English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
percoid U وابسته به تیره ماهی خاردار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
percoid U ماهی خاردار
sea bass U ماهی خاردار
panfish U نوعی ماهی خاردار
weever U یکجور ماهی خاردار
launce U سگ ماهی باریک اندام خاردار
thornback U ماهی پهن چهارگوش خاردار
gurnard U نوعی ماهی دارای بالههای خاردار
bass bug U حشره برای گرفتن ماهی خاردار
gaff U قلاب یانیزه خاردار ماهی گیری
generic U وابسته به تیره
rosacean U وابسته به تیره گل سرخ
malaceous U وابسته به تیره پشت
gentianaceous U وابسته به تیره کوشادیاجنتیانا
of the catholic persuasion U وابسته به تیره کاتولیک
spinal U وابسته به تیره پشت
solidungular U تک سم وابسته به تیره اسب
pina ceous U وابسته به تیره کاج
rutaceous U وابسته به تیره سداب
protesttant U وابسته به تیره پروتستان
pieridin U وابسته به تیره پروانگان
spinally U وابسته به تیره پشت
musteline U وابسته به تیره راسو
rhamnaceous U وابسته به تیره عنابها
nyctaginiaceous U وابسته به تیره لاله عباسی
raptorail U وابسته به تیره ربایندگان یا مرغان
rhizopod U وابسته به تیره ریشه پایان
polygonaceous U وابسته به تیره گندم سیاه
santalaceous U وابسته به تیره یا خانواده صندل
sciurine U وابسته به تیره سنجابها سنجابی
phocine U وابسته به اب بازان یا تیره خوک ابی
ichthyic U وابسته به ماهی
ichthyological U وابسته به ماهی شناسی
halieutic U وابسته به ماهی گیری
gadoid U وابسته به خانواده ماهی روغن
grayling U ماهیان وابسته به ماهی قزل الا
teleost U ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
wire entanglement U با سیم خاردار محصور کردن حصار سیم خاردار
feline U وابسته به تیره گربه گربه صفت
pomfret U یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse U موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck U ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar U نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
guppies U ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fishes U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
haddock U ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
mackerel U ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
fish U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fished U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppy U ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
grayfish U نوعی ماهی روغن سگ ماهی
setose U خاردار
thistly U خاردار
aciculate U خاردار
setiferous U خاردار
aculeate U خاردار
barbellate U خاردار
aculeolate U خاردار
aristate U خاردار
burry U خاردار
setaceous U خاردار
lappaceous U خاردار
brambly U خاردار
thorniest U خاردار
thornier U خاردار
pappous U خاردار
horrent U خاردار
hispid U خاردار
echinoid U خاردار
pappose U خاردار
thorny U خاردار
barbate U خاردار
barbed U خاردار
spinose U خاردار
acanaceous U خاردار
spinescent U خاردار
acanthaceous U خاردار
acanthaid U خاردار
acanthous U خاردار
sea crayfish U خرچنگ خاردار
sea crawfish U خرچنگ خاردار
barbed wire U سیم خاردار
crawfish U خرچنگ خاردار
rivet U اشبیل خاردار
herisson U تیر خاردار
picked U خاردار برگزیده
thornbush U بوته خاردار
spinule U چرخ خاردار
langouste U خرچنگ خاردار
cotter pin U اشبیل خاردار
riveted U اشبیل خاردار
riveting U اشبیل خاردار
barbedwire U سیم خاردار
rivets U اشبیل خاردار
thorn apple U تاتوره خاردار
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
double apron fence U سیم خاردار دو دامنه
wire entanglement U مانع سیم خاردار
moonflower U توت خاردار هندی
wire entanglement U سیم خاردار کشیدن
porcupiny U تیغ دار خاردار
band U شبکه سیم خاردار
bands U شبکه سیم خاردار
porcupinish U تیغ دار خاردار
prickly pear U یکجور انجیر هندی خاردار
entanglement U محصور با شبکه سیم خاردار
prickliness U حالت چیز خاردار زنندگی
entanglements U محصور با شبکه سیم خاردار
prickly pears U یکجور انجیر هندی خاردار
concertina U سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertinaed U سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertinaing U سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertinas U سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
leister U نیزه خاردار مخصوص صیدماهی قزل الا
spider wire entanglement U نردههای زیگزاگی غیر منظم سیم خاردار
banderilla U نیزه خاردار برای فروبردن به گردن گاو
murine U از تیره موش جانوری از تیره موش
sea calf U گوساله ماهی سگ ماهی
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
wire roll U نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
pickerel U اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
screw picket U میلهای که سر ان پیچی شکل باشد میلههای پیچ دار پایه سیم خاردار
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
knife rest U نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
heavies U تیره
darkest U تیره
heaviest U تیره
dulls U تیره
heavy U تیره
families U تیره
family U تیره
obscuring U تیره
owl light U تیره
owl light U تیره گی
faint U تیره
dulling U تیره
dull U تیره
dulled U تیره
dullest U تیره
duller U تیره
heavier U تیره
blacks U تیره
darker U تیره
sombrous U تیره
hazier U تیره
haziest U تیره
hazy U تیره
types U تیره
obscures U تیره
obscurest U تیره
typed U تیره
type U تیره
obscurer U تیره
obscured U تیره
blackest U تیره
dark <adj.> U تیره
blacker U تیره
blacked U تیره
black U تیره
nubilous U تیره
nebulose U تیره
obscure U تیره
dash U خط تیره
dashed U خط تیره
dashes U خط تیره
ilk U تیره
caliginous U تیره
demomination U تیره
duskish U تیره
enigmatical U تیره
fuscous U تیره
gens U تیره
muddied U تیره
muddier U تیره
muddies U تیره
muddiest U تیره
muddy U تیره
muddying U تیره
darkness U تیره گی
indistinct U تیره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com