English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deltaic U وابسته به دلتا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deltas U دلتا
delta U دلتا
delta movement U حرکت دلتا
delta bootis U دلتا- گاوران
delta wing U بال دلتا
delta ursa majoris U دلتا- دب اکبر
delta orionis U دلتا- شکارچی
megrez U دلتا- دب اکبر
delta cephei U دلتا- قیفاووس
delta herculis U دلتا- جاثی
delta librae U دلتا- میزان
delta orionis U دلتا- جبار
delta connection U اتصال دلتا
delta dagger U هواپیمای رهگیر تک موتوره دلتا دیگر
moustaches U سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
adjective U وابسته
subordinating U وابسته
syncop U وابسته به غش
aquatic U وابسته به اب
pyretic U وابسته به تب
diphtheric U وابسته به
subordinates U وابسته
subordinated U وابسته
attributable U وابسته به
carpal U وابسته به مچ
interdependent U وابسته
cantabrigian U وابسته به
congenerous U وابسته
elysian U وابسته به
subordinate U وابسته
pertinent U وابسته
dependent U وابسته
pyrexial U وابسته به تب
adjectives U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
akin U وابسته
riverrine U وابسته به
attache U وابسته
affiliates U وابسته
affiliated U وابسته
related U وابسته
dependants U وابسته
monitorial U وابسته به
pyrexic U وابسته به تب
plantar U وابسته به کف پا
hanger on U وابسته
relative U وابسته
dependant U وابسته
affiliate U وابسته
pertianing U وابسته
federates U وابسته
federating U وابسته
tuitionary U وابسته به
cephalic U وابسته به سر
attached U وابسته
relevant U وابسته
appurtenant U وابسته
pertaining U وابسته
elfin U وابسته به جن
febile U وابسته به تب
messianic U وابسته به
levitical U وابسته به
sexual organs U وابسته به
israelitish U وابسته به
federated U وابسته
federate U وابسته
of kin U وابسته
thereof U وابسته به ان
germane U وابسته
belonging U وابسته ها
affiliating U وابسته
wedded U وابسته
contingent U وابسته
correspondents U وابسته
attendants U وابسته
attendant U وابسته
comprador U وابسته
commissarial U وابسته به
correspondent U وابسته
contingents U وابسته
degenerative U وابسته به انحطاط
penological U وابسته به کیفرشناسی
aortic U وابسته بشاهرگ
piscatory U وابسته به ماهیگیری
altitudinal U وابسته به اوج
periclean U وابسته به پریکلس
pygmean U وابسته به پیگمی ها
pharmacologic U وابسته بداروشناسی
associated company U شرکت وابسته
astronautical U وابسته به فضانوردان
petrologic U وابسته به سنگ
attache U وابسته نظامی
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
pharyngal U وابسته به گلوگاه
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
army attache U وابسته نظامی
affiliated company U شرکت وابسته
air attache U وابسته هوایی
perigeal U وابسته به حضیضی
perigean U وابسته به حضیضی
archimedean U وابسته به ارشمیدس
analphabetic U وابسته به بیسوادی
photic U وابسته به نوروروشنایی
aerological U وابسته بهواشناسی
photic U وابسته به تولیدنور
adipic U وابسته به چربی
aortal U وابسته بشاهرگ
army attache U وابسته زمینی
antichristian U وابسته به دجال
petiolar U وابسته به برگدم
anginal U وابسته به گلودرد
piscatorial U وابسته به صیدماهی
peruvian U وابسته به پرو
piscatorial U وابسته به ماهیگیری
acoustical U وابسته به شنوایی
pharisaic U وابسته به فریسی
landed U وابسته بزمین
vital U وابسته بزندگی
vital U وابسته به زندگی
investigatory U وابسته به رسیدگی
pubertal U وابسته به بلوغ
scientific U وابسته بعلم
puberal U وابسته به بلوغ
psychologic U وابسته به روانشناسی
municipal U وابسته بشهرداری
provencal U وابسته بشهر
seminal U وابسته به منی
promethean U وابسته به پرومیتوس
programmatic U وابسته به پروگرام
ethnic U وابسته به نژادشناسی
ethnicity U وابسته به نژادشناسی
perlitic U وابسته به مروارید
human U وابسته بانسان
humans U وابسته بانسان
menstrual U وابسته به قاعده گی
pyrrhic U وابسته به " پیروس "
jugular U وابسته بوریدوداجی
jugulars U وابسته بوریدوداجی
matrimonial U وابسته به عروسی
rectorial U وابسته به rector
oracular U وابسته به وحی
surgical U وابسته به جراحی
rectal U وابسته به مقعد
ranine U وابسته به وزغ
radio ulnar U وابسته به زندبالاوزندپائین
radio carpal U وابسته به زندبالاومچ
photographic U وابسته به عکاسی
solar U وابسته بخورشید
homicidal U وابسته به ادمکشی
psychiatric U وابسته به روانپزشکی
porcine U وابسته بخوک
pygmaean U وابسته به پیگمی ها
pythian U وابسته به "اپولو"
structural U وابسته به ساختمان
structural U وابسته به بنا
potamic U وابسته به رودها
naval U وابسته به کشتی
pocky U وابسته به ابله
maritime U وابسته بدریانوردی
marine U وابسته به دریانوردی
marines U وابسته به دریانوردی
connubial U وابسته به زناشویی
plumbous U وابسته به سرب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com