English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
equivalent U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalents U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quasi- U مشابه یا تقریباگ همان
just as well <adv.> U همان مقدار
equally <adv.> U همان مقدار
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
same U یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
equaled U مشابه بودن
equals U مشابه بودن
equalling U مشابه بودن
equal U مشابه بودن
correspound U مشابه بودن
equalled U مشابه بودن
equaling U مشابه بودن
to correspond to U مانند [مشابه] بودن
rem U مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
equate U مشابه بودن یامشابه ساختن
equates U مشابه بودن یامشابه ساختن
equated U مشابه بودن یامشابه ساختن
emulation U رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
chip off the old block <idiom> U (هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
to be in the same boat <idiom> U درشرایطی مشابه بودن [اصطلاح مجازی]
No sooner was he gone than he was kI'lled . U رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
upped U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
up U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
upping U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
directory U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directories U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> U همان آش است و همان کاسه .
synchronous U فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
suspect U شک داشتن مظنون بودن
suspecting U شک داشتن مظنون بودن
suspects U شک داشتن مظنون بودن
abounded U زیاد بودن وفور داشتن
abounding U زیاد بودن وفور داشتن
adhere U توافق داشتن متفق بودن
detest U تنفر داشتن از بیزار بودن از
detesting U تنفر داشتن از بیزار بودن از
detests U تنفر داشتن از بیزار بودن از
to have patience U شکیبا بودن صبر داشتن
tend U متمایل بودن به گرایش داشتن
tended U متمایل بودن به گرایش داشتن
deserve U سزاوار بودن شایستگی داشتن
deserves U سزاوار بودن شایستگی داشتن
deserve U لایق بودن استحقاق داشتن
requires U نیاز داشتن لازم بودن
require U نیاز داشتن لازم بودن
requiring U نیاز داشتن لازم بودن
to have an interest [in] U سهم داشتن [شریک بودن] [در]
abounds U زیاد بودن وفور داشتن
deserves U لایق بودن استحقاق داشتن
required U نیاز داشتن لازم بودن
adhering U توافق داشتن متفق بودن
adheres U توافق داشتن متفق بودن
loves U عشق داشتن عاشق بودن
may U توانایی داشتن قادر بودن
loved U عشق داشتن عاشق بودن
love U عشق داشتن عاشق بودن
adhered U توافق داشتن متفق بودن
finger in the pie <idiom> U دست داشتن ،مسئول بودن
tending U متمایل بودن به گرایش داشتن
dominate U حکمفرما بودن تسلط داشتن
expects U انتظار داشتن منتظر بودن
meriting U شایسته بودن استحقاق داشتن
matters U مهم بودن اهمیت داشتن
undulate U تموج داشتن موجدار بودن
expecting U انتظار داشتن منتظر بودن
expected U انتظار داشتن منتظر بودن
expect U انتظار داشتن منتظر بودن
tends U متمایل بودن به گرایش داشتن
mattering U مهم بودن اهمیت داشتن
mattered U مهم بودن اهمیت داشتن
merits U شایسته بودن استحقاق داشتن
matter U مهم بودن اهمیت داشتن
merited U شایسته بودن استحقاق داشتن
merit U شایسته بودن استحقاق داشتن
adequateness U توافق داشتن متفق بودن
yearn U اشتیاق داشتن مشتاق بودن
yearned U اشتیاق داشتن مشتاق بودن
yearns U اشتیاق داشتن مشتاق بودن
site U قرار داشتن مستقر بودن
undulates U تموج داشتن موجدار بودن
dominated U حکمفرما بودن تسلط داشتن
sited U قرار داشتن مستقر بودن
sites U قرار داشتن مستقر بودن
undulated U تموج داشتن موجدار بودن
dominates U حکمفرما بودن تسلط داشتن
overpoise U مهمتر بودن از بیشتر نفوذ داشتن از
To be in the ring (arena). U تو گود بودن ( درمتن قرار داشتن )
to be together with somebody U با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
To be a good conversationalist . U دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
play second fiddle to someone <idiom> U ازنظر مهم بودن مقام دوم داشتن
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same U همان چیز همان
outclassing U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
to wobble [rotate unevenly] U لنگ بودن [تاب داشتن] [به طور نامنظم چرخیدن] [اصطلاح روزمره]
outclasses U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclass U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassed U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
tasks U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
relative humidity U رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
shimmering U روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmered U روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmers U روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmer U روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
stand by <idiom> U پشت کسی بودن ،هوای کسی را داشتن
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
this same U همان
identic U همان
idem U همان
same U همان
identical U همان
selfsame U همان
very U همان
thingummy U همان
accordingly U از همان قرار
s.c U همان دعوی
instatu quo U در همان حال
very U همان همین
selfsame U درست همان
of that ilk U دارای همان جا
the reinbefore U همان سندیاقرارداد
that once U همان یک بار
nothing short of U عینا همان
of the same kind U از همان نوع
just as well <adv.> U به همان طریق
s.c U همان پرونده
same U همان جور
of that ilk U اهل همان جا
therabout U در همان نزدیکی
same U همان کار
for that matter <idiom> U به همان علت
i went on the instant U در همان ان رفتم
at the very beginning U از همان اولش
equally <adv.> U به همان طریق
it is the same thing U همان است
i went that instant U در همان ان رفتم
ones U یکی از همان
self same U همان خود
one U یکی از همان
self-same U همان خود
He would never retract . U هر چه بگوید همان است
one U عین همان یکی
even U دارای همان تاریخ
it is much the same U تقریبا همان است
idem U همان نویسنده در همانجا
It comes to the same thing . U باز هم همان ؟ یشود
Just as well you didnt come . U همان بهتر که نیامدی
ones U عین همان یکی
In the ( same ) usual place. U در همان جای همیشگه
of even date U دارای همان تاریخ
She promised to bring it but never did . U همان آوردنی که بیاورد !
we are in the same way U ما هم همان حال را داریم
What so ever a man soweth ,that shall he also reap. <proverb> U هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
step jump U پرش و برگشت روی همان پا
about as high U تقریبا` همان اندازه بلند
lighter shade U از همان رنگ ولی روشن تر
What wI'll be woll be. U هر چقدر قسمت با شد همان می شود
isomeric U متشابه الترکیب دارای همان اجزا
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
i wrote as neatly as he did U من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
thereinbefore U در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com