English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gigacycle U هزار میلیارد چرخه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
kilocycle U هزار چرخه
kilomegacycle U هزار میلیون چرخه
milliard U میلیارد
cycle time U مدت چرخه زمان چرخه
kilomegabit U میلیارد ذره
billionths U آخرین عدد یک میلیارد
billionth U آخرین عدد یک میلیارد
He is a capable man . he is a man of ability . بنظر او یک میلیارد تومان بی قابل [ناقابل] است
Loo sanpra U [منطقه ای در چین که در آن یک فرش کوچک در ابعاد یک متر در یک متر با رنگ های قرمز، زرد، سیاه و آبی به دست آمده است و عمری بین هزار و هفتصد پانزده تا دو هزار و دویست و نود سال دارد.]
milfoil U بومادران هزار برگ هزار برگ
hydrologic cycle U چرخه اب
water cycle U چرخه اب
cycle U چرخه
cycled U چرخه
monocycle U یک چرخه
monocyle U یک چرخه
tricyclic U سه چرخه
trike U سه چرخه
cyclones U چرخه
velocipede U سه چرخه
cycles U چرخه
tricycles U سه چرخه
tricycle U سه چرخه
cyclone U چرخه
rotation U چرخه
magnetic whirl U چرخه مغناطیسی
life-cycles U چرخه زندگی
life-cycle U چرخه زندگی
cycling U چرخه زنی
life cycle U چرخه دوام
machine cycle U چرخه ماشین
cycle stealing U چرخه دزدی
design cycle U چرخه طراحی
fetch cycle U چرخه واکشی
display cycle U چرخه نمایش
duty cycle U چرخه کار
execute cycle U چرخه اجرا
cycles per second U چرخه در ثانیه
cycle time U مدت چرخه
four cycle U چهار چرخه
activity cycle U چرخه فعالیت
biorhythm U چرخه زیستی
instruction cycle U چرخه دستورالعمل
cardiac cycle U چرخه قلبی
carnot cycle U چرخه کارنو
circulation of a vector U چرخه بردار
hertz U چرخه در ثانیه
cycle stealing U مدت چرخه
execution cycle U چرخه اجرا
major cycle U بزرگ چرخه
menstrual cycle U چرخه قاعدگی
tropical cyclone U چرخه استوایی
tricar U اتومبیل سه چرخه
hz U چرخه درثانیه
minor cycle U خرد چرخه
minor cycle U چرخه خرد
storage cycle U چرخه انباره
six by six U ماشین شش چرخه
pedicab U سه چرخه پایی
search cycle U چرخه جستجو
memory cycle U چرخه حافظه
handlebar U دسته دو چرخه
cyclones U چرخه باد
cyclone U چرخه باد
major cycle U چرخه بزرگ
cycles U چرخه زدن
cycles U چرخ چرخه
megacycle U میلیون چرخه
cycled U چرخه زدن
cycled U چرخ چرخه
cycle U چرخه زدن
cycle U چرخ چرخه
megacycle U مگا چرخه
ten thousand U ده هزار
per mill U در هزار
per mill U در هر هزار
per mil U در هزار
one thousand U یک هزار
multiped U هزار پا
milliped U هزار پا
milleped U هزار پا
mil U هزار
thousandths U یک هزار
labyrinthine fret U هزار تو
thousandth U یک هزار
thousand U هزار
thousands U هزار
million U هزار در هزار
millions U هزار در هزار
myriads U ده هزار
myriad U ده هزار
internal cycle time U زمان چرخه داخلی
six by six U وسیله نقلیه شش چرخه
toothed wheel U چرخه دندانه دار
computer processing cycle U چرخه پردازش کامپیوتر
born haber cycle U چرخه بورن- هابر
kilomegacycle U یک بیلیون چرخه در ثانیه
data processing cycle U چرخه پردازش داده
reset cycle U چرخه باز نشانی
read write cycle U چرخه خواندن و نوشتن
read restore cycle U چرخه خواندن و ترمیم
program development cycle U چرخه ایجاد برنامه
citric acid cycle U چرخه سیتریک اسید
gramdfather cycle U چرخه پدر بزرگ
kilo U در معنای یک هزار
kilo U معادل هزار
tonnes U هزار کیلوگرم
millepore U هزار سوراخ
kilogrammes U هزار گرم
milliard U هزار میلیون
kilogram U هزار گرم
kilos U هزار گرم
thou U یک هزار دلار
tonne U هزار کیلوگرم
spline U هزار خار
polypody U هزار پایی
kilos U معادل هزار
kilos U در معنای یک هزار
thousand and one U هزار ویک
myriapoda U هزار پایان
myriametre U ده هزار متر
myriameter U ده هزار متر
myrialitre U ده هزار لیتر
myriagram U ده هزار گرم
