English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heather U وابسته به خلنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ericoid U خلنگ دار خلنگ زار
erica U خلنگ
piebald U خلنگ
heather U خلنگ
heath bell U گل خلنگ
heathy U خلنگ زار
ericaceous U خلنگ زار
moorlands U خلنگ زار
heath U خلنگ زار
moory U خلنگ زار
ericaceous U خلنگ دار
lingy U خلنگ زار
moorland U خلنگ زار
fourre U خلنگ زار
temperate and cold scrub U خلنگ زار
bosque U خلنگ زار
heaths U خلنگ زار
brier U نوعی درخت خلنگ یاخاربن
azalea U نوعی بوته ازجنس خلنگ
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
affiliating U وابسته
subordinated U وابسته
subordinates U وابسته
attendants U وابسته
diphtheric U وابسته به
related U وابسته
attendant U وابسته
thereof U وابسته به ان
affiliate U وابسته
affiliated U وابسته
attributable U وابسته به
tuitionary U وابسته به
federated U وابسته
affiliates U وابسته
subordinating U وابسته
comprador U وابسته
belonging U وابسته ها
commissarial U وابسته به
pertinent U وابسته
dependent U وابسته
dependant U وابسته
dependants U وابسته
febile U وابسته به تب
elysian U وابسته به
monitorial U وابسته به
plantar U وابسته به کف پا
aquatic U وابسته به اب
congenerous U وابسته
contingents U وابسته
adjective U وابسته
wedded U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
subordinate U وابسته
interdependent U وابسته
israelitish U وابسته به
cantabrigian U وابسته به
attached U وابسته
carpal U وابسته به مچ
syncop U وابسته به غش
adjectives U وابسته
attache U وابسته
akin U وابسته
relative U وابسته
hanger on U وابسته
riverrine U وابسته به
pyrexic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
pyretic U وابسته به تب
pertianing U وابسته
messianic U وابسته به
sexual organs U وابسته به
appurtenant U وابسته
elfin U وابسته به جن
relevant U وابسته
correspondent U وابسته
correspondents U وابسته
pertaining U وابسته
germane U وابسته
federating U وابسته
federates U وابسته
federate U وابسته
cephalic U وابسته به سر
of kin U وابسته
levitical U وابسته به
contingent U وابسته
pharmacologic U وابسته بداروشناسی
penological U وابسته به کیفرشناسی
antichristian U وابسته به دجال
acoustical U وابسته به شنوایی
photic U وابسته به نوروروشنایی
affiliated company U شرکت وابسته
adipic U وابسته به چربی
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
archimedean U وابسته به ارشمیدس
aerological U وابسته بهواشناسی
associated company U شرکت وابسته
astronautical U وابسته به فضانوردان
pharyngal U وابسته به گلوگاه
attache U وابسته نظامی
air attache U وابسته هوایی
aortal U وابسته بشاهرگ
perigean U وابسته به حضیضی
perigeal U وابسته به حضیضی
analphabetic U وابسته به بیسوادی
pygmaean U وابسته به پیگمی ها
photic U وابسته به تولیدنور
peruvian U وابسته به پرو
periclean U وابسته به پریکلس
altitudinal U وابسته به اوج
myelogenous U وابسته بمغزاستخوان
army attache U وابسته نظامی
army attache U وابسته زمینی
petiolar U وابسته به برگدم
petrologic U وابسته به سنگ
pharisaic U وابسته به فریسی
aortic U وابسته بشاهرگ
anginal U وابسته به گلودرد
landed U وابسته بزمین
municipal U وابسته بشهرداری
provencal U وابسته بشهر
psychologic U وابسته به روانشناسی
scientific U وابسته بعلم
puberal U وابسته به بلوغ
pubertal U وابسته به بلوغ
investigatory U وابسته به رسیدگی
vital U وابسته به زندگی
seminal U وابسته به منی
promethean U وابسته به پرومیتوس
structural U وابسته به ساختمان
presbyterial U وابسته به کشیش ها
humans U وابسته بانسان
human U وابسته بانسان
perlitic U وابسته به مروارید
ethnicity U وابسته به نژادشناسی
ethnic U وابسته به نژادشناسی
programmatic U وابسته به پروگرام
vital U وابسته بزندگی
menstrual U وابسته به قاعده گی
ranine U وابسته به وزغ
surgical U وابسته به جراحی
oracular U وابسته به وحی
rectal U وابسته به مقعد
matrimonial U وابسته به عروسی
jugulars U وابسته بوریدوداجی
jugular U وابسته بوریدوداجی
rectorial U وابسته به rector
radio ulnar U وابسته به زندبالاوزندپائین
radio carpal U وابسته به زندبالاومچ
pyrrhic U وابسته به " پیروس "
pythian U وابسته به "اپولو"
porcine U وابسته بخوک
psychiatric U وابسته به روانپزشکی
pygmean U وابسته به پیگمی ها
homicidal U وابسته به ادمکشی
solar U وابسته بخورشید
photographic U وابسته به عکاسی
structural U وابسته به بنا
structurally U وابسته به ساختمان
paralytics U وابسته به فلج
paralytic U وابسته به فلج
materialistic U وابسته به مادیات
connubial U وابسته به زناشویی
marines U وابسته به دریانوردی
marine U وابسته به دریانوردی
maritime U وابسته بدریانوردی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com