English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
degenerative U وابسته به انحطاط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
degeneration U انحطاط
degeneracy U انحطاط
involution U انحطاط
retrogradation U انحطاط
decadence U انحطاط
stagnation U انحطاط
devolution U فسادتدریجی انحطاط
declines U زوال انحطاط
declining U زوال انحطاط
downhill U نشیب انحطاط
d. of the horizon U انحطاط افق
degeneracy U هم ترازی انحطاط
chute U سقوط انحطاط
downfall U انحطاط ریزش
chutes U سقوط انحطاط
declined U زوال انحطاط
decline U زوال انحطاط
downcome U انحطاط ریزش
slough U نهر انحطاط
retrograde U انحطاط دهنده قفایی
degenerating U روبه انحطاط گذاردن
degenerates U روبه انحطاط گذاردن
degenerated U روبه انحطاط گذاردن
degenerate U روبه انحطاط گذاردن
wronged U دچار خطا و انحطاط مظلوم
declined U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
decline U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declining U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
stagnation thesis U تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pyretic U وابسته به تب
sexual organs U وابسته به
diphtheric U وابسته به
pyrexial U وابسته به تب
comprador U وابسته
dependants U وابسته
commissarial U وابسته به
federated U وابسته
riverrine U وابسته به
dependant U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
congenerous U وابسته
subordinated U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
akin U وابسته
affiliating U وابسته
affiliates U وابسته
affiliated U وابسته
thereof U وابسته به ان
affiliate U وابسته
related U وابسته
pertinent U وابسته
federate U وابسته
federates U وابسته
federating U وابسته
levitical U وابسته به
adjectives U وابسته
adjective U وابسته
elysian U وابسته به
elfin U وابسته به جن
pertianing U وابسته
pertaining U وابسته
monitorial U وابسته به
febile U وابسته به تب
attendant U وابسته
attendants U وابسته
of kin U وابسته
hanger on U وابسته
interdependent U وابسته
aquatic U وابسته به اب
israelitish U وابسته به
subordinating U وابسته
syncop U وابسته به غش
tuitionary U وابسته به
germane U وابسته
relative U وابسته
cantabrigian U وابسته به
carpal U وابسته به مچ
contingent U وابسته
contingents U وابسته
correspondent U وابسته
relevant U وابسته
belonging U وابسته ها
dependent U وابسته
appurtenant U وابسته
messianic U وابسته به
attache U وابسته
correspondents U وابسته
cephalic U وابسته به سر
subordinate U وابسته
attributable U وابسته به
attached U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
subordinates U وابسته
wedded U وابسته
homeric U وابسته به هومر
hippocratic U وابسته به طب بقراط
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
affiliated company U شرکت وابسته
hematic U وابسته به خون
air attache U وابسته هوایی
generic U وابسته به تیره
paralytic U وابسته به فلج
materialistic U وابسته به مادیات
landed U وابسته بزمین
emotive U وابسته به احساسات
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
aerological U وابسته بهواشناسی
hygroscopic U وابسته به نم نما
adipic U وابسته به چربی
acoustical U وابسته به شنوایی
hypochondriacal U وابسته به تهیگاه
hydrologic U وابسته به اب شناسی
hyperbolic U وابسته به هذلولی
iatric U وابسته به پزشکی
hunnish U وابسته به هونها
icarian U وابسته به ایکاروس
ichthyic U وابسته به ماهی
humnanist U وابسته به بشردوستی
hydrological U وابسته به خواص اب
idiographic U وابسته به مجاز
incorporative U وابسته به الحاق
horatian U وابسته به هوراس
paralytics U وابسته به فلج
nasal U وابسته به بینی
connubial U وابسته به زناشویی
internuptial U وابسته به عروسی
interoceptive U وابسته به احشاء
interrogatory U وابسته به سئوال
focal U وابسته بکانون
planetary U وابسته به سیاره
social U وابسته بجامعه
subversion U وابسته به خرابکاری
iranian U وابسته به ایران
structurally U وابسته به بنا
structurally U وابسته به ساختمان
structural U وابسته به بنا
structural U وابسته به ساختمان
iraqi U وابسته به عراق
humans U وابسته بانسان
irrigational U وابسته به ابیاری
isthmian U وابسته به باریکه
isthmic U وابسته به باریکه
interferential U وابسته به دخالت
intercollegiate U وابسته بکالج ها
marines U وابسته به دریانوردی
indic U وابسته به هند
indonesian U وابسته به اندونزی
inferential U وابسته به استنتاج
inflexional U وابسته به صرف
infusorial U وابسته به نمرویان
inhibitive U وابسته به جلوگیری
marine U وابسته به دریانوردی
maritime U وابسته بدریانوردی
naval U وابسته به کشتی
missions U وابسته به ماموریت
mission U وابسته به ماموریت
pessimistic U وابسته به بدبینی
inner directed U درون وابسته
inspectoral U وابسته به بازرس ها
nasal U وابسته به منخرین
oratorical U وابسته به سخنرانی
jesuitic U وابسته به یسوعیون
clitoric U وابسته به چوچوله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com