Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Are you still on the line?
U
هنوز پشت تلفن هستی؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Are you still around?
U
هنوز هستی ؟
[مانند پشت تلفن یا درچت اینترنت]
Other Matches
I'm still not quite sure how good you are.
U
من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
There's more to come.
<idiom>
U
هنوز تموم نشده.
[هنوز ادامه داره]
beta software
U
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
ani
U
سیستم تلفن که شماره تلفن شخصی که تماس گرفته را درج میکند
The football players are warming up before the game ( match) .
U
هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
howler
U
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howlers
U
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
acoustic coupler
وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
magneto exchange
U
مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
telephony
U
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود
telephone booth
U
کیوسک تلفن کابین تلفن
telephone booths
U
کیوسک تلفن کابین تلفن
coupler
U
وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است
modem
U
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
essence
U
هستی
existences
U
هستی
esse
U
هستی
realities
U
هستی
being
U
هستی
existence
U
هستی
thou art
U
تو هستی
reality
U
هستی
ontologist
U
هستی شناس
ontology
U
هستی شناسی
existentialism
U
هستی گرایی
objectivity
U
هستی واقعیت
realities
U
هستی اصلیت
existential
U
مربوط به هستی
Are you hungry?
U
تو گرسنه هستی؟
extant
U
دارای هستی
individuum
U
هستی مطلق
ingenerate
U
هستی دادن
to bring existence
U
هستی دادن
to call into being
U
هستی دادن
corporality
U
هستی جسمانی تن
to give being to
U
هستی بخشیدن
vivifier
U
هستی بخش
ens
U
هستی مطلق
Is everything all right?
U
سالم هستی؟
All right?
U
سالم هستی؟
reality
U
هستی اصلیت
What are you waiting for ?
U
معطل چه هستی ؟
phoning
U
تلفن تلفن زدن
phone
U
تلفن تلفن زدن
phoned
U
تلفن تلفن زدن
phones
U
تلفن تلفن زدن
cosmic
U
مربوط بعالم هستی
substantively
U
با داشتن هستی جداگانه
antitheist
U
منکر هستی خدا
inesse
U
دارای هستی واقعی
individuum
U
هستی تجزیه ناپذیر
ontological
U
وابسته به هستی شناسی
raw deal
<idiom>
U
آخر خط ،پایان هستی
cosmic
U
مربوط به عالم هستی
pre existence
U
هستی از پیش ازلیت
being
U
زمان حال فعل be to هستی
nirvanas
U
پیوستن به کل هستی خشنودی مطلق
I want to swim ,are you on ?
U
اهلش هستی شنا کنیم ؟
You are stll a child in her eyes.
U
به چشم اوهنوز یک بچه هستی
nirvana
U
پیوستن به کل هستی خشنودی مطلق
atheistical
U
مبنی برانکار هستی خدا
Very funny ! Ha , ha , ha !
U
یخ کنی ( خیلی لوس وبی مزه هستی )
Let's see how much you can take.
<idiom>
U
ببینیم چند مرد حلاج هستی.
[اصطلاح روزمره]
yet
U
هنوز
still
U
هنوز
not yet
<adv.>
U
نه هنوز
as yet
U
هنوز
stills
U
هنوز
stillest
U
هنوز
not yet
<adv.>
U
هنوز نه
however
U
هنوز
stiller
U
هنوز
nevertheless
U
هنوز
I appreciate your concern, but I'm fine.
U
خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
calling dial
U
صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن
I don't know yet.
من هنوز نمیدانم.
unborn
U
هنوز فاهرنشده
i am yet to learnt
U
من هنوز نمیدانم
metagnosticism
U
عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
telephone operation
U
طرز کار تلفن کار تلفن
There is yet time.
U
هنوز وقت هست.
It is not known yet . It is not settled yet .
U
هنوز معلوم نیست
we are still above ground
U
هنوز زنده ایم
How can you ask?
U
هنوز نمی دانی؟
his palce is still open
U
جای او هنوز خالی
is he still single?
U
ایا هنوز تک است
callow
U
جوجهای که هنوز پردرنیاورده
Nobody has come yet .
U
هیچکس هنوز نیامده
shoulder
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
novillero
U
گاوبازی که هنوز برنده نشده
The letter hasnt arrived yet.
U
نامه هنوز نرسیده است
preadolescent
U
شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
shouldered
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
there is little in it
U
هنوز نمتوان گفت که خواهدبرد
it remains to be proved
U
هنوز ثابت نشده است
maidens
U
اسبی که هنوز برنده نشده
maiden
U
اسبی که هنوز برنده نشده
the battle still rages
U
جنگ هنوز شدت دارد
shoulders
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
shouldering
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
wort
U
گیاه خیسانده که هنوز تخمیرنشده
Having hardly arrived you want to. . .
