Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
world is one's oyster
<idiom>
U
هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
everone a to his rank
U
هرکس بقدرمرتبه اش هرکس بفراخورحالش
She promised to bring it but never did .
U
همان آوردنی که بیاورد !
piquantly
U
چنانکه دهن رامزه بیاورد
to scramble for a living
U
خون عرق ریختن تا نان خود را در بیاورد
anyone
U
هرکس
anyplace
U
هرکس
whomso
U
هرکس که
whosoever
U
هرکس که
everyone
U
هرکس
every man
U
هرکس
every
U
هرکس
every man jack
U
هرکس
everybody
U
هرکس
with the best of them
<idiom>
U
به خوبی هرکس
whoso
U
هر کسی که هرکس که
adder
U
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders
U
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
Dutch
U
:هرکس بخرج خود
every man is a for his action
U
هرکس مسئول کردارخویش است
whoeer
U
هرکه هرانکه هر انکس که هرکس
all round
U
کاملا شامل هر چیز یا هرکس
words of limitation
U
الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
leprechaun
U
جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawings
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
urticant
U
خارش دار چیزی که خارش بیاورد
flip-flop
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
aught
U
هرچیزی
crowns
U
بالای هرچیزی
palm
U
کف هرچیزی پهنه
palms
U
کف هرچیزی پهنه
loose ends
U
انتهای شل هرچیزی
loose end
U
انتهای شل هرچیزی
crown
U
بالای هرچیزی
steelyard
U
هرچیزی شبیه قپان
buttoned
U
هرچیزی شبیه دکمه
button
U
هرچیزی شبیه دکمه
sheeting
U
هرچیزی بشکل ورقه
knife-edge
U
لبه تیز هرچیزی
rind
U
پوسته بیرونی هرچیزی
spindles
U
هرچیزی شبیه دوک
rinds
U
پوسته بیرونی هرچیزی
rattail
U
هرچیزی شبیه دم موش
blade
U
هرچیزی شبیه تیغه
shoulders
U
هرچیزی شبیه شانه
knife edge
U
لبه تیز هرچیزی
spindle
U
هرچیزی شبیه دوک
buttoning
U
هرچیزی شبیه دکمه
petticoats
U
هرچیزی شبیه شلیته
cores
U
مغز ودرون هرچیزی
shouldered
U
هرچیزی شبیه شانه
shoulder
U
هرچیزی شبیه شانه
nates
U
هرچیزی شبیه کفل
petticoat
U
هرچیزی شبیه شلیته
spools
U
هرچیزی شبیه قرقره
spool
U
هرچیزی شبیه قرقره
core
U
مغز ودرون هرچیزی
broadsides
U
سطح پهن هرچیزی
knife-edges
U
لبه تیز هرچیزی
broadside
U
سطح پهن هرچیزی
shouldering
U
هرچیزی شبیه شانه
w
U
هرچیزی بشکل حرف w
First come first served.
U
هرکس اول (زودتر ) بیاید زودتر کارش انجام می شود
crumb
U
هرچیزی شبیه خرده نان
backboard
U
تخته یا صفحهء پشت هرچیزی
bolus
U
قطعه کوچک وگردی از هرچیزی
blinded
U
هرچیزی که مانع عبورنور شود
blazing star
U
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
blind
U
هرچیزی که مانع عبورنور شود
boat
U
کرجی هرچیزی شبیه قایق
facture
U
عمل یا طریقه ساختن هرچیزی
blinds
U
هرچیزی که مانع عبورنور شود
bonnets
U
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
crumbs
U
هرچیزی شبیه خرده نان
boats
U
کرجی هرچیزی شبیه قایق
bonnet
U
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
anathema
U
هرچیزی که مورد لعن واقع شود
insigne
U
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
bond
U
عهد ومیثاق هرچیزی که شخص رامقیدسازد
insignia
U
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
stirrups
U
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
stirrup
U
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
what have you
<idiom>
U
هرچیزی که شخص میخواهد و دوست دارد
maintenance of membership
U
هرکس حق اشتغال به کار دارد لیکن اگر عضو اتحادیهای باشدباید در صورت عضویت ان تازمان تعیین شده باقی بماندوالا شغلش را از دست خواهدداد
in the clear
<idiom>
U
رها از هرچیزی که موجب حرکت یا دیدمشکل شود
lancets
U
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
tub
U
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
tubs
U
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
whiplashes
U
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
whiplash
U
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
lancet
U
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
crow's foot
هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
utilitarianism
U
بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
c
U
سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
pilaster
U
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
skeins
U
کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
skein
U
کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
breast
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breasts
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
literate
U
که میتواند بخواند
by
U
بدست
at the hand of
U
بدست
non volatile
U
ما میتواند اطلاعات را برگرداند.
