Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
animalcular
U
وابسته به جانوران ذره بینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
faunistic
U
وابسته به جانوران
incestuous
U
وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
nassal
U
وابسته به بینی
nasal
U
وابسته به بینی
rhinal
U
وابسته به بینی
nasolabial
U
وابسته به لب و بینی
nasopalatal
U
وابسته بکام و بینی
previsionary
U
وابسته به پیش بینی
gastroscopic
U
وابسته بمعده بینی
rhiopharyngeal
U
وابسته به بینی وگلوگاه
nasofrontal
U
وابسته به بینی و پیشانی
oculonasal
U
وابسته بچشم و بینی
previsional
U
وابسته به پیش بینی
nasopalatine
U
وابسته بکام و بینی
narial
U
وابسته به سوراخ بینی
nasoethmoidal
U
وابسته به بینی و استخوان غربالی
colony
U
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
astrologic
U
وابسته به نجوم بینی یا طالع شناسی
prognostic
U
وابسته به اثار اتی وپیش بینی مرض
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
snub-nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
septum
U
حفرههای بینی پره بینی
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
faunology
U
جانوران
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
animalist
U
پیکرنمای جانوران
menageries
U
نمایشگاه جانوران
menagerie
U
نمایشگاه جانوران
animals kingdom
U
جهان جانوران
zooplankton
U
جانوران شناور
halobiont
U
جانوران اب شور
animal kingdom
U
جهان جانوران
animality
U
زندگی جانوران
arachnida
U
جانوران عنکبوتی
zoodvnamics
U
فیزیولوژی جانوران
herbivora
U
جانوران علفخوار
implacentalia
U
جانوران بی جفت
invertebrata
U
جانوران بی مهره
faunis
U
الهه جانوران
acephali
U
جانوران بیسر
faunae
U
مربوط به جانوران
kits
U
بچه جانوران
kit
U
بچه جانوران
vermin
U
جانوران موذی
bimana
U
جانوران دودست
lights
U
ریه جانوران
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
zootaxy
U
طبقه بندی جانوران
claws
U
سرپنجه جانوران ناخن
biosystematic
U
رده بندی جانوران
clawing
U
سرپنجه جانوران ناخن
clawed
U
سرپنجه جانوران ناخن
pincer
U
عضو گازانبری جانوران
instincts
U
هوش طبیعی جانوران
neontology
U
بررسی جانوران مانده
articulata
U
جانوران حلقه دار
arthropoda
U
جانوران مفصل دار
claw
U
سرپنجه جانوران ناخن
king of beasts
U
پادشان جانوران :شیر
animal husband
U
پرورش جانوران اهلی
instinct
U
هوش طبیعی جانوران
pachyder mata
U
جانوران پوست کلفت
oestrum
U
شهوت ومستی جانوران
to water
[horses, cattle, etc.]
U
آب دادن
[به جانوران بومی]
wild beasts
U
جانوران وحشی وحوش
zooid
U
جانورسان شبیه جانوران
verminous
U
پر از حشرات یا جانوران موذی
underbody
U
پایین تنه جانوران
terrarium
U
نمایشگاه جانوران خشکی
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
achordata
U
جانوران فاقد ستون فقرات
weasels
U
جانوران پستاندار شبیه راسو
weasel
U
جانوران پستاندار شبیه راسو
gamekeepers
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
limnologist
U
زیست شناس جانوران اب شیرین
To kI'll animals for food .
U
جانوران را برای غذا کشتن
lorica
U
پوسته سخت حافظ جانوران
microorganism
U
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
microorganisms
U
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
epizootic
U
منتشر شونده درمیان جانوران
somite
U
حلقه یابند بدن جانوران
zoometry
U
اندازه گیری اندامهای جانوران
aquaria
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
seafood
U
غذاهای مرکب از جانوران دریایی
aquarium
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquariums
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
vivarium
U
جای نگاهداری جانوران زمینی
gamekeeper
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
anticipated stock losses
U
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
anaglyph
U
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
polyzoic
U
مرکب از شبه جانوران بسیار پرزیوگانی
zootechny
U
روش تربیت و رام کردن جانوران
zootechnics
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechnics
U
روش تربیت ورام کردن جانوران
rodenticide
U
دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
zoography
U
علم توصیف جانوران وخوی انان
chitin
U
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
deadfall
U
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
foraminifer
U
جنسی از جانوران ریز ریشه پای
foot and mouth
U
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
verminate
U
تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
fauna
U
کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
zootechny
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
polyphagous
U
تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
humane killer
U
تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
inbreed
U
پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
outbreed
U
جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
pond life
جانوران بی مهره
[که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
Are animals able to think ?
آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
pinfold
U
جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
sea fire
U
شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
lethal chamber
U
اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
awn
U
الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
herd book
U
نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
Aborigines
U
سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
chine
U
مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه
omnivora
U
جانوران همه چیزخوار مانند خوک و اسب ابی
oestrual
U
در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
zootechnician
U
کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
Brit
U
جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
Brits
U
جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
aquariums
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
roe
U
أشپل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
hard roe
U
أشپل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
roe
U
اشبل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
hard roe
U
اشبل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
aquarium
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquaria
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
drag net
U
توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
lanugo
U
کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
heteromorphic
U
جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
inbreeding
U
تخم کشی از جانوران هم تیره تولید و تناسل در میان هم نژادها
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zoophyte
U
انواع جانوران مهره داری که رشد انها شبیه گیاه میباشد
labyrinthodon
U
سنگواره یکی از جانوران دوزیست بزرگ که دندانهای پیچ درپیچ دارد
predicting interval
U
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
galantine
U
خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
totem poles
U
تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem pole
U
تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
notochord
U
نخستین محور تیره پشت میله غضروفی که در پشت جانوران است
associates
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
hemoglobin
U
ماده رنگی اهن دار گویچههای قرمز خون جانوران مهره دار
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
sniveling
U
اب بینی
rheum
U
اب بینی
snivelled
U
اب بینی
nozzle
U
بینی
nozzles
U
بینی
snivelling
U
اب بینی
nose
U
بینی
cross eye
U
کج بینی
rhinologist
U
بینی
mucus of the nose
U
اب بینی
hand reading
U
کف بینی
snivel
U
اب بینی
graphology
U
خط بینی
sniveled
U
اب بینی
the handle of the face
U
بینی
noses
U
بینی
cross eye
U
دو بینی
night bilndness
U
شب بینی
palmistry
U
کف بینی
pecker
U
بینی
nasally
U
از بینی
chiromancy
U
کف بینی
snot
U
اب بینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com