U
هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
As you are not ready ...
U
چونکه هنوز آماده نیستی...
Since you are not ready ...
U
چونکه هنوز آماده نیستی...
He cant count yet.
U
هنوز شمردن بلد نیست
The ice-cream has not set yet.
U
بستنی هنوز سفت نشده
There's more to come.
<idiom>
U
باز هم هست.
[هنوز ادامه داره]
built into
U
که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
generations
U
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
There has as yet been no confirmation.
U
تا حالا هنوز هیچ تأییدی نیست.
see if he is still there
U
به بیند او هنوز انجا است یانه
generation
U
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
My departure time is not determined yet .
U
وقت حرکت من هنوز مشخص نیست.
He is stI'll wet behind the ears.
U
هنوز دهانش بوی شیر می دهد
landsman
U
ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
Presumably she hasnt arrived yet .
U
از قرار معلوم هنوز واردنشده است
There is still time before I go.
U
هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
failed
U
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
not out
U
توپزنی که هنوز اخراج نشده اعلام خطا
Befor I knew it , the hotel bI'll was sent .
U
هنوز هیچه نشده صورتحساب هتل را فرستادند
fails
U
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fail
U
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
My tea is not cool enough to drink.
U
چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
The project is not fully developed yet.
U
این طرح هنوز پخته وآماده نیست
elimination
U
بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
yhis port is not yet peopled
U
این بندر هنوز اباد نشده است
The regulations are stI'll in force ( effect ) .
U
این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
I have not played my trump ( winning ) card .
U
ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
merge
U
ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
merges
U
ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
Do you still remember how poor we were?
U
آیا هنوز یادت میاد، که چقدر فقیر بودیم.
He has been a beggar for a hundred years; yet he d.
<proverb>
U
صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
accrued interest
بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
galley proof
U
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
open
U
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
softest
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
Thinking of it still gives me a pang.
[Colloquial]
U
هنوز من را آزار می دهد
[اذیت می کند]
وقتی که در باره آن فکر می کنم.
opened
U
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
opens
U
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
greasy wool
U
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
plene administrative preter
U
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
softer
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
He poked the mouse with his finger to see if it was still alive.
U
او
[مرد]
با انگشتش موش را سیخونک زد تا ببیند که آیا هنوز زنده بود یا نه.
soft
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
deferred expense
U
هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
sliver
U
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
auditing
U
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audit
U
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audits
U
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audited
U
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
selectable
U
نرخ baud ارسال و دریافت مودم که توسط کاربر انتخاب میشود و هنوز مشخص نیست
telephone
U
تلفن
service man
U
تلفن چی
telephone code
U
کد تلفن
telephone circuit
U
خط تلفن
telephoning
U
تلفن
telephoned
U
تلفن
telephones
U
تلفن
phones
U
تلفن
phoning
U
تلفن
phoned
U
تلفن
operators
U
تلفن چی
telephone operator
U
تلفن چی
phone
U
تلفن
telephone line
U
خط تلفن
telephone jack
U
جک تلفن
operator
U
تلفن چی
hand set
U
گوشی تلفن
sound powered telephone
U
تلفن صوتی
radio telephone
U
تلفن بی سیم
repeating coil
U
مبدل تلفن
radiotelephone
U
تلفن بی سیم
radiophone
U
تلفن بیسیم
radio telephony
U
تلفن بیسیم
residance telephone
U
تلفن منزل
photophone
U
تلفن نوری
extension telephone
U
تلفن فرعی
speaking circuit
U
مدار تلفن
address book
U
دفترچه تلفن
to ring up
U
تلفن کردن به
call box
U
تلفن صحرایی
telephore e.
U
مرکز تلفن
telephony
U
علم تلفن
telephoner
U
تلفن کننده
telephone transformer
U
مبدل تلفن
telephone system
U
سیستم تلفن
telephone switching technique
U
فن سوئیچینگ تلفن
hot line
U
تلفن قرمز
telephone station
U
تلفن خانه
toll exchange
U
مرکز تلفن
ring up
<idiom>
U
تلفن زدن
call up
<idiom>
U
تلفن کردن
telephone books
U
راهنمای تلفن
telephone books
U
دفتر تلفن
telephone book
U
راهنمای تلفن
telephone book
U
دفتر تلفن
hot lines
U
تلفن قرمز
call boxes
U
تلفن صحرایی
call boxes
U
کیوسک تلفن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com