English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
compound helicopter U هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
augmented turbofan U توربوفن مجهز به سیستم پس سوز
air traffic control radar system U راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
well found U کاملا مجهز مجهز بوسایل کامل
well founded U کاملا مجهز مجهز بوسایل کامل
peripheral slots U شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
auxiliary storage U حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
auxiliary operation U عملیات کمکی عملکرد کمکی
staff U با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffs U با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffed U با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
auxiliary machinery U دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
accoutred U مجهز
barded U مجهز
weaponed U مجهز
in full fig U مجهز
barbed U مجهز
accoutered U مجهز
acoutre U مجهز
equipped U مجهز
armed U مجهز
busk U مجهز کردن
tool U مجهز کردن
panoplied U مجهز و اراسته
busking U مجهز کردن
equips U مجهز کردن
jet-propelled U مجهز به موتور جت
jet propelled U مجهز به موتور جت
busked U مجهز کردن
equipping U مجهز کردن
equip U مجهز کردن
busks U مجهز کردن
imp U مجهز کردن
full sail U تبار مجهز
imps U مجهز کردن
habilitate U مجهز کردن
supportive U مجهز کننده
turboprop jet engine U موتور جت مجهز به موتورتوربین
weaponed U مجهز به جنگ افزار
reflecterize U مجهز به بازتابنده کردن
reflectorize U مجهز به بازتابنده کردن
on a war footing U مجهز واماده جنگ
bugged U مجهز به میکروفن مخفی
tower wagon U اتومبیل مجهز به جرثقیل یانردبان
recoil operated U مجهز به دستگاه عقب نشینی
squad car U اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
fuse cut out switch U کلید قطع مجهز به فیوز
prepare U مهیا ساختن مجهز کردن
preparing U مهیا ساختن مجهز کردن
prepares U مهیا ساختن مجهز کردن
to provide oneself U خودرا اماده یا مجهز کردن
mast U دیرک بادکل مجهز کردن
under arms U مجهز باسلحه سبک و انفرادی
masts U دیرک بادکل مجهز کردن
squad cars U اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
combined circuit U مین مجهز به مدار عامل مرکب
dieselize U با موتور دیزل مجهز شدن یاکردن
grids U بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
grid U بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
furnishes U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnish U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
incisor tooth U برنده
cutting U برنده
vehicles U برنده
winners U برنده
vehicle U برنده
heuristic U پی برنده
incisive U برنده
portative U برنده
incisory U برنده
foretooth U برنده
cutters U برنده
high proof U برنده
scissile U برنده
winner U برنده
discoverers U پی برنده
discoverer U پی برنده
deferent U برنده
mutilator U برنده
trenchant U برنده
cutter U برنده
conductive U برنده
winning U برنده
winnings U برنده
titans U نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
bench check U کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
titan U نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
subsidiaries U کمکی
ancillary U کمکی
secondary U کمکی
subsidiary U کمکی
supplementary U کمکی
auxiliary U کمکی
auxiliaries U کمکی
propelling U پیش برنده
shoo-in <idiom> U برنده مطلق
boosters U بالا برنده
dissolvent U حل کننده برنده
achiever U از پیش برنده
prizewinner U برنده جایزه
winner U برنده بازی
prizer U برنده جایزه
raiders U یورش برنده
raider U یورش برنده
persi U برنده سر دیو
outpoint U برنده با امتیاز
user U بکار برنده
winners U برنده بازی
users U بکار برنده
cutting head U نوک برنده
victor U برنده مسابقه
perseus U برنده سر دیو
medalist U برنده مدال
matrolinous U بارث برنده
booster U بالا برنده
deferent U بیرون برنده
victors U برنده مسابقه
dark horses U برنده غیرمترقبه
lacerative U برنده یا درنده
contenders U برنده احتمالی
gonfalonier U برنده پرچم
gestatorial U برنده پاپ
decision U برنده با امتیاز
uptake U بالا برنده
decisions U برنده با امتیاز
resolutive U تحلیل برنده
contender U برنده احتمالی
medallist U برنده مدال
highest bidder U برنده مزایده
uplifter U بالا برنده
utilizer U بکار برنده
incisively U بطور برنده
medalists U برنده مدال
impellor U پیش برنده
impeller U پیش برنده
promoter U پیش برنده
medallists U برنده مدال
winner of a match U برنده مسابقه
winning move U حرکت برنده
propulsive U جلو برنده
promotor U پیش برنده
heiresses U ارث برنده زن
wearing U تحلیل برنده
heiress U ارث برنده زن
dark horse U برنده غیرمترقبه
edged tool U الت برنده
edge tool U الت برنده
annihilator U از بین برنده
winning position U پوزیسیون برنده
promoters U پیش برنده
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
desk accessory U در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
coupling U نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
policonic projection U سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
bifuel propulsion U سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
download U فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
design phase U فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
natives U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp U در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
native U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
auxiliary target U نقطه کمکی
auxiliary storage U انبار کمکی
auxiliary storage U انباره کمکی
auxiliary target U هدف کمکی
auxiliary forces U قوای کمکی
user interface U میانجی کمکی
auxiliary equipment U وسائل کمکی
auxiliary landing field U فرودگاه کمکی
back up frequency U فرکانس کمکی
auxiliary operatich U عمل کمکی
auxiliary view U نمای کمکی
auxiliary rotor U رتور کمکی
auxiliary memory U حافظ کمکی
auxiliary operation U عمل کمکی
utilitu program U برنامه کمکی
auxiliary equipment U وسایل کمکی
boostes pump U پمپ کمکی
auxiliary charger U شارژکننده کمکی
communicating pole U قطب کمکی
accommodator U کارگر کمکی
artificial aids U وسایل کمکی
artificial antenna U انتن کمکی
dummy antenna U انتن کمکی
operating supplies U مواد کمکی
booster pump U پمپ کمکی
booster magneto U دینام کمکی
auxiliary memory U حافظه کمکی
auxiliary equipment U تجهیزات کمکی
auxiliary base line U باز کمکی
boostes transformer U ترانسفورماتور کمکی
commutating pole U قطب کمکی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com