Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
physiological
U
وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
physiologic
U
وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
functional
U
وابسته به وفایف اعضاء وفیفهای
heterology
U
عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
transfer order
U
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
staffed
U
اعضاء هیئت
staff
U
اعضاء هیئت
acolous
U
فاقد اعضاء
private
U
اعضاء تناسلی
privates
U
اعضاء تناسلی
staffs
U
اعضاء هیئت
attachT
U
یکی از اعضاء سفارتخانه
plenaries
U
شامل تمام اعضاء
plenary
U
شامل تمام اعضاء
homogonous
U
دارای اعضاء تولید مثل متشابه
anaphrodisia
U
داروهای فلج کنندهء اعضاء تناسلی
All members are entitled to use the swimming pool.
U
همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
spoils system
U
سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
wifehood
U
وفایف زوجیت
implied task
U
وفایف استنتاجی
assignment of tasks
U
تعیین وفایف
function keys
U
کلیدهایانجام وفایف
specified tasks
U
وفایف تصریحی
assignment of tasks
U
واگذار کردن وفایف
job description
U
شرح وفایف شغلی
physiology
U
علم وفایف الاعضاء
toe the line
<idiom>
U
انجام وفایف شخصی
muliebrity
U
وفایف زنانه زنانگی
that is beyond my duty
U
این از وفایف من خارج است
positioned
U
قراردادن امورات مربوط به وفایف
position
U
قراردادن امورات مربوط به وفایف
breaks
U
خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
break
U
خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
specified tasks
U
ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
entoptics
U
شناسایی وفایف اجزای درونی چشم
he is nehgent of his duties
U
در انجام وفایف خودسهل انگار است
deontology
U
وفیفه شناسی علم وفایف اخلاقی
second fiddle
U
کسیکه دارای وفایف فرعی ویاثانوی است
this duty precedes all others
U
این وفیفه مقدم بر همه وفایف دیگر است
admin
U
تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
misdirection
U
در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
condonation
U
اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
manning table
U
جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
exquatur
U
اجازه اقدام دادن به کنسول منظور اجازهای است که به کنسول داده میشود تا به وفایف خود عمل کند
building line
U
بر ساختمانی
organic
U
ساختمانی
structural
U
ساختمانی
structurally
U
ساختمانی
constructional
U
ساختمانی
grillage
U
شبکه ساختمانی
structural draftsman
U
نقشه کش ساختمانی
component
U
جزء ساختمانی
structural crack
U
ترک ساختمانی
Construction works .
U
عملیات ساختمانی
site
U
زمین ساختمانی
constructive
U
مفید ساختمانی
structural drawing
U
نقشه ساختمانی
structural factor
U
ضریب ساختمانی
structural steel
U
فولاد ساختمانی
structural member
U
عضو ساختمانی
structural joints
U
درزهای ساختمانی
building sites
U
کارگاه ساختمانی
building site
U
کارگاه ساختمانی
sited
U
کارگاه ساختمانی
sited
U
زمین ساختمانی
timber
U
چوب ساختمانی
structrual stability
U
استحکام ساختمانی
structrual steelwork
U
فولاد ساختمانی
structual engineering
U
مهندس ساختمانی
sites
U
کارگاه ساختمانی
sites
U
زمین ساختمانی
member
U
جزء ساختمانی
members
U
جزء ساختمانی
structural concrete
U
بتن ساختمانی
components
U
جزء ساختمانی
basic unit assembly group
U
گروه ساختمانی
monumentality
U
عظمت ساختمانی
structrual stability
U
ثبات ساختمانی
to found a building
U
ساختمانی بینادکردن
artificial stone
U
سنگ ساختمانی
ashlar
U
سنگ ساختمانی
ashler
U
سنگ ساختمانی
contractors plant
U
ماشینهای ساختمانی
construction joints
U
درزهای ساختمانی
basic construction unit
U
واحد ساختمانی
contractors yard
U
واحد ساختمانی
building limes
U
اهک ساختمانی
construction joint
U
درز ساختمانی
building material
U
مصالح ساختمانی
building operations
U
عملیات ساختمانی
building unit
U
واحد ساختمانی
site
U
کارگاه ساختمانی
site building
U
زمین ساختمانی
building work
U
کار ساختمانی
site office
U
دفتر ساختمانی
structural timber
U
الوار ساختمانی
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
steel fabric
U
بافت فولاد ساختمانی
public works
U
کارهای ساختمانی همگانی
home wiring
U
سیم کشی ساختمانی
intelligent building
U
[ساختمانی با سرویس هوشمند]
