Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to keep company with
U
همراه بودن با
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
attend
U
همراه بودن
attending
U
همراه بودن
attends
U
همراه بودن
accompanied
U
همراه بودن
accompanies
U
همراه بودن
accompany
U
همراه بودن
Other Matches
attribute
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributes
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributing
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
peer to peer network
U
شبکه همراه به همراه
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
acologte
U
همراه
participants
U
همراه
along
U
همراه
mid
U
همراه با
participant
U
همراه
non concurrent
U
نا همراه
company
U
همراه
to fight with the enemy
U
همراه = با
accompanied by
U
همراه
bundled
U
همراه
comrades
U
همراه
comrade
U
همراه
accompanying
U
همراه
attendant
U
همراه
attendants
U
همراه
mid-
U
همراه با
on
U
همراه
in company with
U
همراه
secondary planet
U
همراه
companies
U
همراه
concomitant
U
همراه
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
convoy
U
همراه رفتن
bon voyage
U
خدا به همراه
indiental music
U
موزیک همراه
escort
U
همراه بدرقه
escorted
U
همراه بدرقه
door bundle
U
بار همراه
to go along
U
همراه شدن
to come along
U
همراه امدن
come along with me
U
همراه من بیائید
accompanying supplies
U
تدارکات همراه
associated sound
U
صدای همراه
accompanying sound
U
صدای همراه
accompanying fire
U
اتش همراه
accompanying cargo
U
بار همراه
accompanier
U
همراه مصاحب
unaccompanied
U
بدون همراه
compeer
U
قرین همراه
to accompany
U
همراه شدن
accommpanying element
U
عنصر همراه
convoys
U
همراه رفتن
go along
U
همراه رفتن
fraught
U
دارا همراه
unbundled
U
غیر همراه
spasmodic
U
همراه با انقباضات
spasmodically
U
همراه با انقباضات
on one's coat-tails
<idiom>
U
همراه کس دیگر
companion
U
همراه همدم
escorts
U
همراه بدرقه
Accompanied by. Together with .
U
به اتفاق (همراه )
good luck to you
U
خدا به همراه
escorting
U
همراه بدرقه
sick headache
U
سردرد همراه با
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
up to it/the job
<idiom>
U
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
corresponded
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind
U
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
wave off
U
فرود همراه با سایش
ice storm
U
طوفان همراه باتگرگ
corps artillery
U
توپخانه همراه سپاه
attendants
U
همراه نگهبان کشیک
bundled software
U
نرم افزار همراه
Bring your friend along.
U
دوستت را همراه بیاور
attendant
U
همراه نگهبان کشیک
savate
U
بوکس همراه با لگد
japko chagi
U
ضربه پا همراه گرفتن پا
kick boxing
U
بوکس همراه با لگد
bitumen macadam
U
سنگریزی همراه با قیر
to accompany
U
همراه کسی رفتن
to go along
U
همراه کسی رفتن
participative
U
انبازی کننده همراه
incorrect
U
نادرست یا به همراه خطا
typhoons
U
توفان همراه با باران
typhoon
U
توفان همراه با باران
herewith
U
همراه این نامه
amaurotic idiocy
U
کانایی همراه با نابینایی
to carry a watch
U
ساعت همراه داشتن
door bundle
U
بار پرتابی همراه با چترباز
RIFF
U
ماده بزرگ همراه ID RIFF.
dysuria
U
ادرار همراه با سوزش واشکال
hit it off with someone
<idiom>
U
بهترین همراه با کسی داشتن
company
U
گروهان همراه کسی رفتن
chaperones
U
همراه دختران جوان رفتن
chaperone
U
همراه دختران جوان رفتن
thunderstorms
U
توفان همراه بااذرخش وصاعقه
companies
U
گروهان همراه کسی رفتن
grand mal
U
صرع همراه با تشنج وغش
thunderstorm
U
توفان همراه بااذرخش وصاعقه
thundershower
U
رگبار همراه با رعد وبرق
chaperons
U
همراه دختران جوان رفتن
to bid a persong
U
به کسی خدابه همراه گفتن
I have nothing to declare.
کالای گمرکی همراه ندارم.
landing attack
U
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
to go along
U
همراه رفتن همراهی کردن
to call on the cell phone
U
با تلفن همراه زنگ زدن
aerial cartwheel
U
مارپیچ همراه با پرش وچرخش
Nothing to declare
U
همراه نداشتن کالاهای گمرکی
to cell phone
U
با تلفن همراه زنگ زدن
Goods to declare
U
همراه داشتن کالاهای گمرکی
chaperon
U
همراه دختران جوان رفتن
validity of the credit
U
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
belongs
U
مال کسی بودن وابسته بودن
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
lurking
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
reasonableness
U
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
look out
U
منتظر بودن گوش به زنگ بودن
lurks
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurk
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belong
U
مال کسی بودن وابسته بودن
to be in a habit
U
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to be hard put to it
U
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
To be on top of ones job .
U
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
to look out
U
اماده بودن گوش بزنگ بودن
belonged
U
مال کسی بودن وابسته بودن
knobstick
U
کارگریکه که بااعتصاب کارگران همراه نیست
rear takedown with outside singleleg byl
U
زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ
real number
U
عددی که با بخش کسری همراه است .
indiental music
U
ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
joint product offer
U
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
chaperone
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperones
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperons
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
sidestep traverse
U
صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
oxidative phosphorylation
U
فسفریل دار کردن همراه بااکسایش
subscripted variable
U
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
striptease
U
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
multidimensional
U
تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
ballet
U
اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک
sobbing
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
oratorios
U
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
oratorio
U
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
sob
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
ballets
U
اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک
Do you have nothing to declare?
U
آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
sobbed
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
sobs
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
chaperon
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
coloraturas
U
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
cell phone users while driving
U
کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
coloratura
U
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
callithump
U
رژه پر سروصدایی همراه باکرنا و بوق
desk
U
میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها
shares
U
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
cantatas
U
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
shared
U
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
share
U
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
milk leg
U
ورم پای نوزاد همراه با دردبهنگام زایمان
cash with order
U
پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
desks
U
میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها
fortis
U
دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
do
[verb]
U
روی
[فعلی که همراه می آید]
تکیه میکند
strophe
U
چرخش هنگام رقص همراه با اوازدسته جمعی
conditorium
U
[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
conditivum
U
[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
cantata
U
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
bug
U
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
repeating key
روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
bugging
U
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
slapstick
U
نمایش خنده دار همراه باشوخی وسر وصدا
user
U
متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
bugs
U
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
blizzard
U
باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
squire of dames
U
کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود
blizzards
U
باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
users
U
متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
best rate of climb speed
U
سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
bundled software
U
نرم افزاری که همراه با قیمت کامپیوتر فروخته میشود
camp follower
U
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp followers
U
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
monitored
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
discord
U
ناجور بودن ناسازگار بودن
slouch
U
خمیده بودن اویخته بودن
slouched
U
خمیده بودن اویخته بودن
governed
U
نافذ بودن نافر بودن بر
abut
U
مماس بودن مجاور بودن
consisted
U
شامل بودن عبارت بودن از
stravage
U
سرگردان بودن بی هدف بودن
slouches
U
خمیده بودن اویخته بودن
slouching
U
خمیده بودن اویخته بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com