English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
neuromuscular U وابسته باعصاب و عضلات عصبی و عضلانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
neuromuscular coordination U هماهنگی عصبی- عضلانی
parkinsonism U اختلال مزمن عصبی که با سختی عضلات بدن ولرزش مشخص میشود
liminal U وابسته به مختصرترین تحریک عصبی
preganglionic U وابسته به جلو عقده عصبی
parasympathetic U وابسته به دستگاه عصبی نباتی پاراسمپاتی
neuritis U التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
neuralgia U درد عصبی مرض عصبی
nervation U ساختمان عصبی شبکه عصبی
dystaxia U رعشه عضلات
flabby U دارای عضلات شل
skeletal muscles U عضلات مخطط
contralateral muscles U عضلات مخالف
tetany U کزاز عضلات
antigravity muscles U عضلات ضد گرانش
catalepsy U جمود عضلات
relaxation U شل کردن عضلات
contralateral muscles U عضلات مقابل
kymograph U انقباض عضلات و غیره
ligamentary U مربوط به رباط عضلات
Firm muscles ( flesh ) . U عضلات (گوشت ) محکم
vaginismus U گرفتگی عضلات مهبل
vaginism U گرفتگی عضلات مهبل
guiding U عضلات کمکی مجاور
cramp in the calf U گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
charleyhorse [American] [colloquial] U گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
charley horse [American] [colloquial] U گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
cramp in the leg U گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
systremma [leg cramps] U گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
sarcous U عضلانی
muscular U عضلانی
muscled U عضلانی
hamstringing U عضلات عقب ران زردپی
tics U انقباض غیر عادی عضلات
pleurodynia U درد پهلوو عضلات سینه
tic U انقباض غیر عادی عضلات
hamstring U عضلات عقب ران زردپی
hamstrings U عضلات عقب ران زردپی
catalepsy U تصلب وسخت شدن عضلات
extrinsic eye muscles U عضلات برون چرخشی چشم
abasia U عدم همکاری عضلات محرکه
hamstrung U عضلات عقب ران زردپی
pleuralgia U درد پهلوو عضلات سینه
muscular spindle U دوک عضلانی
muscular fatigue U خستگی عضلانی
muscular endurance U استقامت عضلانی
dystrophy U پلاسیدگی عضلانی
intramuscular U درون عضلانی
stiffness U کوفتگی عضلانی
cramps U گرفتگی عضلانی
thews U نیروی عضلانی
tethanus U گرفت عضلانی
muscular dystrophy U تحلیل عضلانی
cramp U گرفتگی عضلانی
clonus U تشنج عضلانی
muscularity U عضلانی بودن
myoclonus U گرفتگی عضلانی
muscles U نیروی عضلانی
proprioceptor U گیرنده عضلانی
muscle U نیروی عضلانی
myasthenia U ضعف عضلانی
musculature U نظام عضلانی
asynergia U ناهماهنگی عضلانی
muscleman U آدم عضلانی
beefcake U آدم عضلانی
brawniness U عضلانی بودن
meathead U آدم عضلانی
myoneural U عضلانی وعصبی
sweeney U ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف
sweeny U از کار افتادگی یا فلج عضلات کتف
v , series U سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
muscle tonus U کشیدگی طبیعی عضلانی
moton U طرح عمل عضلانی
brawn U نیرو نیروی عضلانی
hypertonicity U فزونی تونوس عضلانی
muscular dystrophy U تحلیل وفاسد عضلانی
fine miscle movement U حرکت فریف عضلانی
myokinetic test U ازمون جنبش عضلانی
cramp U گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cramps U گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
fibrillation U انقباض بی نظم رشتههای عضلانی
paretic U دچار فلج ناقص یا عضلانی
broken fibres U تار عضلانی پاره شده
paresis U فلج خفیف ضعف عضلانی
dystonia U اختلال کشیدگی طبیعی عضلانی
knee flexion and extension machine U دستگاه بدن سازی برای تقویت عضلات ساق پا
