English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
barbershop U وابسته به آهنگ احساساتی که توسط چند مرد خوانده شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scanned U بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
scan U بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
scans U بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
background U نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
backgrounds U نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
holographic image [ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]
head switching U فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
electrothermic U وابسته به ایجادحرارت توسط برق
electrothermal U وابسته به ایجادحرارت توسط برق
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
source U مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
music track U تیتر آهنگ
play music U آهنگ ساختن
make music U آهنگ ساختن
track [on a sound recording medium] U تیتر آهنگ
accented صدا یا آهنگ اکسان
To set out on a journey. U آهنگ سفر کردن
coloraturas U آهنگ پرجلوه و پرزیر و بم
To compose music (potery) . U آهنگ ( شعر ) ساختن
out of step <idiom> U هم آهنگ وتوازن نداشتن
accent صدا یا آهنگ اکسان
coloratura U آهنگ پرجلوه و پرزیر و بم
chime in <idiom> U ملحق شدن (آهنگ یا گفتگو)
acute accent صدا یا آهنگ زیر اکسان
One must keep up with the times. U باید با زمان آهنگ بود
Who has composed this tune? U این آهنگ راکی ساخته ؟
sensationalist U احساساتی
emotionally U احساساتی
sentimental U احساساتی
sentiment U احساساتی
tear-jerker U احساساتی
tear-jerkers U احساساتی
emotional U احساساتی
soft boiled U احساساتی
ebullient U احساساتی
gushy U احساساتی
affectional U احساساتی
passional U احساساتی
to be in tune with somebody U هم آهنگ بودن با کسی [اصطلاح مجازی]
sing-songs U دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
sing-song U دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
adagio آهسته و ملایم [اجرای آهنگ باهستگی]
This tune is in the key of Isfahan . U این آهنگ درمایه اصفهان است
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs). U باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید
composer U آهنگ ساز [بیشتر موسیقی کلاسیک]
sentimentalize U احساساتی کردن
sappy U خیلی احساساتی
emotionalist U شخص احساساتی
emotionalize U احساساتی کردن
sensationally U احساساتی موثر
pathetic U موثر احساساتی
passionate U سودایی احساساتی
hysterics U حمله احساساتی
sensational U احساساتی موثر
sentimentality U حالت احساساتی
cold fish U غیر احساساتی
emotionalism U احساساتی بودن
cloying U بسیار احساساتی
rose water U لطیف احساساتی
go off the deep end <idiom> U احساساتی شدن
sentimentalism U حالت احساساتی
lyric U غزلی احساساتی
processor U وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable U آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
overreacted U بیخود احساساتی شدن
mawkish U بطور زننده احساساتی
overreacts U بیخود احساساتی شدن
mushy U حریره یاخمیرمانند احساساتی
to affect somebody U کسی را احساساتی کردن
torch song U شعر احساساتی وعشقی
maudlin U ضعیف وخیلی احساساتی
overreact U بیخود احساساتی شدن
overreacting U بیخود احساساتی شدن
digital read out U نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
air turbine starter U استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
torch singer U خواننده شعر احساساتی وعاشقانه
rhapsody U قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
sensationalism U پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
rhapsodies U قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
pull down menu U فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
gas plasma display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
to get worked up U به کسی [چیزی] خو گرفتن [و بخاطرش احساساتی یا عصبی شدن]
to work oneself up U به کسی [چیزی] خو گرفتن [و بخاطرش احساساتی یا عصبی شدن]
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
environments U متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment U متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menu U برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menus U برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
virtual U که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
defendant U خوانده
respondents U خوانده
respondent U خوانده
defendants U خوانده
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
deep read U بسیار خوانده
godchild U فرزند خوانده
stepchild U فرزند خوانده
stepchildren U فرزند خوانده
godchildren U فرزند خوانده
illegibility U خوانده نشدنی
respondent in court of cassation U فرجام خوانده
nurse child U فرزند خوانده
mercury delay line U داده خوانده می شد
foster son U پسر خوانده
foster parents U والدین خوانده
unread U خوانده نشده
respondent U فرجام خوانده
foster child U فرزند خوانده
respondents U فرجام خوانده
stepson U فرزند خوانده
blood brothers U برادر خوانده
blood brother U برادر خوانده
adopted son U پسر خوانده
unsung U خوانده نشده
stepsons U فرزند خوانده
adopted child U فرزند خوانده
appellee U فرجام خوانده
appellee U پژوهش خوانده
stepdaughter U دختر خوانده
bidden guest U مهمان خوانده
called U فرا خوانده
stepdaughters U دختر خوانده
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
to be called U به نامی خوانده شدن
called program U برنامه فرا خوانده
invitee U مدعو شحص خوانده
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
fosterling U طفل شیرخوار فرزند خوانده
self-educated U پیش خود درس خوانده
self educated U پیش خود درس خوانده
The people have got wise to him. U مردم دستش را خوانده اند
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
accelerando آهسته آهسته آهنگ را تندتر کنید
delays U خیر داده کاملاگ خوانده میشود
omnim gatherum U مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
particulars U دادخواست خواهان و لایحه جوابیه خوانده
plea U دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
delay U خیر داده کاملاگ خوانده میشود
pleas U دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
delaying U خیر داده کاملاگ خوانده میشود
loard of creation U بشر که اشرف المخلوقات خوانده میشود
relicta verificatione U تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cantata U شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
cantatas U شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
He has read the book from cover to cover . U کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
godmother U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
groupware U نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
file handing routine U قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
plea of tender U اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
I premise that you did read this article. U من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I assume that you did read this article. U من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
refreshed U تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
demurrer U عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
refresh U تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
refreshes U تعداد دفعاتی که قطعه RAM پویا خوانده ونوشته میشود
wager of law U نوعی از دفاع که خوانده به استنادسوگند خود و یازده تن ازهمسایگان بری الذمه می شد
Queen's English [King's English] <idiom> U [انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
lost cluster U تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
acknowledged mail U تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
buffer U فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
injunction U دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunctions U دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
compartment rug U فرش با طرح خشتی یا بندی لوزی که به خانه شطرنجی و کندوی عسل نیز خوانده می شود
tendering U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tout temps prist U تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
vindictive damages U مقدار غرامتی که دادگاه علاوه بر خسارت واقعی وارد برخواهان از خوانده به منظورتنبیه او وصول میکند
tender U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
buffering U دو بافرکه با هم کار می کنند به طوری که وقتی در یکی داده وارد میشود دیگری میتواند خوانده شود
wands U دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wand U دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com