسته
riverrine U وابسته به
correspondent U وابسته
attached U وابسته
relative U وابسته
pyrexial U وابسته به تب
febile U وابسته به تب
carpal U وابسته به مچ
wedded U وابسته
sexual organs U وابسته به
pyretic U وابسته به تب
correspondents U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
relevant U وابسته
levitical U وابسته به
israelitish U وابسته به
elfin U وابسته به جن
contingents U وابسته
contingent U وابسته
hanger on U وابسته
messianic U وابسته به
pertaining U وابسته
antichristian U وابسته به دجال
photic U وابسته به نوروروشنایی
anginal U وابسته به گلودرد
radio ulnar U وابسته به زندبالاوزندپائین
investigatory U وابسته به رسیدگی
radio carpal U وابسته به زندبالاومچ
homicidal U وابسته به ادمکشی
analphabetic U وابسته به بیسوادی
pubertal U وابسته به بلوغ
scientific U وابسته بعلم
vital U وابسته به زندگی
altitudinal U وابسته به اوج
vital U وابسته بزندگی
menstrual U وابسته به قاعده گی
photic U وابسته به تولیدنور
pythian U وابسته به "اپولو"
pygmaean U وابسته به پیگمی ها
pygmean U وابسته به پیگمی ها
porcine U وابسته بخوک
pyrrhic U وابسته به " پیروس "
puberal U وابسته به بلوغ
solar U وابسته بخورشید
army attache U وابسته نظامی
surgical U وابسته به جراحی
oracular U وابسته به وحی
army attache U وابسته زمینی
perigean U وابسته به حضیضی
perigeal U وابسته به حضیضی
associated company U شرکت وابسته
matrimonial U وابسته به عروسی
jugular U وابسته بوریدوداجی
rhinal U وابسته به بینی
cosmic U وابسته بگیتی
aesthetically U وابسته به زیبایی
periclean U وابسته به پریکلس
aesthetic U وابسته به زیبایی
perlitic U وابسته به مروارید
archimedean U وابسته به ارشمیدس
photographic U وابسته به عکاسی
jugulars U وابسته بوریدوداجی
aortal U وابسته بشاهرگ
psychiatric U وابسته به روانپزشکی
aortic U وابسته بشاهرگ
pharyngal U وابسته به گلوگاه
pharmacologic U وابسته بداروشناسی
pharisaic U وابسته به فریسی
ranine U وابسته به وزغ
petrologic U وابسته به سنگ
petiolar U وابسته به برگدم
peruvian U وابسته به پرو
rectal U وابسته به مقعد
rectorial U وابسته به rector
programmatic U وابسته به پروگرام
mission U وابسته به ماموریت
maritime U وابسته بدریانوردی
marine U وابسته به دریانوردی
marines U وابسته به دریانوردی
connubial U وابسته به زناشویی
social U وابسته بجامعه
materialistic U وابسته به مادیات
paralytic U وابسته به فلج
paralytics U وابسته به فلج
pocky U وابسته به ابله
subversion U وابسته به خرابکاری
plumbous U وابسته به سرب
generic U وابسته به تیره
structurally U وابسته به بنا
presbyterial U وابسته به کشیش ها
planetary U وابسته به سیاره
missions U وابسته به ماموریت
pessimistic U وابسته به بدبینی
preemptive U وابسته به حق شفعه
predial or prae U وابسته به زمین
nasal U وابسته به منخرین
nasal U وابسته به بینی
preemptive U وابسته به پیشدستی
prefectorial U وابسته به اداری
oratorical U وابسته به سخنرانی
press attache U وابسته مطبوعاتی
potamic U وابسته به رودها
naval U وابسته به کشتی
focal U وابسته بکانون
structurally U وابسته به ساختمان
structural U وابسته به بنا
structural U وابسته به ساختمان
piscatory U وابسته به صیدماهی
piscatory U وابسته به ماهیگیری
acoustical U وابسته به شنوایی
piscatorial U وابسته به صیدماهی
adipic U وابسته به چربی
piscatorial U وابسته به ماهیگیری
provencal U وابسته بشهر
aerological U وابسته بهواشناسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com