English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
porphyritic U وابسته به سنگ اذرین سماکی بلورین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
porphyroid U شبیه سنگ اذرین سماکی سماق نما
pyrogenous U اذرین
pyrogenic U اذرین
plutonic U اذرین
igneous U اذرین
porphyry U سنگ اذرین
igneous rock U سنگ اذرین
melaphyre U سنگ سیاه اذرین
igneous magma U سنگهای اذرین را بوجوداورده اند
crystalline U بلورین
crystal lattice U شبکه بلورین
crystalline phase U فاز بلورین
crystal pickup U پیکاپ بلورین
crystal rectifier U دو قطبی بلورین
crystalline growth U رشد بلورین
semicrystalline U نیمه بلورین
crystal filter U صافی بلورین
crystal detector U اشکارساز بلورین
crystalline grain U دانه بلورین
crystalline growth U نمو بلورین
piezoelectric pickup U پیکاپ بلورین
pellucid U بلورین روشن
hypogene U تشکیل شده یا متبلورشده در زیر سطح زمین اذرین
current sensitivity of a crystal rectifi U حساسیت یکسوکننده بلورین
crystal video rectifier U یکسوکننده بلورین ویدئو
washing soda U کربنات سدیم بلورین
ivory neck U گردن بلورین [رنگ عاج]
crystallite U مواد بلورین سنگهای محترقه واتشفشانی
pneumatolysis U تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
igneous rock U سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associates U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
dependent U وابسته
aquatic U وابسته به اب
dependants U وابسته
dependant U وابسته
diphtheric U وابسته به
elysian U وابسته به
contingents U وابسته
monitorial U وابسته به
plantar U وابسته به کف پا
carpal U وابسته به مچ
federating U وابسته
syncop U وابسته به غش
cephalic U وابسته به سر
pertinent U وابسته
thereof U وابسته به ان
pertianing U وابسته
attendant U وابسته
attendants U وابسته
congenerous U وابسته
tuitionary U وابسته به
comprador U وابسته
appurtenant U وابسته
federates U وابسته
federated U وابسته
affiliating U وابسته
affiliates U وابسته
attache U وابسته
affiliated U وابسته
affiliate U وابسته
related U وابسته
akin U وابسته
commissarial U وابسته به
thereof=of that U وابسته به ان
federate U وابسته
adjectives U وابسته
adjective U وابسته
cantabrigian U وابسته به
of kin U وابسته
belonging U وابسته ها
germane U وابسته
contingent U وابسته
riverrine U وابسته به
interdependent U وابسته
relative U وابسته
febile U وابسته به تب
pyretic U وابسته به تب
correspondents U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
hanger on U وابسته
pyrexial U وابسته به تب
correspondent U وابسته
levitical U وابسته به
messianic U وابسته به
sexual organs U وابسته به
relevant U وابسته
elfin U وابسته به جن
wedded U وابسته
attributable U وابسته به
subordinated U وابسته
subordinates U وابسته
israelitish U وابسته به
attached U وابسته
subordinating U وابسته
subordinate U وابسته
pertaining U وابسته
pubertal U وابسته به بلوغ
army attache U وابسته نظامی
pyrrhic U وابسته به " پیروس "
seminal U وابسته به منی
pygmaean U وابسته به پیگمی ها
army attache U وابسته زمینی
provencal U وابسته بشهر
municipal U وابسته بشهرداری
pharmacologic U وابسته بداروشناسی
archimedean U وابسته به ارشمیدس
puberal U وابسته به بلوغ
scientific U وابسته بعلم
aortal U وابسته بشاهرگ
aortic U وابسته بشاهرگ
pythian U وابسته به "اپولو"
psychologic U وابسته به روانشناسی
photic U وابسته به نوروروشنایی
photic U وابسته به تولیدنور
pharyngal U وابسته به گلوگاه
pharisaic U وابسته به فریسی
radio ulnar U وابسته به زندبالاوزندپائین
attache U وابسته نظامی
ranine U وابسته به وزغ
analphabetic U وابسته به بیسوادی
solar U وابسته بخورشید
photographic U وابسته به عکاسی
rectal U وابسته به مقعد
rectorial U وابسته به rector
surgical U وابسته به جراحی
auditive U وابسته به شنوایی
auricular U وابسته بشنوایی
naval attache U وابسته دریایی
radio carpal U وابسته به زندبالاومچ
petiolar U وابسته به برگدم
associated company U شرکت وابسته
pygmean U وابسته به پیگمی ها
vital U وابسته به زندگی
investigatory U وابسته به رسیدگی
astronautical U وابسته به فضانوردان
petrologic U وابسته به سنگ
vital U وابسته بزندگی
menstrual U وابسته به قاعده گی
homicidal U وابسته به ادمکشی
porcine U وابسته بخوک
psychiatric U وابسته به روانپزشکی
peruvian U وابسته به پرو
ethnic U وابسته به نژادشناسی
connubial U وابسته به زناشویی
emotive U وابسته به احساسات
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
prefectoral U وابسته به اداری
degenerative U وابسته به انحطاط
prefectorial U وابسته به اداری
missions U وابسته به ماموریت
acoustical U وابسته به شنوایی
pleural U وابسته به شامه شش
adipic U وابسته به چربی
platinic U وابسته به پلاتین
aerological U وابسته بهواشناسی
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
preemptive U وابسته به پیشدستی
preemptive U وابسته به حق شفعه
materialistic U وابسته به مادیات
paralytic U وابسته به فلج
paralytics U وابسته به فلج
generic U وابسته به تیره
marines U وابسته به دریانوردی
marine U وابسته به دریانوردی
maritime U وابسته بدریانوردی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com