several thousands U چندین هزار
kilograms U هزار گرم
diplopodous U دارای هزار پا
chiliad U هزار عدد
millennia U هزار سال
millennium U هزار سال
millenniums U هزار سال
bimillenary U دو هزار ساله
kilo U هزار گرم
chiliad U هزار ساله
kilometres U هزار متر
grand U هزار دلار
grander U هزار دلار
grandest U هزار دلار
kilometers U هزار متر
kilometre U هزار متر
wagonette U گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
tarantass U درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
k U نشانه بیان یک هزار
kilos U هزار بیت داده
g U در معنای یک هزار میلیون
billionth U یک تقسیم بر هزار میلیون
gigabyte U یک هزار میلیون بابت
omasum U هزار لاخئذقث خق ذثق
Kbit U معادل هزار بایت
hectare U ده هزار متر مربع
hectares U ده هزار متر مربع
millenium U دوره هزار ساله
millennial U جشن هزار ساله
two thousand tonner U کشتی دو هزار تنی
kilohertz U هزار سیکل در یک ثانیه
kips U هزار دستورالعمل درثانیه
kilo U هزار بیت داده
yarrow U بومادران هزار برگ
billionths U یک تقسیم بر هزار میلیون
To take ones leave . U هزار تومان کم آورده ام
kilobaud U هزار بیت در ثانیه
metric ton U تن متریک یا تن هزار کیلویی
monorails U ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
trailers U یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
monorail U ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
trailer U یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
it was valued at rials 000 U پنج هزار ریال قیمت شد
kilo U فرکانس هزار سیکل در ثانیه
millenial U وابسته به دوره هزار ساله
I have all kinds of problems. U هزار جور گرفتار ؟ دارم
I am inundated with work. U هزار جور کارسرم ریخته
to die a thousand deaths U هزار مرگ و میر مردن
This is only one instance out of many . U این یک مورداز هزار تا است
kilos U فرکانس هزار سیکل در ثانیه
tumbrel or bril U ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
The losses run into hundreds of thousands. U خسارات بالغ به صدها هزار می شوند.
puff pastry U خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
gigahertz U فرکانس یک هزار میلیون سیکل در ثانیه
gigaflop U یک هزار میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
kilovoltage U نیروی برق برحسب هزار ولت
millenarian U معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
it was valued at rials 000 U پنج هزار ریال بهابران گذاردند
puff paste U خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
millenarianism U اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
phyllo (pastry) U خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry U خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
wheel U [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
postmillennialist U معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
postmillenarian U معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
the hall seats one thousand U تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
Analogical architecture U [معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
angstrom U واحد اندازه گیری معادل با یک هزار میلیونیوم متر
premillennial U وابسته بظهور ثانوی عیسی قبل از هزار سال
kiloton weapon U جنگ افزار اتمی که قدرت انفجاران برابر هزار تن تی ان تی است
Kbyte U واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
kb U واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
Jehovah's Witnesses U دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
kilos U هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
kilo U هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com