English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
eleemosinary U وابسته به صدقه
eleemosynary U وابسته به صدقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
handout U صدقه
alms deed U صدقه
alms U صدقه
an act of charity U صدقه
dole U صدقه
charities U صدقه
charitable gift U صدقه
charity U صدقه
eleemosynary U صدقه
eleemosynary U صدقه خوری
eleemosinary U صدقه خور
almoner U صدقه پخش کن
almsgiving U صدقه دادن
almggiver U صدقه پخش کن
almsman U صدقه دهنده
almsman U صدقه گیر
eleemosynary U صدقه دهنده
breadline U صف صدقه بگیران
almonry U صدقه خانه کلیسا
charitableness U خیرخواهی صدقه بخشی
To be all over some one . To plead with someone . U قربا ؟ صدقه کسی رفتن
charity begins at home. <proverb> U صدقه از خانه شروع می شود .
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
cantabrigian U وابسته به
adjective U وابسته
cephalic U وابسته به سر
carpal U وابسته به مچ
elysian U وابسته به
pyrexial U وابسته به تب
riverrine U وابسته به
tuitionary U وابسته به
of kin U وابسته
dependant U وابسته
dependants U وابسته
diphtheric U وابسته به
interdependent U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
federate U وابسته
congenerous U وابسته
comprador U وابسته
attendant U وابسته
attendants U وابسته
commissarial U وابسته به
monitorial U وابسته به
adjectives U وابسته
affiliate U وابسته
affiliated U وابسته
affiliates U وابسته
affiliating U وابسته
belonging U وابسته ها
plantar U وابسته به کف پا
aquatic U وابسته به اب
dependent U وابسته
attributable U وابسته به
sexual organs U وابسته به
pertaining U وابسته
elfin U وابسته به جن
related U وابسته
attached U وابسته
akin U وابسته
pertianing U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
attache U وابسته
federated U وابسته
federates U وابسته
federating U وابسته
appurtenant U وابسته
thereof U وابسته به ان
syncop U وابسته به غش
pyretic U وابسته به تب
pertinent U وابسته
germane U وابسته
subordinating U وابسته
relevant U وابسته
subordinates U وابسته
wedded U وابسته
hanger on U وابسته
correspondents U وابسته
correspondent U وابسته
subordinated U وابسته
israelitish U وابسته به
subordinate U وابسته
febile U وابسته به تب
levitical U وابسته به
relative U وابسته
messianic U وابسته به
contingent U وابسته
contingents U وابسته
glandulous U وابسته به غدد
interrogatory U وابسته به سئوال
interferential U وابسته به دخالت
gnomonic U وابسته به شاخص
pocky U وابسته به ابله
degenerative U وابسته به انحطاط
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
landed U وابسته بزمین
emotive U وابسته به احساسات
internuptial U وابسته به عروسی
interoceptive U وابسته به احشاء
generic U وابسته به تیره
prefectoral U وابسته به اداری
preemptive U وابسته به پیشدستی
gregorian U وابسته به گریگوری
preemptive U وابسته به حق شفعه
inspectoral U وابسته به بازرس ها
naval U وابسته به کشتی
potamic U وابسته به رودها
maritime U وابسته بدریانوردی
piscatory U وابسته به ماهیگیری
marine U وابسته به دریانوردی
connubial U وابسته به زناشویی
intercollegiate U وابسته بکالج ها
materialistic U وابسته به مادیات
marines U وابسته به دریانوردی
paralytic U وابسته به فلج
paralytics U وابسته به فلج
gular U وابسته به مری
plumbous U وابسته به سرب
kufic U وابسته به کوفه
antichristian U وابسته به دجال
lactic U وابسته به شیر
gasolinic U وابسته به بنزین
laryngeal U وابسته بنای
altitudinal U وابسته به اوج
pistillary U وابسته به مادگی گل
piscatory U وابسته به صیدماهی
laryngitic U وابسته به نای
piscatorial U وابسته به صیدماهی
piscatorial U وابسته به ماهیگیری
analphabetic U وابسته به بیسوادی
anginal U وابسته به گلودرد
galilean U وابسته به گالیله
jesuitic U وابسته به یسوعیون
isthmic U وابسته به باریکه
geomantic U وابسته به رمالی
glandulose U وابسته به غدد
acoustical U وابسته به شنوایی
iranian U وابسته به ایران
pleural U وابسته به شامه شش
adipic U وابسته به چربی
platinic U وابسته به پلاتین
aerological U وابسته بهواشناسی
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
affiliated company U شرکت وابسته
gerontic U وابسته به پیری
air attache U وابسته هوایی
iraqi U وابسته به عراق
irrigational U وابسته به ابیاری
isthmian U وابسته به باریکه
leninist U وابسته به لنین
inner directed U درون وابسته
matrimonial U وابسته به عروسی
vital U وابسته بزندگی
vital U وابسته به زندگی
investigatory U وابسته به رسیدگی
scientific U وابسته بعلم
horatian U وابسته به هوراس
homeric U وابسته به هومر
hypochondriacal U وابسته به تهیگاه
pygmean U وابسته به پیگمی ها
pygmaean U وابسته به پیگمی ها
pythian U وابسته به "اپولو"
municipal U وابسته بشهرداری
pyrrhic U وابسته به " پیروس "
seminal U وابسته به منی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com