English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
carmelite U وابسته به راهبان کرملی راهب یا راهبه کرملی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
franciscan U وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس
ancress U راهبه
anchoress U راهبه
nuns U راهبه
nun U راهبه
cloistress U راهبه
vestal U راهبه
religious U راهبه
prioress U راهبه
nunnish U راهبه وار
nunlike U راهبه مانند
monkhood dress U راهبان
monasteries U خانقاه راهبان
monastery U خانقاه راهبان
monkish U ویژه راهبان
cowl U بالاپوش راهبان
cowls U بالاپوش راهبان
friary U راهبان سائل
mninster U خانقاه راهبان
monastically U بشیوه راهبان
abbot U رئیس راهبان
abbots U رئیس راهبان
cloisterer U راهب
cowls U راهب
cowl U راهب
anchorite U راهب
monk U راهب
monks U راهب
starets U راهب
abbe U راهب
cowled U راهب
holy office U جامعه راهبان ومومنین
enclosure U اتاق راهبان [دین]
monkishness U راهب خویی
cebobitic U راهب اسا
monkish U راهب صفت
monkish U راهب اسا
friarly U راهب وار
capuchin U راهب کبوشی
friars U راهب صومعه
abbot U راهب بزرگ
abbots U راهب بزرگ
abbacy U قلمرو راهب
friar U راهب صومعه
cenobitical U راهب اسا
Eginhard U [راهب بزرگ آلمانی]
friar U راهب درویش و سائل
friars U راهب درویش و سائل
kil U حجره راهب ایرلندی
capuchin U راهب باشلق پوش
abbacy U مقام رهبانیت مقر راهبان دیر
locutory U تالاریا اطاق گفتگو در خانقاه راهبان
jacobite U عضو فرقه راهبان دومی نیکن
essenism U اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
mninster U دیر عبادتگاه رئیس راهبان کلیسا
jacobin U راهب فرقه دومی نیکن
parlatory U اطاق پذیذایی در خانقاه راهب ها
trappist U عضو فرقهای از راهبان مرتاض اهل سکوت
cloisters U اطاق یاسلول راهبان وتارکان دنیا ایوان
cloister U اطاق یاسلول راهبان وتارکان دنیا ایوان
religioner U شخص مذهبی یا دین دار عضو تیرهای از راهبان
grey friar U عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
dominican U راهب واعظی که ازسلک سنت دومینیک باشد
essene U راهب یهودی) عضوفرقهای که دوقرن پیش ازامدن مسیح درفلسطین تشکی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associate U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
akin U وابسته
dependent U وابسته
affiliated U وابسته
affiliates U وابسته
riverrine U وابسته به
interdependent U وابسته
affiliating U وابسته
thereof U وابسته به ان
belonging U وابسته ها
attendants U وابسته
attendant U وابسته
levitical U وابسته به
elysian U وابسته به
affiliate U وابسته
attached U وابسته
tuitionary U وابسته به
germane U وابسته
israelitish U وابسته به
pyretic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
pyrexic U وابسته به تب
hanger on U وابسته
adjective U وابسته
elfin U وابسته به جن
syncop U وابسته به غش
pertaining U وابسته
sexual organs U وابسته به
comprador U وابسته
febile U وابسته به تب
commissarial U وابسته به
related U وابسته
federating U وابسته
federate U وابسته
federated U وابسته
cephalic U وابسته به سر
carpal U وابسته به مچ
pertinent U وابسته
adjectives U وابسته
diphtheric U وابسته به
appurtenant U وابسته
attache U وابسته
aquatic U وابسته به اب
thereof=of that U وابسته به ان
congenerous U وابسته
cantabrigian U وابسته به
federates U وابسته
relative U وابسته
subordinates U وابسته
subordinated U وابسته
relevant U وابسته
wedded U وابسته
subordinate U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
contingent U وابسته
correspondent U وابسته
correspondents U وابسته
of kin U وابسته
contingents U وابسته
monitorial U وابسته به
subordinating U وابسته
pertianing U وابسته
dependant U وابسته
dependants U وابسته
messianic U وابسته به
attributable U وابسته به
piscatory U وابسته به صیدماهی
balsamic U وابسته به بلسان
ornithic U وابسته به مرغان
theosophical U وابسته به عرفان
tarsal U وابسته بقوزک پا
piscatory U وابسته به ماهیگیری
antichristian U وابسته به دجال
bacterial U وابسته به باکتری
chaldaic U وابسته بکلده
bacchanal U وابسته به باکوس
chlorotic U وابسته به یرقان
cellulosic U وابسته بسلولز
ogygian U وابسته بروزگار
oleic U وابسته بروغن
terpsichorean U وابسته به رقص
pistillary U وابسته به مادگی گل
orthopedic U وابسته به استخوانپزشکی
tetanal U وابسته به کزاز
buccal U وابسته به گونه
platinic U وابسته به پلاتین
texas U وابسته به تکزاس
onomastic U وابسته به اسم
pleural U وابسته به شامه شش
olfactive U وابسته به بویایی
catabolic U وابسته به فروساخت
tenruial U وابسته بتصدی
cephalalgic U وابسته بسردرد
darky U وابسته به نژادسیاه
corneal U وابسته به قرنیه
subunits U یکانهای وابسته
sudanese U وابسته به سودان
supererogatory U وابسته به بس پردازی
congestive U وابسته به تراکم
neuralgic U وابسته به پی درد
compunctious U وابسته به پشیمانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com