Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
uxorial
U
وابسته به عیال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wife
U
عیال
family
U
عیال
kicky wicky
U
عیال
kicksy wicksy
U
عیال
families
U
عیال
bachelor
U
بدون عیال
bachelors
U
بدون عیال
handicapped with a family
U
پابست عیال
uxorious
U
عیال پرست
uxoriousness
U
عیال پرستی
uxoricide
U
قتل عیال
to take a wife
U
عیال اختیارکردن
uxoricide
U
عیال کشی
uxorious
U
بنده ومطیع عیال خود
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associates
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
contingent
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
contingents
U
وابسته
comprador
U
وابسته
plantar
U
وابسته به کف پا
attendants
U
وابسته
pertinent
U
وابسته
attendant
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
attributable
U
وابسته به
commissarial
U
وابسته به
subordinated
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
congenerous
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
elysian
U
وابسته به
dependant
U
وابسته
dependent
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
dependants
U
وابسته
related
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
affiliating
U
وابسته
subordinating
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
diphtheric
U
وابسته به
pertianing
U
وابسته
pyrexic
U
وابسته به تب
pyretic
U
وابسته به تب
interdependent
U
وابسته
cantabrigian
U
وابسته به
subordinate
U
وابسته
carpal
U
وابسته به مچ
pyrexial
U
وابسته به تب
israelitish
U
وابسته به
attached
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
hanger on
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
thereof=of that
U
وابسته به ان
akin
U
وابسته
relative
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
adjective
U
وابسته
attache
U
وابسته
wedded
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
federate
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
elfin
U
وابسته به جن
tuitionary
U
وابسته به
relevant
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
federating
U
وابسته
of kin
U
وابسته
germane
U
وابسته
federates
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
federated
U
وابسته
sexual organs
U
وابسته به
appurtenant
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
perlitic
U
وابسته به مروارید
pistillary
U
وابسته به مادگی گل
air attache
U
وابسته هوایی
auricular
U
وابسته بشنوایی
aortal
U
وابسته بشاهرگ
auditive
U
وابسته به شنوایی
attache
U
وابسته نظامی
antichristian
U
وابسته به دجال
photic
U
وابسته به تولیدنور
aortic
U
وابسته بشاهرگ
altitudinal
U
وابسته به اوج
piscatory
U
وابسته به صیدماهی
anginal
U
وابسته به گلودرد
pharmacologic
U
وابسته بداروشناسی
analphabetic
U
وابسته به بیسوادی
piscatorial
U
وابسته به ماهیگیری
army attache
U
وابسته نظامی
army attache
U
وابسته زمینی
archimedean
U
وابسته به ارشمیدس
associated company
U
شرکت وابسته
pharyngal
U
وابسته به گلوگاه
photic
U
وابسته به نوروروشنایی
petrologic
U
وابسته به سنگ
petiolar
U
وابسته به برگدم
piscatorial
U
وابسته به صیدماهی
astronautical
U
وابسته به فضانوردان
peruvian
U
وابسته به پرو
piscatory
U
وابسته به ماهیگیری
pharisaic
U
وابسته به فریسی
degenerative
U
وابسته به انحطاط
puberal
U
وابسته به بلوغ
pubertal
U
وابسته به بلوغ
seminal
U
وابسته به منی
municipal
U
وابسته بشهرداری
pyrrhic
U
وابسته به " پیروس "
pythian
U
وابسته به "اپولو"
pygmaean
U
وابسته به پیگمی ها
pygmean
U
وابسته به پیگمی ها
psychologic
U
وابسته به روانشناسی
ethnic
U
وابسته به نژادشناسی
structurally
U
وابسته به بنا
structurally
U
وابسته به ساختمان
structural
U
وابسته به بنا
provencal
U
وابسته بشهر
humans
U
وابسته بانسان
human
U
وابسته بانسان
hyperbolic
U
وابسته به هذلولی
ethnicity
U
وابسته به نژادشناسی
scientific
U
وابسته بعلم
investigatory
U
وابسته به رسیدگی
solar
U
وابسته بخورشید
photographic
U
وابسته به عکاسی
rhinal
U
وابسته به بینی
surgical
U
وابسته به جراحی
oracular
U
وابسته به وحی
matrimonial
U
وابسته به عروسی
jugulars
U
وابسته بوریدوداجی
jugular
U
وابسته بوریدوداجی
rectorial
U
وابسته به rector
homicidal
U
وابسته به ادمکشی
vital
U
وابسته بزندگی
menstrual
U
وابسته به قاعده گی
porcine
U
وابسته بخوک
psychiatric
U
وابسته به روانپزشکی
radio carpal
U
وابسته به زندبالاومچ
radio ulnar
U
وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine
U
وابسته به وزغ
rectal
U
وابسته به مقعد
subversion
U
وابسته به خرابکاری
social
U
وابسته بجامعه
promethean
U
وابسته به پرومیتوس
pocky
U
وابسته به ابله
landed
U
وابسته بزمین
generic
U
وابسته به تیره
paralytics
U
وابسته به فلج
vital
U
وابسته به زندگی
materialistic
U
وابسته به مادیات
connubial
U
وابسته به زناشویی
marines
U
وابسته به دریانوردی
emotive
U
وابسته به احساسات
pancreatic
U
وابسته به لوزالمعده
aesculapian
U
وابسته به دارگونه طب
aerological
U
وابسته بهواشناسی
adipic
U
وابسته به چربی
platinic
U
وابسته به پلاتین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com