Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scapulo humeral
U
وابسته به شانه وبازو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ctenophoran
U
وابسته بشانه داران جانور شانه دار
hackle
U
شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
reed
U
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
head to head
U
رقابت شانه به شانه
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
combed
U
شانه
pitchforks
U
شانه
comb
U
شانه
pitchfork
U
شانه
beater
U
شانه
harrower
U
شانه زن
master slave manipulator
U
یک شانه
iekke
U
شانه ها
scapulas
U
شانه
scapula
U
شانه
omoplate
U
شانه
combing
U
شانه
epaule
U
شانه
combings
U
دم شانه
shouldered
U
شانه
boek bou
U
شانه
shouldering
U
شانه
shoulder
U
شانه
shoulders
U
شانه
clip
U
شانه فشنگ
clipped
U
شانه فشنگ
clippings
U
شانه فشنگ
clips
U
شانه فشنگ
shouldered
U
شانه راه
lapwings
U
شانه بسر
harnessed
U
بند شانه
bough
U
شانه حیوان
boughs
U
شانه حیوان
harness
U
بند شانه
shoulder
U
شانه راه
harnessing
U
بند شانه
lapwing
U
شانه بسر
pectinated
U
شانه دار
hard shoulder
U
شانه استوار
hatchel
U
شانه کتان
shouldering
U
شانه راه
neck and neck
U
شانه بشانه
shoulders
U
شانه راه
curries
U
شانه یا قشوکردن
curry
U
شانه یا قشوکردن
hoopoe
U
شانه بسر
unkempt
U
شانه نکرده
clip ejector
U
شانه پران
clip laten
U
شانه گیر
comb case
U
شانه دان
ctenoid
U
شانه مانند
hackle
U
شانه کردن
ctenophora
U
شانه داران
fly comb
U
شانه ارهای
flush shoulder
U
شانه همکف
flush shoulder
U
شانه همسطح
flax comb
U
شانه کتان
brushed
U
شانه خورده
cop-out
U
شانه خالی
cop-outs
U
شانه خالی
ctenophore
U
شانه داران
epauliere
U
شانه پوش
Comb ( brush ) your hair .
U
موهایت را شانه کن
rake comb
شانه شیاری
honeycomb
U
شانه عسل
honeycombs
U
شانه عسل
verges
U
شانه نااستوار
verges
U
شانه راه
honey comb
U
شانه عسل
heckle
U
شانه کردن
heckled
U
شانه کردن
heckles
U
شانه کردن
heckling
U
شانه کردن
shoulder blade
U
استخوان شانه
shoulder blades
U
استخوان شانه
verge
U
شانه نااستوار
verge
U
شانه راه
arch spring line
U
شانه طاق
broad shouldered
U
شانه پهن
epauliere
U
زره شانه
raised shoulder
U
شانه برجسته
teazle
U
شانه زدن
teazels
U
شانه چوپان
shoulder of road
U
شانه راه
Afro pick
شانه مخصوص فر
scaular
U
استخوان شانه
teasels
U
شانه چوپان
shoulder brace
U
شانه بند
teazles
U
شانه چوپان
teazle
U
شانه چوپان
teasel
U
شانه چوپان
shoulder balance
U
بالانس شانه
soft shoulder
U
شانه هموار
rack type cutter
U
شانه رنده
hard shouder
U
شانه راست
raised shoulder
U
شانه سکویی
teazel
U
شانه زدن
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
repudiate
U
شانه خالی کردن
shirk
U
شانه خالی کردن
teazles
U
خارزدن شانه زدن
flinches
U
شانه خالی کردن
flinched
U
شانه خالی کردن
evade
U
شانه خالی کردن
flinch
U
شانه خالی کردن
verges
U
شانه تثبیت نشده
verges
U
شانه تحکیم نشده
verge
U
شانه خاکی جاده
beat
U
شانه خالی کردن
pectinate
U
شانهای شانه دار
teazel
U
خارخسک شانه چوپان
shrugging
U
شانه را بالا انداختن
verge
U
شانه تثبیت نشده
verge
U
شانه تحکیم نشده
teazels
U
خارزدن شانه زدن
bleneh
U
شانه خالی کردن
teasers
U
شانه کننده پشم
teeth of the comb
U
دندانه های شانه
shirks
U
شانه خالی کردن از
shirking
U
شانه خالی کردن از
shirked
U
شانه خالی کردن از
shirk
U
شانه خالی کردن از
teaser
U
شانه کننده پشم
shrugged
U
شانه را بالا انداختن
shrug
U
شانه را بالا انداختن
quail
U
شانه خالی کردن
teasel
U
خارزدن شانه زدن
shrink
U
شانه خالی کردن از
shrinking
U
شانه خالی کردن از
shrinks
U
شانه خالی کردن از
weasels
U
شانه خالی کردن
weasel
U
شانه خالی کردن
quails
U
شانه خالی کردن
camail
U
زره شانه وگردن
teasels
U
خارزدن شانه زدن
comber
U
ماشین شانه زنی
verges
U
شانه خاکی جاده
hard shoulder
U
شانه تحکیم شده
shouldering
U
هرچیزی شبیه شانه
winnowwing fan
U
جام پنجه شانه
shouldered
U
هرچیزی شبیه شانه
acromial
U
متعلق بنوک شانه
shoulders
U
هرچیزی شبیه شانه
flinching
U
شانه خالی کردن
shoulder roll
U
چرخیدن روی شانه ها
shoulder
U
هرچیزی شبیه شانه
square shouldered
U
دارای شانه پهن
horned grebe
U
مرغابی شانه بسر
hard shoulder
U
شانه تثبیت شده
cop-out
U
شانه خالی کردن
clipped
U
شانه فشنگ گیره کاغذ
heckles
U
بباد طعنه گرفتن شانه
hatchel
U
کتان پاک کن شانه زدن
heckling
U
بباد طعنه گرفتن شانه
subscapular
U
واقع در زیر استخوان شانه
clips
U
شانه فشنگ گیره کاغذ
carding
U
شانه کردن پشم یاپنبه
dabchick
U
اسفرود بی دم یامرغابی شانه بسر
clippings
U
شانه فشنگ گیره کاغذ
clip
U
شانه فشنگ گیره کاغذ
back-comb
U
شانه کردن مو به سمت فرق سر
heckle
U
بباد طعنه گرفتن شانه
He shrugged his shoulders.
U
او
[مرد]
شانه اش را بالا انداخت.
shoulder block
U
سد کردن حریف با ضربه شانه
to c. ata difficulty
U
ازسختی شانه خالی کردن
heckled
U
بباد طعنه گرفتن شانه
ravel
U
شانه مخصوص جداکردن تارهای نخ
narani seogi
U
ایستادن موازی پاها همعرض شانه
shrink one's duty
U
از انجام وظیفه شانه خالی کردن
You cannot put old heads on young shoulders .
<proverb>
U
سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
To shirk ones responsibility .
U
اززیر با رمسئولیت شانه خالی کردن
lie down
U
از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
to reject something with a shrug
[of the shoulders]
U
با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
shoulder knot
U
روبان یاحمایل زینتی روی شانه
shrugging
U
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
shrug
U
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
lie-down
U
از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
d. muscle
U
ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com