English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
statistic copolymer U همبسپار نامنظم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
copolymer U همبسپار
interpolymer U همبسپار حقیقی
acrylonitrile copolymer U همبسپار اکریلونیتریل
olefin copolymer U همبسپار اولفینی
alternating copolymer U همبسپار متناوب
graft copolymer U همبسپار پیوندی
random copolymer U همبسپار بی نظم
block copolymer U همبسپار دستهای
true copolymer U همبسپار حقیقی
out of kelter U نامنظم
unconventional U نامنظم
acrostic U نامنظم
aperiodic U نامنظم
erratic U نامنظم
infrequent <adj.> U نامنظم
sporadic <adj.> U نامنظم
random U نامنظم
randomly U نامنظم
haywire U نامنظم
irregular U نامنظم
irregular polymer U بسپار نامنظم
skew polygon U کثیرالاضلاع نامنظم
erratic block U بلوک نامنظم
random test U ازمایش نامنظم
by fits and starts <idiom> U به طور نامنظم
irregulars U ارتش نامنظم
jerky U نامنظم رونده
disorderly U نامنظم مختل
cross grained U دارای رگههای نامنظم
poorly graded U دانه بندی نامنظم
jitter U حرکت نامنظم اتفاقی
flares U باشعله نامنظم سوختن
flare U باشعله نامنظم سوختن
sporadic group U گروه نامنظم [ریاضی]
random wound U سیم پیچ نامنظم
flares U روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
random U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
flare U روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
bias U وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
biases U وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
randomly U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
out of square U خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
buffet U نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
grout U بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
buffets U نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffeting U نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffeted U نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
cyclopean U [معماری ترکیب شده با شکلهای نامنظم در بلوک سیمانی]
to wobble [rotate unevenly] U لنگ بودن [تاب داشتن] [به طور نامنظم چرخیدن] [اصطلاح روزمره]
airbrush U یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
fracto stratus U ابرهای تکه تکه و نامنظم استراتوس
asynchronous transmission U اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com