English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
synchronizes U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronize U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronising U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronises U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronised U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
fire coordination U هماهنگ کردن اتش تطبیق کردن اتشها
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
harmonising U هماهنگ کردن
harmonised U هماهنگ کردن
harmonized U هماهنگ کردن
harmonizes U هماهنگ کردن
harmonize U هماهنگ کردن
harmonizing U هماهنگ کردن
harmonises U هماهنگ کردن
coordinate U هماهنگ کردن هم اهنگ کردن
coordinate U متناسب یا هماهنگ کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
tolls U طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
paced U باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
tolling U طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
toll U طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
pace U باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paces U باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
synchronize U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronises U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronised U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronising U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronizes U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
orients U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
orienting U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
orient U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
furnishes U مزین کردن تهیه کردن
put out U تهیه کردن اشفته کردن
make U تهیه کردن طرح کردن
to draw out U تهیه کردن طرح کردن
makes U تهیه کردن طرح کردن
furnishing U مزین کردن تهیه کردن
To make reservations. To book seats. U جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
furnish U مزین کردن تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
process U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
preparing U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
provision U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
gets U تهیه کردن فهمیدن
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
extemporizing U فورا تهیه کردن
preparations U تهیه کردن اتش
extemporizes U فورا تهیه کردن
extemporized U فورا تهیه کردن
extemporize U فورا تهیه کردن
preparation U تهیه کردن اتش
extemporised U فورا تهیه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
extemporises U فورا تهیه کردن
effigy U تمثال تهیه کردن
effigies U تمثال تهیه کردن
enabling U تهیه کردن برای
fund U تهیه وجه کردن
programmes U برنامه تهیه کردن
programme U برنامه تهیه کردن
bills U تهیه کردن صورتحساب
bill U تهیه کردن صورتحساب
prearrange U قبلا تهیه کردن
processes U تهیه و تولید کردن
enables U تهیه کردن برای
enabled U تهیه کردن برای
whomp up U بسرعت تهیه کردن
conserving U کنسرو تهیه کردن
conserves U کنسرو تهیه کردن
conserve U کنسرو تهیه کردن
funded U تهیه وجه کردن
get U تهیه کردن فهمیدن
getting U تهیه کردن فهمیدن
enable U تهیه کردن برای
process U تهیه و تولید کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
harness U اشیاء تهیه کردن
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
harnessed U اشیاء تهیه کردن
harnessing U اشیاء تهیه کردن
program U برنامه تهیه کردن
programs U برنامه تهیه کردن
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
to raise funds U تهیه وجه یاسرمایه کردن
drafts U تهیه کردن پیش نویس
bosses U نقش برجسته تهیه کردن
drafted U تهیه کردن پیش نویس
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
boss U نقش برجسته تهیه کردن
draft U تهیه کردن پیش نویس
bossed U نقش برجسته تهیه کردن
bossing U نقش برجسته تهیه کردن
handwrite U نسخه خطی تهیه کردن
mush U حریره اردذرت تهیه کردن
scabble U زمخت وناصاف تهیه کردن
aminister U تهیه کردن بکار بردن
to provide for old age U برای پیری تهیه کردن
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
to draw up U تهیه کردن درصف اوردن
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
circumstantiate U امارات لازمه را تهیه کردن
flight coordination U هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
outlines U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outline U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
preparative U تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
develop U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
outlining U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
munition U تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
develops U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
revictual U دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
financing U علم دارایی تهیه پول کردن
financed U علم دارایی تهیه پول کردن
finance U علم دارایی تهیه پول کردن
finances U علم دارایی تهیه پول کردن
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
mekeready U تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready U وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
furnish U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
finances U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finance U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financed U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishes U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
orchestra U ارکست
orchestras U ارکست
banstand U جایگاه ارکست
orchestrate U بصورت ارکست دراوردن
orchestrating U بصورت ارکست دراوردن
orchestrates U بصورت ارکست دراوردن
orchestrated U بصورت ارکست دراوردن
fire support coordination U هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
orchestra U دسته نوازندگان جایگاه ارکست
orchestras U دسته نوازندگان جایگاه ارکست
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
downbeat U حرکت چوب رهبر ارکست بطرف پایین
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
briefed U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
tea leaf U برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
concordant U موزون
immusical U نا موزون
concerted U موزون
lilting U موزون
symphonious U موزون
metrical U موزون
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com