English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mesenteric U وابسته به روده بند
mesenterical U وابسته به روده بند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ileac U وابسته به روده دراز
ileal U وابسته به روده دراز
jejunal U وابسته به روده تهی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
Other Matches
I´m as hungry as a horse. U آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
hungry as a hunter <idiom> U آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
ileum U چم روده
enteron U روده
garbage U روده
gut U دل و روده
gutting U دل و روده
gill U روده
gutting U روده
guts U دل و روده
guts U روده
bowel U روده
in a tangle U روده
gut U روده
bowels U روده
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
gutting U روده دراوردن از
disembowels U روده دراوردن از
haruspex U روده بین
helminth U کرم روده
long windedness U روده درازی
enterotomy U عمل روده
large intestine U روده بزرگ
intestinal U روده دار
rectum U راست روده
rectums U راست روده
embowel U در روده گذاردن
enterotomy U روده شکافی
embowel U روده در اوردن از
disemboweled U روده دراوردن از
ascarid U کرم روده
purtenance U دل و روده متعلقات
enterology U روده شناسی
enterography U شرح روده ها
screaming U روده برکننده
tormina U قولنج روده
coecum U روده کور
disembowelled U روده دراوردن از
disemboweling U روده دراوردن از
enteritis U اماس روده
hindgut U روده خلفی
jejunum U تهی روده
disembowelling U روده دراوردن از
enteralgia U درد روده
enterectomy U روده بری
saburra U اخلاط روده
caecum U روده کور
ileum U روده دراز
knuckles U قرحه روده
colon U ستون روده
knuckle U قرحه روده
hysterically U روده بر کننده
hysterical U روده بر کننده
guts U روده دراوردن از
viscerate U روده در اوردن از
cecum U روده کور
enterocele U فتق روده
yack U روده درازی
mesentery U روده بند
small intestine U روده کوچک
gut U روده دراوردن از
intestines U روده امعاء
intestine U روده امعاء
colons U ستون روده
disembowel U روده دراوردن از
small intestine U روده باریک
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
proctoptosis U سقوط روده راست
mesenteritis U اماس روده بند
eventration U بیرون ریختگی روده
endamoeba U امیب انگل روده
to set in a roar U از خنده روده برکردن
sidesplitting U روده براز خنده
mesenteric U مانند روده بند
to split one's sides U از خنده روده برشدن
to die of laughing U ارخنده روده برشدن
gastrointestinal U مربوط به معده و روده
large intestine U قولون روده فراخ
prolixity U پرگویی روده درازی
windbags U نطاق روده دراز
windbag U نطاق روده دراز
chatterboxes U ادم روده دراز
chatterbox U ادم روده دراز
invagination U پیچ خوردن روده
peritoneum U برون شامه روده ها
to roar with laughter <idiom> U از خنده روده بر شدن
hookworm U نوعی کرم روده
duodenitis U اماس روده اثناعشر
in wards U شکمبه و روده واردات
chitterlings U روده کوچک خوک
chitlins U روده کوچک خوک
chitlings U روده کوچک خوک
octopus U روده پای هشت پا
ileitis U اماس روده دراز
octopuses U روده پای هشت پا
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
colitis U ورم مخاط روده بزرگ
eventration U جنین بی شکم یابی روده
proctoscope U الت معاینه روده راست
duodenum U روده اثنی عشر دوازدهه
ileus U انسداد روده قولنج الیاوسی
yak U وراجی کردن روده درازی
eviscerate U روده یا چشم و غیره رادراوردن
yaks U وراجی کردن روده درازی
He hasnt got a single straight intestine. <proverb> U یک روده راست در شکمش نیست .
duodenums U روده اثنی عشر دوازدهه
prolix U خسته کننده روده دراز
sausage U روده محتوی گوشت چرخ شده
intussusception U دخول بخشی از روده در بخش دیگر
sausages U روده محتوی گوشت چرخ شده
introsusception U دخول بخشی از روده در بخش دیگر
typhlitis U اماس روده کور ورم اعور
roundworm U انواع کرم های گرد انگل روده
entozoa U انگلهای داخلی بطور اعم وبخصوص کرمهای روده
laparectomy U برش بخشی از روده که درپهلوی ادمی واقع است
pinworm U کرم ریزسنجاقی انگل روده انسان ازدسته نماته ها
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
catgut U روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
wind bag U سخنران پرگو نطاق روده دراز کیسه باد سینه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associate U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
colons U نشان دونقطه دونقطه یعنی این علامت : روده بزرگ
colon U نشان دونقطه دونقطه یعنی این علامت : روده بزرگ
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
anthelmintic U دافع کرم روده مربوط بداروی ضد کرم
helminthiasis U ابتلاء به کرم روده ناخوشی کرم
invermination U دچاری به کرم روده ناخوشی کرم
appendicitis U اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
adjectives U وابسته
attache U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
akin U وابسته
federate U وابسته
appurtenant U وابسته
federating U وابسته
adjective U وابسته
interdependent U وابسته
federates U وابسته
federated U وابسته
elysian U وابسته به
of kin U وابسته
elfin U وابسته به جن
tuitionary U وابسته به
diphtheric U وابسته به
riverrine U وابسته به
belonging U وابسته ها
subordinated U وابسته
subordinates U وابسته
subordinating U وابسته
wedded U وابسته
subordinate U وابسته
comprador U وابسته
hanger on U وابسته
congenerous U وابسته
commissarial U وابسته به
contingents U وابسته
contingent U وابسته
relative U وابسته
cephalic U وابسته به سر
germane U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
aquatic U وابسته به اب
israelitish U وابسته به
pyrexic U وابسته به تب
messianic U وابسته به
pyrexial U وابسته به تب
pyretic U وابسته به تب
relevant U وابسته
pertianing U وابسته
correspondent U وابسته
correspondents U وابسته
levitical U وابسته به
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com