Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gang week
U
هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gang days
U
روزهایی که بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
anthem
U
سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
anthems
U
سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
birds are singing
U
مرغان میخوانند
triweekly
U
سه هفتهای
weeklies
U
هفتهای یکبار
semi weekly
U
هفتهای دوبار
weekly
U
هفتهای یکبار
biweekly
U
هفتهای دوبار
semester
U
دوره 61 هفتهای دانشگاه
semesters
U
دوره 61 هفتهای دانشگاه
christmas tide
U
هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
coaction
U
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
aggregative
U
جمعی
masses
U
جمعی
massing
U
جمعی
collective
U
جمعی
additive
U
جمعی
plural
U
جمعی
additives
U
جمعی
mass
U
جمعی
collective bargaining
U
جمعی
collective behavior
U
رفتار جمعی
in company
U
دسته جمعی
all together
U
دسته جمعی
communal
U
دسته جمعی
sum term
U
لفظ جمعی
collective goods
U
کالاهای جمعی
collective liability
U
بدهی جمعی
collective mind
U
ذهن جمعی
collective ownership
U
مالکیت جمعی
social
U
دسته جمعی
in chorus
U
دسته جمعی
aggregate operator
U
عملگر جمعی
aggregate function
U
عمل جمعی
processional
U
سروددسته جمعی
processional
U
دسته جمعی
mass communication
U
ارتباط جمعی
collectedness
U
جمعی حواس
collective agreement
U
توافق جمعی
ensembles
U
دسته جمعی
ensemble
U
دسته جمعی
collective protection
U
حفافت جمعی
collective responsibility
U
مسئوولیت جمعی
collective bargaining
U
معامله جمعی
collective unconscious
U
ناهشیار جمعی
cumulative error
U
خطای جمعی
mass contagion
U
سرایت جمعی
gunners
U
جمعی توپخانه
gunner
U
جمعی توپخانه
mass education
U
اموزش جمعی
collective self reliance
U
خوداتکائی جمعی
scrutin deliste
U
رای جمعی
en masse
U
دسته جمعی
collective
U
دسته جمعی
sum check
U
مقابله جمعی
mass hysteria
U
هیستری جمعی
collective security
U
تامین دسته جمعی
volley bombing
U
شلیک دسته جمعی
certes
U
خاطر جمعی تحقیق
ingrow
U
بطور دسته جمعی
power play
U
حمله دسته جمعی
nonoperating strength
U
جمعی غیرفعال در یکان
gang punch
U
منگنه دسته جمعی
in mass
U
بطور دسته جمعی
permanent party
U
جمعی دایمی یکان
collective fire
U
اتش دسته جمعی
volley
U
شلیک بطوردسته جمعی
salvo
U
فریاد دسته جمعی
infantrymen
U
جمعی پیاده نظام
paratrooper
U
جمعی یکان چترباز
paratroopers
U
جمعی یکان چترباز
infantryman
U
جمعی پیاده نظام
picnic
U
گردش دسته جمعی
picnic
U
دسته جمعی خوردن
processions
U
حرکت دسته جمعی
procession
U
حرکت دسته جمعی
picnics
U
دسته جمعی خوردن
picnics
U
گردش دسته جمعی
picnicked
U
گردش دسته جمعی
picnicked
U
دسته جمعی خوردن
mass media
U
وسایل ارتباط جمعی
teamwork
U
کار دسته جمعی
poll
U
اخذرای دسته جمعی
salvoes
U
فریاد دسته جمعی
polled
U
اخذرای دسته جمعی
genocide
U
کشتار دسته جمعی
polls
U
اخذرای دسته جمعی
volleyed
U
شلیک بطوردسته جمعی
volleying
U
شلیک بطوردسته جمعی
volleys
U
شلیک بطوردسته جمعی
flutter
U
بال زنی دسته جمعی
gang
U
دسته جمعی عمل کردن
scot ant lot
U
جریمه یامالیات دسته جمعی
fluttered
U
بال زنی دسته جمعی
social decrement
U
کاهش ناشی از کار جمعی
social increment
U
افزایش ناشی از کار جمعی
flutters
U
بال زنی دسته جمعی
fluttering
U
بال زنی دسته جمعی
synergism
U
کار توام ودسته جمعی
gangs
U
دسته جمعی عمل کردن
parade
U
تظاهرات عملیات دسته جمعی
parading
U
تظاهرات عملیات دسته جمعی
formicarm
U
زندگی دسته جمعی موریانه
paraded
U
تظاهرات عملیات دسته جمعی
callective note
U
بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
formicary
U
زندگی دسته جمعی موریانه
parades
U
تظاهرات عملیات دسته جمعی
acapella
U
اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
terpsichore
U
رب النوع رقص واوازهای دسته جمعی
collective
U
جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
collectivism
U
وسایل تولید دسته جمعی ومشترک
gaffe
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
We are living in the age of mass communication.
U
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
part song
U
آواز دسته جمعی بدون ساز
embarrassing clanger
[British E]
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
embarrassing blunder
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
faux pas
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
convocation
U
جشن پایان تحصیل جمعی دانشجویان
strophe
U
چرخش هنگام رقص همراه با اوازدسته جمعی
choir
U
بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
choirs
U
بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
to go on a picnic
U
بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
antistrophe
U
حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
litanies
U
مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
litany
U
مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
frankpledge
U
مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
head stock
U
راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
polygarchy
U
حکومتی که به دست عده زیادی اداره شود حکومت جمعی
fcc
U
شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد
round robin (letter)
<idiom>
U
نامهای که دست جمعی نوشته شود (هرگوشه آن بوسیله شخصی)
symbion
U
موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
collectivism
U
اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
poussette
U
رقص دسته جمعی دایره وار رقص چوبی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
tenancy in common
U
حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
collective guarantee
U
مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
exodus
U
مهاجرت مهاجرت دسته جمعی
addition
U
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود
additions
U
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود
strike
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com