material storage area
U
انبار مصالح ساختمانی
material testing laboratory
U
ازمایشگاه مصالح ساختمانی
constitutive
U
تشکیل دهنده ساختمانی
construction cost index
U
شاخص هزینه ساختمانی
structural steel sheet
U
ورق فولاد ساختمانی
building machinery
U
ماشین الات ساختمانی
masonery
U
مصالح ساختمانی سنگتراشی
sheer plan
U
نقشه ساختمانی ناو
light weight unit
U
واحد ساختمانی سبک
module
U
مدلهای نمونه ساختمانی
modules
U
مدلهای نمونه ساختمانی
masonry lining
U
پوشش با مصالح ساختمانی
corbelling
U
پیش امدگی ساختمانی
sidewalk superintendent
U
نافر عملیات ساختمانی
ashlar
U
سنگ ساختمانی تراشیده
corbeling
U
پیش امدگی ساختمانی
structural design
U
طرح و محاسبات ساختمانی
building craftsman
U
کارگر ماهر ساختمانی
structural analysis
U
محاسبات طرح ساختمانی
structural transformation
U
تغییر شکل ساختمانی
pattern construction drawing
U
الگوی نقشههای ساختمانی
to pull down a building
U
خراب کردن ساختمانی
fabrique
U
[ساختمانی در محوطه باغ]
refractory
U
ماده ساختمانی نسوز
to tear down a building
U
خراب کردن ساختمانی
to pull down a building
U
متلاشی کردن ساختمانی
to demolish a building
U
خراب کردن ساختمانی
to demolish a building
U
متلاشی کردن ساختمانی
to tear down a building
U
متلاشی کردن ساختمانی
pier
U
پایه نصب ستونهای ساختمانی
bombproof
U
ساختمانی که پناه بمب باشد
structual constituent
U
جزء تشکیل دهنده ساختمانی
modular design
U
مدل ساختمانی پیش ساخته
erection crane
U
جراثقال برای کارهای ساختمانی
studding
U
مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
anti drag wire
U
اجزاء بست کاری ساختمانی
pier mount
U
پایه نصب ستونهای ساختمانی
piers
U
پایه نصب ستونهای ساختمانی
building unit
U
جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
structural steel
U
تیر فولاد یا اهن ساختمانی
To make a forcible entry into a building.
U
بزور وارد ساختمانی شدن
hauled
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
factory
U
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
hauling
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
to plan a building
U
نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
homomorphy
U
شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز
factories
U
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
nut structure
U
ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند
hauls
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
embryonic membrane
U
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
automonitor
U
ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
parenthood
U
مقام والدین وفایف والدین
rosters
U
سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
roster
U
سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
restitution of conjugal rights
U
دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
masonary
U
مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
haul road
U
راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
ashlering
U
[مجموعه ای از سنگ های ساختمانی کوتاه و ایستاده]
to burgle
[British E]
/ burglarize
[American E]
a building.
U
با زور
[و غیر قانونی]
وارد ساختمانی شدن
to break into a building
U
با زور
[و غیر قانونی]
وارد ساختمانی شدن
dolmen
U
ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
dimension stone
U
سنگ ساختمانی که به ابعاد معین بریده شده است
interlacing arches
U
طاقهایی که نقشه ساختمانی انهابه پرگارهای متقاطع میماند
pin joint
U
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
beef up
U
افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
earthquake factor
U
مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
cellulose nitrate
U
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
bulb angle
U
جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
free haul
U
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
anti tear strips
U
باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
operating bridge
U
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
sergeancy
U
گروهبانی وفایف گروهبانی
serjeancy
U
گروهبانی وفایف گروهبانی
gurantee period
U
مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com