English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pascal's law U هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
Other Matches
pascal U فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد
distributed load U نیرویی که به یک نقطه اثرنمیکند بلکه مانند نیروی هوا روی یک سطح بریک خط یا یک سطح وارد میشود
compound compression U فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
compressive yield point U نقطه لهیدگی فشاری
superincumbent U دارای فشار زیاد فشاری
drill press U متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
take a strain U وارد کردن فشار به طناب
ingrate U تعدی کردن فشار وارد اوردن بر
scissors U سگک از رو که فشار زیاد به کمر وارد می اورد
drawbar pull U فشار وارد به بازوی اتصال یابازوی کشش
working point U نقطه فشار متوسط
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
typematic U هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
compression pressure U فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
recycles U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycle U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycling U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
wobble pump U پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
collapse pressure U حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
partial pressure U [فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
if U چه هرگاه
in the event that U هرگاه
in case U هرگاه
gimbal U سوارکردن قطعهای بریک حلقه نگهدارنده ازاد
whenever U هر زمان که هرگاه
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
l.l.c U liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
condominium U اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
condominiums U اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
exactly U عینا
for all the world U عینا`
slapdash U عینا
concretely U عینا"
exacted U عینا
identically U عینا"
exacts U عینا
identic U عینا
smack dab U عینا
exact U عینا
very U عینا
in so many words U عینا
in f. U عینا
in kind U عینا
jus postliminii U هرگاه اموال کسی در جنگ توسط دشمن اخذ و متعاقبا" پس گرفته شود
fallacy of composition U استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
nothing short of U عینا همان
one to one U عینا مثل هم
self same U عینا خود
one-to-one U عینا مثل هم
self-same U عینا خود
just U عینا الساعه
plumb U درست عینا
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
he retalited the insult U فحش را عینا پس دادن
i repaid his kindress in kind U مهربانی او را عینا` تلافی کردم
He told me in so many words . U عینا" اینطور برایم گفت
liquid liquid chromatography U کروماتوگرافی مایع- مایع
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
wake up U کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
mixd weave U بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
i had scarely arrived U تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
provcation U در CL هرگاه برهیات منصفه ثابت شود که متهم در اثر فعل یا سخن یاهر دو تحریک شده باشدممکن است این موضوع باعث برائت متهم یا تجویز تخفیف بشود
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
komi U فشاری
compressive U فشاری
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
thumbs U دگمه فشاری
data compaction U داده فشاری
filter press U صافی فشاری
snap fastener U دکمه فشاری
thumb U دگمه فشاری
pressure welding U جوش فشاری
pressure butt welding U جوشکاری لب به لب فشاری
constrictor knot U گره فشاری
push key تکمه فشاری
pressboard U تخته فشاری
thumbing U دگمه فشاری
thumbed U دگمه فشاری
compression molding U قالبگیری فشاری
push button U کلید فشاری
push button U دکمه فشاری
duplex pressure proportioner U مخلوط کن دو فشاری
pushed U ضربه فشاری
achi komi U دفاع فشاری
pression pipe U لوله فشاری
filterpress U پالونه فشاری
push button switch U تکمه فشاری
die cast U ریختن فشاری
head U ارتفاع فشاری
press key تکمه فشاری
pressure welding U جوشکاری فشاری
pushes U ضربه فشاری
compression strength U توان فشاری
pressure sweeping U روبیدن فشاری
compression strength U مقاومت فشاری
compression spring U فنر فشاری
push U ضربه فشاری
compression flange U سپر فشاری
compression flange U عضو فشاری
pressure device U ماسوره فشاری
thrust bolt U پیچ فشاری
hard board U تخته فشاری
head pressure U ارتفاع فشاری
pressure fraction U کسر فشاری
compression strength U تاب فشاری
compression strength U استحکام فشاری
compressive yield point U حدجهمندگی فشاری
compressive stress U خستگی فشاری
compressive stress U تنش فشاری
force pump U تلمبه فشاری
compressive load application U بار فشاری
push shot U ضربه فشاری
force feed oiler U روغندان فشاری
compression stress U تنش فشاری
compression wave U موج فشاری
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
compression molding U ریخته گری فشاری
compression specimen U نمونه ازمایش فشاری
mae west U جلیقه نجات فشاری
centralized oil shot system U روغنکاری متمرکز فشاری
resistance pressure welding U جوشکاری فشاری مقاومتی
press casting U ریخته گری فشاری
cold pressed forging U اهنگری فشاری سرد
cold pressure welding U جوشکاری فشاری سرد
standard size whole brick U اجر فشاری معمولی
compression riveter U دستگاه پرچ فشاری
barometric altimeter U ارتفاع سنج فشاری
compression test specimen U نمونه ازمون فشاری
net push U ضربه فشاری از لب تور
thrust hardness U درجه سختی فشاری
brass pressure casting U برنج ریختگی فشاری
pressure lubrication U دستگاه روغنکاری فشاری
pressure weldable U قابل جوشکاری فشاری
pressure weld U جوش دادن فشاری
pressure device U عامل فشاری مین
firing pressure device U ماسوره فشاری مین
fumikumi U لگد فشاری به پایین
press cutting برش دهنده فشاری
alumino thermit pressure welding U جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
thermit pressure welding U روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
drag in <idiom> U پا فشاری روی موضوع دیگری
pitometer log U سرعت سنج فشاری پیتومتری
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
thermit pressure welding U روش جوشکاری فشاری حرارتی
pieze U واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
tobi komi U ضربه فشاری پا در حال پرش
molten metal pressure welding U روش جوشکاری ذوبی-فشاری
pressure die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
bend U خمش فشاری انحنای لوله زانویی
pressure die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
simple design U طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
rolling press U الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
bangs U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com