English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
teetotal U وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
al cololic drinks U مسکرات
teetotalist U طرفدار منع مسکرات
prohibitionist U طرفدار منع مسکرات
side U طرفداری کردن از
sides U طرفداری کردن از
to stand for U طرفداری کردن از
advocate طرفداری کردن
take the part of U طرفداری کردن
favouring U طرفداری مرحمت کردن
favoring U طرفداری مرحمت کردن
favoring U همراهی یا طرفداری کردن با
favors U طرفداری مرحمت کردن
To take someones side . To side with someone. U از کسی طرفداری کردن
favors U همراهی یا طرفداری کردن با
favored U طرفداری مرحمت کردن
favour U طرفداری مرحمت کردن
favours U همراهی یا طرفداری کردن با
to take the p of a person U ازکسی طرفداری کردن
favours U طرفداری مرحمت کردن
favour U همراهی یا طرفداری کردن با
favouring U همراهی یا طرفداری کردن با
favored U همراهی یا طرفداری کردن با
favor U طرفداری مرحمت کردن
advocated U طرفداری کردن حامی
advocates U طرفداری کردن حامی
advocating U طرفداری کردن حامی
teetotalism U پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
partook U بهره داشتن طرفداری کردن
abstainer U پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
to lobby against [for] somebody U سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف [طرفداری از] کسی
to stand up for U پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
favoring U نیکی کردن به طرفداری کردن
favors U نیکی کردن به طرفداری کردن
favour U نیکی کردن به طرفداری کردن
favor U نیکی کردن به طرفداری کردن
favouring U نیکی کردن به طرفداری کردن
favored U نیکی کردن به طرفداری کردن
favours U نیکی کردن به طرفداری کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
siding U طرفداری
adhesion U طرفداری
sidings U طرفداری
devotion U طرفداری
partiality U طرفداری
one sidedness U طرفداری
partisanship U طرفداری
favouritism U طرفداری
favoritism U طرفداری
one tideness U طرفداری
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
he sided with us U طرفداری از ما کرد
party spirit U طرفداری حزبی
bias U طرفداری تعصب
growthmanship U طرفداری ازرشد
biases U طرفداری تعصب
germanism U طرفداری از المان
prelatism U طرفداری ازمتران ها
proslavery U طرفداری از برده فروشی
respect of persons U طرفداری و واهمه از کسان
unprejudiced U بدون تبعیض یا طرفداری
libertarianism U طرفداری از ازادی فردی
royalism U طرفداری از رژیم سلطنتی
with out any p to U بدون هیچ طرفداری ازاو
sectionalism U طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
phonetioist U طرفداری املای مطابق صدا
pan americanism U طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
The senator argued in favour of lowering the tax. U سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
insurrectionism U اصول یاغی گری یا طرفداری ازشورش
world federalism U طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
feminism U عقیده به برابری زن ومرد طرفداری اززنان
temperance U طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
royalism U شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
prohibitionism U طرفداری از حکم منع فروش نوشابههای الکی
loyalists U کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
p in favour of a person U تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
loyalist U کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
phonetist U متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
agrarianism U تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
penetrative U وابسته به نفوذ کردن
procreant U وابسته به ایجاد کردن یا زادن
hydropathic U وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
neuter U اخته کردن وابسته به جنس خنثی
neutered U اخته کردن وابسته به جنس خنثی
neutering U اخته کردن وابسته به جنس خنثی
neuters U اخته کردن وابسته به جنس خنثی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
free lance U مفرد کار کردن نویسنده غیر وابسته
metallurgic U وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
play off U درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
levitical U وابسته به
federate U وابسته
israelitish U وابسته به
attache U وابسته
correspondent U وابسته
commissarial U وابسته به
correspondents U وابسته
comprador U وابسته
germane U وابسته
attached U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
appurtenant U وابسته
tuitionary U وابسته به
subordinate U وابسته
federates U وابسته
federating U وابسته
contingents U وابسته
cantabrigian U وابسته به
relevant U وابسته
pertinent U وابسته
carpal U وابسته به مچ
interdependent U وابسته
wedded U وابسته
subordinated U وابسته
federated U وابسته
related U وابسته
affiliate U وابسته
affiliated U وابسته
affiliates U وابسته
affiliating U وابسته
pertianing U وابسته
subordinating U وابسته
subordinates U وابسته
cephalic U وابسته به سر
congenerous U وابسته
messianic U وابسته به
sexual organs U وابسته به
pertaining U وابسته
attendants U وابسته
pyretic U وابسته به تب
adjectives U وابسته
contingent U وابسته
riverrine U وابسته به
belonging U وابسته ها
thereof=of that U وابسته به ان
attendant U وابسته
thereof U وابسته به ان
syncop U وابسته به غش
elysian U وابسته به
elfin U وابسته به جن
akin U وابسته
monitorial U وابسته به
relative U وابسته
dependants U وابسته
hanger on U وابسته
aquatic U وابسته به اب
attributable U وابسته به
of kin U وابسته
dependent U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
febile U وابسته به تب
diphtheric U وابسته به
dependant U وابسته
adjective U وابسته
migratory U وابسته به مهاجرت
heather U وابسته به خلنگ
ducal U وابسته به دوک
boozier U وابسته به مشروب
booziest U وابسته به مشروب
boozy U وابسته به مشروب
limnic U وابسته به اب شیرین
microscopical U وابسته به ریزبین
limnetic U وابسته به اب شیرین
aortic U وابسته بشاهرگ
sidekick U شخص وابسته
metopic U وابسته به پیشانی
sidekicks U شخص وابسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com