muscle bound U دارای عضلات سفت وسخت غیر قابل ارتجاع
muscle up U بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
musculature U وضع وترتیب ماهیچه ها ساختمان عضلانی
charley horse U کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
fasciculus U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
psychomotor U ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
fascicle U دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicule U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bronchial asthma U تنگی نفس که بعلت انقباض عضلات جدارقصبه الریه ایجاد میشود
achalasia U عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم
keyed up <idiom> U عصبی
engram U رد عصبی
nervelessness U بی عصبی
abnerval U عصبی
neurogram U رد عصبی
on pins and needles <idiom> U عصبی
overwrought U عصبی
neural U عصبی
nervous U عصبی
twitchy U عصبی
neurotic U عصبی
uptight U عصبی
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
nerves U رشته عصبی
nervous system U دستگاه عصبی
plexus U شبکه عصبی
nerve block U وقفه عصبی
psychochemical agent U عامل عصبی
nervous systems U دستگاه عصبی
nerve cell U یاخته عصبی
shocks U حمله عصبی
neural reverbration U ارتعاش عصبی
nerve fibre U تار عصبی
nerve U رشته عصبی
neurofibril U تار عصبی
interneuron U داخل عصبی
nerve center U مرکز عصبی
nerve ending U پایانه عصبی
nerve deafness U کری عصبی
interneural U داخل عصبی
nerve current U جریان عصبی
shock U حمله عصبی
psychochemical agent U گاز عصبی
shocked U حمله عصبی
nerve cell U سلول عصبی
neuroplexus U شبکه عصبی
lose temper <idiom> U عصبی شدن
neuritis U التهاب عصبی
willies U حمله عصبی
neural satiation U اشباع عصبی
neural network U شبکه عصبی
anorexia nervosa U بی اشتهایی عصبی
causalgia U سوزش عصبی
neural induction U القای عصبی
neuralgia U درد عصبی
neural discharge U تخلیه عصبی
neural bond U پیوند عصبی
neural conduction U رسانش عصبی
Relax! U عصبی نشو!
neural arc U قوس عصبی
neural lesion U ضایعه عصبی
neurons U یاخته عصبی
ganglion U غده عصبی
neuron U یاخته عصبی
nerve impulse U تکانه عصبی
nerve path U گذرگاه عصبی
nerve plexus U شبکه عصبی
neurocyte U یاخته عصبی
nerve tissue U بافت عصبی
sweat bullets/blood <idiom> U عصبی بودن
nervelessly U از روی بی عصبی
neural circuit U مدار عصبی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
on edge <idiom> U خیلی عصبی وخشمگین
discharge U شلیک عصبی تخلیه
parasympathetic nervous system U دستگاه عصبی پاراسمپاتیک
neurogenic U دارای ریشه عصبی
tensed U عصبی وهیجان زده
autonomic nervous system U دستگاه عصبی نباتی
jittery U وحشت زده و عصبی
preganglionic U قبل از عقده عصبی
discharges U شلیک عصبی تخلیه
neurotransmitter U انتقال دهنده عصبی
neuroptera U حشرات عصبی الجناح
neuropsychiatric U مرض روانی و عصبی
neuropsychiatric U درمان روانی عصبی
neuropath U دچار اختلالات عصبی
nerve agent U عامل شیمیایی عصبی
parabiosis U وقفه رسانش عصبی
sympathetic nervous system U دستگاه عصبی سمپاتیک
neuroblast U یاخته رویانی عصبی
tense U عصبی وهیجان زده
bradyarthria U کندگویی عصبی- ماهیچه یی
tensing U عصبی وهیجان زده
visceral nervous system U دستگاه عصبی احشایی
tracts U دسته تار عصبی
tract U دسته تار عصبی
commissural fibres U رشتههای عصبی رابط
commissure U بافت عصبی رابط
hysteria U هیستری حمله عصبی
vegetative nervous system U دستگاه عصبی نباتی
unipolar U سلولهای عصبی یک قطبی
cns U دستگاه عصبی مرکزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com