English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
polytechnic U وابسته به علوم عملی مختلف
polytechnics U وابسته به علوم عملی مختلف
polytechnical U وابسته به علوم عملی مختلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
naturalistic U وابسته به تاریخ علوم طبیعی
aerodynamics U شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
metaphysical U وابسته بعلم ماوراء طبیعی علوم معقول
polytechnics U وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
polytechnic U وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
polytechnical U وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
information science U علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
target discrimination U قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charting U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
fractional U اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
systems analysis U ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
blocage U [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable U مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis U همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
heterogeneous network U سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fdm U انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
paint program U نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocating U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
functioned U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common U درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
bussing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies U انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency U انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous U مختلف الجنس و مختلف النوع
profiling U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
highway U خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways U خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design U طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
decollate U جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
sciences U علوم
mathesis U علوم
science U علوم
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
liberal arts U علوم سبعه
occult sciences U علوم غیبی
the four faculties U علوم چهارگانه
natural sciences U علوم طبیعی
biological sciences U علوم زیستی
behavioral sciences U علوم رفتاری
political science U علوم سیاسی
the learned professions U علوم سه گانه
normative sciences U علوم هنجاری
litterae humaniores U علوم انسانی
mathematics U علوم ریاضی
liberal arts U علوم انسانی
mathematics U علوم دقیقه
exact sciences U علوم دقیقه
civics U علوم مدنی
the province of science U رشته علوم
Random-access memory U رم [علوم کامپیوتر]
RAM [random access memory] U رم [علوم کامپیوتر]
idiographic sciences U علوم فردنگر
life sciences U علوم طبیعی
physical science U علوم طبیعی
social science U علوم اجتماعی
Bachelor of Science U لیسانس علوم
computer science U علوم کامپیوتر
quadrivium U علوم چهارگانه
life sciences U علوم زیستی
life science U علوم طبیعی
basic sciences U علوم پایه
social sciences U علوم اجتماعی
physical sciences U علوم طبیعی
rudiment U علوم مقدماتی
boffin U ویژهگر علوم
astronautics U علوم فضانوردی
boffins U ویژهگر علوم
life science U علوم زیستی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
ms. U فوق لیسانس علوم
notionalist U متخصص علوم نظری
humanism U علوم انسانی انسانگرایی
seminaries U مدرسه علوم دینی
seminary U مدرسه علوم دینی
theological school U مدرسه علوم دینی
theologue U طلبه علوم دینی
encyclopaedism U علوم واطلاعات جامع
mss U فوق لیسانس علوم
trivium U علوم ازاد سه گانه
theoretics U تحقیقات نظری در علوم
political scientists U ویژه گر علوم سیاسی
nomothetic sciences U علوم قانون نگر
political scientist U ویژه گر علوم سیاسی
AA U فوق دیپلم در علوم انسانی
metaphysics U مبحث علوم ماوراء طبیعی
polymaths U جامع علوم معقول ومنقول
RAM [random access memory] U حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
Random-access memory U حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
RAM [random access memory] U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
Random-access memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main store U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
polymath U جامع علوم معقول ومنقول
theorists U متخصص علوم نظری نگرشگر
occultist U جستجو کننده علوم پوشیده
metaphysician U دانشمند علوم ماوراء طبیعی
memory management U مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
B.A.s U مخفف لیسانس علوم انسانی
computer memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
geoscience U علوم مربوط به زمین شناسی
main memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
B.A U مخفف لیسانس علوم انسانی
theorist U متخصص علوم نظری نگرشگر
addressable storage U حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
arabist U عالم بزبان و علوم عربی
addressed memory U حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
prescientific U مربوط بدوره قبل از علوم جدید
to browse U بررسی عمومی کردن [علوم کامپیوتر]
submarine U زیر دریای [نظامی] [علوم طبیعی]
PhDs U درجه دکترا در علوم یا دانشهای انسانی
PhD U درجه دکترا در علوم یا دانشهای انسانی
major seminary U دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
submarine boat U زیر دریای [نظامی] [علوم طبیعی]
addressed memory U حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
RAM [random access memory] U حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
to browse U ویرایش کامل کردن [علوم کامپیوتر]
Random-access memory U حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
addressable storage U حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
cabala U علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
theolog U دانشمند علم دین طلبه علوم دینی
cabbalah U علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
cabbala U علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
comma-separated values [CSV] U اعداد بوسیله ویرگول از هم جدا شده [علوم کامپیوتر]
spss U Social the for StatisticalPackage Sciences بسته اماری برای علوم اجتماعی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
systematic theology U بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
executable <adj.> U عملی
convenient <adj.> U عملی
feasible <adj.> U عملی
business like U عملی
makable [spv. makeable] <adj.> U عملی
pragmatic U عملی
manageable <adj.> U عملی
possible [doable, feasible] <adj.> U عملی
practicable <adj.> U عملی
workable <adj.> U عملی
doable <adj.> U عملی
appropriate [for an occasion] <adj.> U عملی
applicatory <adj.> U عملی
applicative U عملی
practic U عملی
operatives U عملی
operative U عملی
pragmatics U عملی
applied U عملی
achievable <adj.> U عملی
pracitcable U عملی
operable U عملی
contrivable <adj.> U عملی
experimental U عملی
performable U عملی
factually U عملی
useful <adj.> U عملی
workable U عملی
practicable U عملی
suitable <adj.> U عملی
objective U عملی
factual U عملی
practicals U عملی
handy <adj.> U عملی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com