English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
steric U وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
starlight U وابسته بنور ستاره
bilinear U وابسته بدو خط مستقیم
copernician U وابسته به کپرنیک ستاره شناس لهستانی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
syzygy U استقرارسه ستاره در خط مستقیم
associate U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
double star U ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
binary star U ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
Lesghi star U ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
akin U وابسته
sexual organs U وابسته به
attendants U وابسته
correspondents U وابسته
attache U وابسته
adjectives U وابسته
attendant U وابسته
cephalic U وابسته به سر
correspondent U وابسته
appurtenant U وابسته
adjective U وابسته
related U وابسته
tuitionary U وابسته به
elfin U وابسته به جن
dependants U وابسته
federated U وابسته
federate U وابسته
riverrine U وابسته به
messianic U وابسته به
of kin U وابسته
cantabrigian U وابسته به
carpal U وابسته به مچ
pertaining U وابسته
federating U وابسته
levitical U وابسته به
federates U وابسته
dependant U وابسته
relevant U وابسته
elysian U وابسته به
attributable U وابسته به
subordinates U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
subordinated U وابسته
subordinate U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
pertinent U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
relative U وابسته
germane U وابسته
commissarial U وابسته به
diphtheric U وابسته به
subordinating U وابسته
affiliate U وابسته
dependent U وابسته
affiliates U وابسته
monitorial U وابسته به
affiliating U وابسته
belonging U وابسته ها
pertianing U وابسته
pyretic U وابسته به تب
syncop U وابسته به غش
interdependent U وابسته
contingents U وابسته
hanger on U وابسته
contingent U وابسته
thereof U وابسته به ان
congenerous U وابسته
attached U وابسته
affiliated U وابسته
israelitish U وابسته به
febile U وابسته به تب
wedded U وابسته
aquatic U وابسته به اب
comprador U وابسته
onomastic U وابسته به اسم
minim U وابسته به حداقل
Koranic U وابسته بقران
orthopedic U وابسته به استخوانپزشکی
congestive U وابسته به تراکم
radio carpal U وابسته به زندبالاومچ
rectorial U وابسته به rector
olfactive U وابسته به بویایی
rectal U وابسته به مقعد
commercial attache U وابسته بازرگانی
minims U وابسته به حداقل
contextual U وابسته بقراین
radio ulnar U وابسته به زندبالاوزندپائین
ornithic U وابسته به مرغان
rhinal U وابسته به بینی
commercial attache U وابسته تجارتی
sermons U وابسته بموعظه
commercial attache U وابسته تجاری
sermon U وابسته بموعظه
masonic U وابسته به فراماسون
declamatory U وابسته به دکلمه
communistic U وابسته بکمونیسم
ranine U وابسته به وزغ
compunctious U وابسته به پشیمانی
corneal U وابسته به قرنیه
cervical U وابسته به گردن
oleic U وابسته بروغن
skyey U وابسته باسمان
myelogenous U وابسته بمغزاستخوان
stimulus bound U محرک- وابسته
stomatal U وابسته به دهان
stomatic U وابسته بدهان
deathy U وابسته بمردن
probationary U وابسته به التزام
monotheistic U وابسته به توحید
deltaic U وابسته به دلتا
darky U وابسته به نژادسیاه
mythologic U وابسته به اساطیر
societal U وابسته به اجتماع
cuticular U وابسته به پوست
cuttural attache U وابسته فرهنگی
cycloidal U وابسته به دایره
sorcerous U وابسته به جادوگری
soudanese U وابسته به soudan
nasolabial U وابسته به لب و بینی
specie U وابسته بسکه
titanic U وابسته به عنصرتیتانیوم
dependant variable U متغیر وابسته
subordinate class U طبقه وابسته
symphyseal U وابسته به همرویش
syncretic U وابسته به همتایی
diametral U وابسته بقطر
synesthetic U وابسته به همرنجی
tarsal U وابسته بقوزک پا
dioecious U وابسته به مگ س گیران
military attache U وابسته نظامی
microscopical U وابسته به ریزبین
sympathetics U پی یا عصب که وابسته به
swinish U وابسته به خوک
dependent variable U متغیر وابسته
subunits U یکانهای وابسته
dermatic U وابسته به زیرپوست
sudanese U وابسته به سودان
device dependent U وابسته به دستگاه
supererogatory U وابسته به بس پردازی
diaconal U وابسته بشماس
hinges U وابسته بودن
skiey U وابسته باسمان
ogygian U وابسته بروزگار
scolopendrine U وابسته به هزارپاها
scribal U وابسته به کتابت
numerary U وابسته به اعداد
sculptural U وابسته به هنرپیکرتراشی
numbered fleet U ناوگان وابسته
non self maintained discharge U تخلیه وابسته
nomological U وابسته به قانون
noachian U وابسته به نوح
scientail U وابسته به علم
nunnish U وابسته به راهبات
depends U وابسته بودن
depended U وابسته بودن
depend U وابسته بودن
oesophageal U وابسته به مری
odontic U وابسته به دندان
satellitory U وابسته به اقمارسیارات
saturnian U وابسته بزحل
scansorial U وابسته بصعود
visuals U وابسته به دید
visually U وابسته به دید
visual U وابسته به دید
sexed U وابسته به تذکیروتانیث
shakespearean U وابسته به شکسپیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com