get round
U
بدست اوردن
get table
U
بدست اوردنی
get at able
U
بدست اوردنی
pick up
U
بدست اوردن
to come to hand
U
بدست امدن
catcher
U
بدست اورنده
earn
U
بدست اوردن
gain
U
بدست اوردن
offered
U
بدست اوردن
procurer
U
بدست اورنده
offer
U
بدست اوردن
obtainment
U
بدست اوری
earned
U
بدست اوردن
gain
U
بدست آوردن
earns
U
بدست اوردن
obtainable
U
بدست اوردنی
procurable
U
بدست اوردنی
come by
U
بدست اوردن
gained
U
بدست اوردن
offers
U
بدست اوردن
securer
U
بدست اورنده
to go to the wright
U
بدست استادافتادن
acquirable
U
بدست اوردنی
attainable
U
بدست اوردنی
procuring
U
بدست اوردن
procures
U
بدست اوردن
procured
U
بدست اوردن
procure
U
بدست اوردن
hand in hand
U
دست بدست
acquiring
U
بدست اوردن
acquires
U
بدست اوردن
acquire
بدست آوردن
come by
<idiom>
U
بدست آوردن
attenuation
U
بدست آوردن
acquirer
U
بدست اورنده
gets
U
بدست اوردن
procurement
U
بدست اوری
impetrate
U
بدست اوردن
catch
U
بدست اوردن
obtains
U
بدست اوردن
gains
U
بدست آوردن
get
U
بدست اوردن
gets
U
بدست امده
soothes
U
دل بدست اوردن
soothed
U
دل بدست اوردن
getting
U
بدست امده
soothe
U
دل بدست اوردن
getting
U
بدست اوردن
obtain
U
بدست اوردن
get
U
بدست امده
manual
U
وابسته بدست
gains
U
بدست اوردن
obtained
U
بدست اوردن
provider
U
بدست اورنده
providers
U
بدست اورنده
gained
U
بدست آوردن
NVRAM
U
ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
rising mine
U
مینی که میتواند به سطح اب بیاید
application years
U
مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
detectors
U
وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
detector
U
وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
recouped
U
دوباره بدست اوردن
recouping
U
دوباره بدست اوردن
recoups
U
دوباره بدست اوردن
acquirability
U
امکان بدست اوردن
get back
U
دوباره بدست اوردن
recover
U
دوباره بدست اوردن
recovering
U
دوباره بدست اوردن
impropriate
U
بدست عام دادن
import
U
باپیروزی بدست امدن
imported
U
باپیروزی بدست امدن
all aggairs pivot upon him
U
کارها بدست او می گرد د
recoup
U
دوباره بدست اوردن
retrieves
U
دوباره بدست اوردن
retrieved
U
دوباره بدست اوردن
finagle
U
باحیله بدست اوردن
encyclic
U
بدست چندنفر رونده
having
U
بدست اوردن دارنده
self-government
U
حکومت بدست مردم
to change hands
U
دست بدست رفتن
change hands
U
دست بدست رفتن
recovers
U
دوباره بدست اوردن
attain
U
بدست اوردن بانتهارسیدن
attained
U
بدست اوردن بانتهارسیدن
attaining
U
بدست اوردن بانتهارسیدن
attains
U
بدست اوردن بانتهارسیدن
insure
U
بیمه بدست اوردن
retrieve
U
دوباره بدست اوردن
have
U
بدست اوردن دارنده
to bring something
U
بدست آوردن چیزی
optimization
U
بدست اوردن حد مطلوب
eke out
<idiom>
U
به سختی بدست آوردن
gun for something
<idiom>
U
بازحمت بدست آوردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com