Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
zoogeographic
U
وابسته به جغرافیای حیوانی
zoogeographical
U
وابسته به جغرافیای حیوانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zoogeography
U
جغرافیای حیوانی
zoogeographer
U
کارشناس جغرافیای حیوانی
geopolitical
U
وابسته به جغرافیای سیاسی
biogeography
U
جغرافیای زیستی
phytogeography
U
جغرافیای گیاهی
biogeography
U
جغرافیای حیاتی
geographical botany
U
جغرافیای گیاهی
zoogeography
U
جغرافیای جانوری
physiography
U
جغرافیای طبیعی
geobotany
U
جغرافیای گیاهی
plant geography
U
جغرافیای گیاهی
phytogeopraphy
U
جغرافیای گیاهی
phytochorology
U
جغرافیای گیاهی
economic geography
U
جغرافیای اقتصادی
physiographer
U
ویژه گر جغرافیای طبیعی
biogeographic
U
مربوط به جغرافیای حیاتی
creaturely
U
حیوانی
brutish
U
حیوانی
bestial
U
حیوانی
animalize
U
حیوانی کردن
animally
U
بطور حیوانی
animality
U
طبیعت حیوانی
animalism
U
عالم حیوانی
animal black
U
ذغال حیوانی
animal content
U
محتوای حیوانی
animal fat
U
چربی حیوانی
glycogen
U
نشاسته حیوانی
animal strach
U
نشاسته حیوانی
animal magnetism
U
مغناطیس حیوانی
animal oil
U
روغن حیوانی
animal psychology
U
روانشناسی حیوانی
animal soap
U
صابون حیوانی
animals
U
حیوانی جانوری
cataplexy
U
خواب حیوانی
animal
U
حیوانی جانوری
zoochemistry
U
شیمی حیوانی
zoophysics
U
فیزیک حیوانی
zooparasite
U
انگل حیوانی
cataplexy
U
هیپنوتیزم حیوانی
instinct
U
شعور حیوانی
organic
U
بنیانی حیوانی
instincts
U
شعور حیوانی
boneblack
U
کلس حیوانی
animalization
U
وجود مواد حیوانی
animalization
U
واجد صفات حیوانی
sarcode
U
سفیده یاخته حیوانی
herd book
U
نسب نامه حیوانی
adipose tissue
U
چربی حیوانی پیه
echinoderm
U
حیوانی ازدسته خارپوستان
glycogenic
U
تولیدکننده شکردربافتههای حیوانی
excrescency
U
اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
dapple
U
حیوانی که بدنش خالخال باشد
stud
U
حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود
biology
U
زیست شناسی زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
cynocephalus
U
[مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
arrdwolf
U
[حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
glomerule
U
خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
guinea pig
U
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
guinea pigs
U
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
epizootiology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology
U
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
horse sense
U
شعور حیوانی شعور ذاتی وطبیعی
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
natural dyes
U
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pertianing
U
وابسته
attendants
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
interdependent
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
comprador
U
وابسته
pyrexic
U
وابسته به تب
tuitionary
U
وابسته به
congenerous
U
وابسته
of kin
U
وابسته
attendant
U
وابسته
adjective
U
وابسته
elfin
U
وابسته به جن
pertaining
U
وابسته
plantar
U
وابسته به کف پا
aquatic
U
وابسته به اب
appurtenant
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
pyretic
U
وابسته به تب
riverrine
U
وابسته به
attached
U
وابسته
germane
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
sexual organs
U
وابسته به
attributable
U
وابسته به
dependent
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
federated
U
وابسته
federate
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
cantabrigian
U
وابسته به
carpal
U
وابسته به مچ
cephalic
U
وابسته به سر
akin
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
federates
U
وابسته
federating
U
وابسته
related
U
وابسته
attache
U
وابسته
pertinent
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
thereof
U
وابسته به ان
pyrexial
U
وابسته به تب
elysian
U
وابسته به
correspondent
U
وابسته
hanger on
U
وابسته
contingent
U
وابسته
relative
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
wedded
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
febile
U
وابسته به تب
subordinate
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
subordinating
U
وابسته
dependants
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
contingents
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
relevant
U
وابسته
dependant
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
interrogatory
U
وابسته به سئوال
interoceptive
U
وابسته به احشاء
aesculapian
U
وابسته به دارگونه طب
affiliated company
U
شرکت وابسته
internuptial
U
وابسته به عروسی
plumbous
U
وابسته به سرب
gregorian
U
وابسته به گریگوری
aerological
U
وابسته بهواشناسی
pocky
U
وابسته به ابله
interferential
U
وابسته به دخالت
landed
U
وابسته بزمین
emotive
U
وابسته به احساسات
pancreatic
U
وابسته به لوزالمعده
degenerative
U
وابسته به انحطاط
inspectoral
U
وابسته به بازرس ها
haemic
U
وابسته بخون
intercollegiate
U
وابسته بکالج ها
gutturo nasal
U
وابسته بگلووبینی
acoustical
U
وابسته به شنوایی
preemptive
U
وابسته به پیشدستی
adipic
U
وابسته به چربی
gular
U
وابسته به مری
inner directed
U
درون وابسته
air attache
U
وابسته هوایی
isthmian
U
وابسته به باریکه
isthmic
U
وابسته به باریکه
jesuitic
U
وابسته به یسوعیون
geomantic
U
وابسته به رمالی
kufic
U
وابسته به کوفه
lactic
U
وابسته به شیر
laryngeal
U
وابسته بنای
laryngitic
U
وابسته به نای
antichristian
U
وابسته به دجال
leninist
U
وابسته به لنین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com