English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ileac U وابسته به روده دراز
ileal U وابسته به روده دراز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ileum U روده دراز
windbags U نطاق روده دراز
windbag U نطاق روده دراز
ileitis U اماس روده دراز
chatterboxes U ادم روده دراز
chatterbox U ادم روده دراز
prolix U خسته کننده روده دراز
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
wind bag U سخنران پرگو نطاق روده دراز کیسه باد سینه
mesenteric U وابسته به روده بند
jejunal U وابسته به روده تهی
mesenterical U وابسته به روده بند
grallatorial U وابسته به دراز پایان
I´m as hungry as a horse. U آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
hungry as a hunter <idiom> U آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bowels U روده
guts U روده
enteron U روده
gutting U دل و روده
gutting U روده
gut U روده
gut U دل و روده
gill U روده
guts U دل و روده
bowel U روده
in a tangle U روده
ileum U چم روده
garbage U روده
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
soricine U موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
enterography U شرح روده ها
large intestine U روده بزرگ
enterocele U فتق روده
gut U روده دراوردن از
hysterically U روده بر کننده
enteritis U اماس روده
guts U روده دراوردن از
enteralgia U درد روده
hysterical U روده بر کننده
intestines U روده امعاء
jejunum U تهی روده
enterectomy U روده بری
viscerate U روده در اوردن از
haruspex U روده بین
knuckle U قرحه روده
hindgut U روده خلفی
knuckles U قرحه روده
tormina U قولنج روده
intestine U روده امعاء
mesentery U روده بند
rectums U راست روده
rectum U راست روده
screaming U روده برکننده
ascarid U کرم روده
purtenance U دل و روده متعلقات
intestinal U روده دار
long windedness U روده درازی
yack U روده درازی
enterology U روده شناسی
helminth U کرم روده
cecum U روده کور
enterotomy U عمل روده
small intestine U روده باریک
small intestine U روده کوچک
colon U ستون روده
colons U ستون روده
coecum U روده کور
disembowels U روده دراوردن از
saburra U اخلاط روده
enterotomy U روده شکافی
disembowel U روده دراوردن از
gutting U روده دراوردن از
disemboweled U روده دراوردن از
disemboweling U روده دراوردن از
disembowelled U روده دراوردن از
caecum U روده کور
embowel U در روده گذاردن
embowel U روده در اوردن از
disembowelling U روده دراوردن از
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
hookworm U نوعی کرم روده
octopuses U روده پای هشت پا
in wards U شکمبه و روده واردات
octopus U روده پای هشت پا
duodenitis U اماس روده اثناعشر
invagination U پیچ خوردن روده
large intestine U قولون روده فراخ
chitlins U روده کوچک خوک
chitlings U روده کوچک خوک
to set in a roar U از خنده روده برکردن
to split one's sides U از خنده روده برشدن
eventration U بیرون ریختگی روده
proctoptosis U سقوط روده راست
to die of laughing U ارخنده روده برشدن
chitterlings U روده کوچک خوک
mesenteric U مانند روده بند
endamoeba U امیب انگل روده
gastrointestinal U مربوط به معده و روده
sidesplitting U روده براز خنده
mesenteritis U اماس روده بند
peritoneum U برون شامه روده ها
to roar with laughter <idiom> U از خنده روده بر شدن
prolixity U پرگویی روده درازی
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
eviscerate U روده یا چشم و غیره رادراوردن
yaks U وراجی کردن روده درازی
eventration U جنین بی شکم یابی روده
yak U وراجی کردن روده درازی
duodenums U روده اثنی عشر دوازدهه
proctoscope U الت معاینه روده راست
duodenum U روده اثنی عشر دوازدهه
ileus U انسداد روده قولنج الیاوسی
colitis U ورم مخاط روده بزرگ
He hasnt got a single straight intestine. <proverb> U یک روده راست در شکمش نیست .
typhlitis U اماس روده کور ورم اعور
introsusception U دخول بخشی از روده در بخش دیگر
sausages U روده محتوی گوشت چرخ شده
intussusception U دخول بخشی از روده در بخش دیگر
sausage U روده محتوی گوشت چرخ شده
roundworm U انواع کرم های گرد انگل روده
laparectomy U برش بخشی از روده که درپهلوی ادمی واقع است
entozoa U انگلهای داخلی بطور اعم وبخصوص کرمهای روده
pinworm U کرم ریزسنجاقی انگل روده انسان ازدسته نماته ها
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
catgut U روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
lengthy U دراز
macro U دراز
longish U دراز
to eke out U دراز
oblongated U دراز
long headed U سر دراز
oblong U دراز
to piece out U دراز
longheaded U دراز سر
to be prolonged U دراز
toom U دراز
oblongs U دراز
lengthwise U دراز
longs U دراز
longest U دراز
longer U دراز
linear U دراز
long U دراز
longed U دراز
long- U دراز
prolix U دراز
dolichomorphic U دراز تن
verbose U دراز
wader U مرغ دراز پا
morella cherry U گیلاس دم دراز
tender fleshed cherry U گیلاس دم دراز
string U چسبناک دراز
oblonated U دراز :درازنا
longevity U دراز عمری
to stretch out U دراز کردن
long life U عمر دراز
long winded U دراز نفس
long-winded U دراز نفس
stretches U دراز کردن
lanky U دراز وباریک
long run [American E] <adj.> U دراز مدت
weedy U دراز و باریک
long term <adj.> U دراز مدت
codlin U یکجورسیب دراز
gangling U طولانی و دراز
couchant U دراز کشیده
longer-term U دراز مدت
blue moon U زمان دراز
prolixity U دراز نویسی
long-term U دراز مدت
streek U دراز کردن
pintail U اردک دم دراز
oblong U دراز پهنا
prolongate U دراز کردن
protract U دراز کردن
stretch U دراز کردن
stretched U دراز کردن
codling U یکجورسیب دراز
at full length U دراز کشیده
elongation U دراز شدگی
elongates U دراز شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com