Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
in nature
U
همه جا دارای وجود خارجی یا طبیعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
objectives
U
دارای وجود خارجی
objective
U
دارای وجود خارجی
substantialize
U
دارای وجود خارجی کردن یاشدن
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
objectiveness
U
با داشتن وجود خارجی بطورواقعی یاخارجی
standards
U
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard
U
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
escarpments
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpment
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
output
U
که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
outputs
U
که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
orthoferrite
U
یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
preexistent
U
دارای تقدم در وجود
gonidium
U
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
unprompted
U
دارای زیبایی طبیعی
adscititious
U
دارای منبع خارجی
extrinsic
U
دارای مبداء خارجی
behind the scenes
U
در پشت پرده دارای اطلاعات خصوصی یا خارجی
kainite
U
نمک طبیعی که دارای سولفات دو پاطاس وسولفات دومنیزی .....
positive externalities
U
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
natural rate hypothesis
U
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
an fitting
U
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
exterior angle
U
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity
U
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
self coloured
U
یک رنگ دارای رنگ طبیعی
physiographic
U
وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
naturalism
U
فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
outwork
U
استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange
U
پول خارجی ارز خارجی
feelings indigenous to man
U
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
wilson
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
despite
U
با وجود
existences
U
وجود
neer do well or well
U
پی وجود
In spite of . Despite . Notwithstanding .
U
با وجود
personalities
U
وجود
in spite
U
با وجود
existence
U
وجود
entities
U
وجود
being
U
وجود
personality
U
وجود
individuation
U
وجود
presence
U
وجود
entity
U
وجود
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
quality
U
وجود خصوصیت
exist
U
وجود داشتن
pantheist
U
معتقدبوحدت وجود
reality
U
اصالت وجود
in spite of that
U
با وجود این
preexistence
U
تقدم وجود
pre existence
U
تقدم وجود
drink hail
U
گوارای وجود
qualities
U
وجود خصوصیت
individuality
U
وجود فردی
existed
U
وجود داشتن
facts
U
وجود مسلم
fact
U
وجود مسلم
begetter
U
وجود اور
from the bottom of one's heart
<idiom>
U
از اعماق وجود
nonetheless
U
بااین وجود
systems
U
اصول وجود
system
U
اصول وجود
viruses
U
وجود دارد
Despite the fact that…
U
با وجود اینکه
regardless
U
با وجود علیرغم
self assertiveness
U
ابراز وجود
universe
U
عالم وجود
virus
U
وجود دارد
d. constitution
U
وجود نازک
d. of constitution
U
نازکی وجود
exists
U
وجود داشتن
realities
U
اصالت وجود
persons
U
وجود ذات
non ego
U
غیر وجود
none the less
U
با وجود این
to be there
U
وجود داشتن
body and soul
<idiom>
U
با تمام وجود
essence
U
وجود ماهیت
be
U
وجود داشتن
person
U
وجود ذات
back berm
U
سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
cosmos
U
نظام عالم وجود
and there an end.
U
و پایان وجود دارد.
hematuria
U
وجود خون در ادرار
hemoglobinuria
U
وجود هموگلوبین درادرار
animalization
U
وجود مواد حیوانی
for all that
U
با وجود همه اینها
cosmology
U
نظام عالم وجود
cosmologies
U
نظام عالم وجود
neer do well or well
U
ادم بی وجود یا بی خاصیت
hydrometeor
U
وجود بخاراب در هوا
atheism
U
انکار وجود خدا
numen
U
وجود الهی خدا
in the face of such odds
U
با وجود این تفاوت
begetting
U
سبب وجود شدن
pantheistic
U
مبنی بر وحدت وجود
pantheism
U
ایین وحدت وجود
beget
U
سبب وجود شدن
begets
U
سبب وجود شدن
know nothing
U
منکر وجود خدا
oxaluria
U
وجود جوهر ترشک
nevertheless
U
با این وجود علیرغم
preexist
U
قبلا وجود داشتن
Is there drinking water?
U
آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
pantheism
U
همه خدایی وحدت وجود
agnostics
U
عرفای منکر وجود خدا
agnostic
U
عرفای منکر وجود خدا
converged
U
تقارب خطوط وجود تشابه
trichotomy
U
تقسیم وجود انسان به سه قسمت
reacted
U
تغییر به علت وجود یک ماده
reacts
U
تغییر به علت وجود یک ماده
warehouse refusal
U
اعلام عدم وجود درانبار
There is a mountain of difficulties .
U
کوهی از مشکلات وجود دارد
cosmogonic
U
وابسته به خلقت عالم وجود
Is there electricity?
U
آیا برق وجود دارد؟
Is there a television?
U
آیا تلویزیون وجود دارد؟
She was a fine woman ( person ) .
U
وجود بسیار نازنینی بود
reacting
U
تغییر به علت وجود یک ماده
water exists in three phases
U
اب درسه نمود وجود دارد
react
U
تغییر به علت وجود یک ماده
put one's foot down
<idiom>
U
با تمام وجود اعتراض کردن
converges
U
تقارب خطوط وجود تشابه
fetches
U
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
groove
U
[فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
converging
U
تقارب خطوط وجود تشابه
fetch
U
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
fetched
U
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
phosphaturia
U
وجود فوسفات زیاد در پیشاب
converge
U
تقارب خطوط وجود تشابه
I love her with my whole being .
U
با تمام وجود دوستش دارم
give someone a good run for her money
<idiom>
U
رقابت شدید به وجود آوردن
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
albinism
U
عدم وجود رنگ دانه در بدن
There is nothing to worry about.
U
دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
factionalism
U
اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
You are needed . They need you .
U
وجود شما مورد نیاز است
Such a thing does not exist at all .
U
چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
There's no reason for concern.
U
دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
syupersubstantial
U
مافق وجود یا جوهر مادی روحی
To put ones heart and soul into a job .
U
باتمام وجود کاری را انجام دادن
cosmologist
U
دانشمند ومحقق درعلم عالم وجود
homogamy
U
وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
radiological survey
U
بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
lactosuria
U
وجود ماده قندی شیر درپیشاب
unitarianism
U
وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
There is no such number.
U
همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
There's an exception to every rule.
U
برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
Is there air conditioning?
U
آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
Is there heating?
U
آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
logos
U
اصل یا منشاء عقل عالم وجود
to not be
[any]
the wiser
<idiom>
U
ملتفت نشدن
[با وجود نشانه ها و توضیحات]
androgyny
U
وجود دو حالت زنانگی ومردانگی توام
natural foundation
U
پی طبیعی
natural right
U
حق طبیعی
innate
U
طبیعی
homebred
U
طبیعی
crude copper
U
مس طبیعی
normal
U
طبیعی
home born
U
طبیعی
natural bridge
U
پل طبیعی
silvan
U
طبیعی
indigenous
U
طبیعی
physical
U
طبیعی
naturals
U
طبیعی
natural
U
طبیعی
externals
U
خارجی
international line
U
خط خارجی
extern
U
خارجی
oversea
U
خارجی
extra
U
خارجی
external
U
خارجی
extra-
U
خارجی
extras
U
خارجی
extraneous
U
خارجی
outboard
U
خارجی
gringos
U
خارجی
exteriors
U
خارجی
outer
U
خارجی
outward
U
خارجی
outsiders
U
خارجی
outsider
U
خارجی
alien
U
خارجی
abextra
U
خارجی
aliens
U
خارجی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com