English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
priority targets U هدفهای دارای تقدم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
target system U سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
preexistent U دارای تقدم در وجود
deep targets U هدفهای باعمق زیاد هدفهای دوردست
preemptor U شریک دارای حق تقدم در خرید
background processing U کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
migration U انتقال داده بین وسیله با تقدم بالا یا line-on با تقدم پایین یا line-off
foreground program U برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
mission objectives U هدفهای ماموریت
linear target U هدفهای خطی
linear target U هدفهای درخط
national objectives U هدفهای ملی
surface targets U هدفهای سطحی
economic ends U هدفهای اقتصادی
deep targets U هدفهای عمیق
successive objective U هدفهای متوالی
substitute goals U هدفهای جانشین
air target chart U نقشه هدفهای هوایی
crossing target U هدفهای متحرک عرضی
joint strategic objectives U هدفهای مشترک استراتژیکی
trap shoot U تیراندازی به هدفهای متحرک
surface targets U هدفهای روی سطح اب
trap house U محل خروج هدفهای متحرک
target chart U نقشه هدفهای بمباران هوایی
subaqueous ranging U تعیین محل هدفهای دریایی نامریی
trap gun U تفنگ مخصوص تیراندازی به هدفهای متحرک
air target material program U برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی
strafing U به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
high pheasant U تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
The planes pin- pointed the enemy targets . U هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
strafing U زیر اتش گرفتن هدفهای زمینی به وسیله تیربارهواپیما
quick fire U تیری که با حداکثرسرعت روی هدفهای متحرک اجرا میشود
subaqueous ranging U طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
target dossiers U پرونده اطلاعات جمع اوری شده درمورد هدفهای منطقه
air target mosaic U مجموعه عکسهای تهیه شده از هدف عکس موزاییک هدفهای هوایی
pas U حق تقدم
priority U تقدم
right of way U حق تقدم
right of way U تقدم
priorities U تقدم
priorities U حق تقدم
right of priority U حق تقدم
rights of way U حق تقدم
priorship U حق تقدم
priorship U تقدم
priority U حق تقدم
better hand U تقدم
preemimence U تقدم
precession U تقدم
preference U تقدم
preferences U تقدم
precedency U حق تقدم
anteriority U تقدم
antecedence U تقدم
primacy U تقدم
leads U تقدم
preferment U حق تقدم
rights of way U تقدم
lead U تقدم
precedence U حق تقدم
precedence U تقدم
urgent priority U تقدم حیاتی
urgent priority U تقدم فوری
priority of check U تقدم کیش
burdened U فاقد حق تقدم
ratings U ترتیب تقدم
valve lead U تقدم سوپاپ
preexistence U تقدم وجود
to give place to U تقدم دادن
emergency priority U تقدم فوری
lead U سرمشق تقدم
precedence U تقدم پیامها
leads U سرمشق تقدم
pre existence U تقدم وجود
precession of the equinoxes U تقدم اعتدالین
precendence rules U قواعد تقدم
precedence U ترتیب تقدم
priority of fires U تقدم اتشها
time priority U تقدم زمانی
major road U راه با حق تقدم
law of primacy U قانون تقدم
to give preference to U تقدم دادن بر
emergency priority U تقدم اضطراری
to give priority to U تقدم دادن به
priority intersection U تقدم باراهفرعی
rating U ترتیب تقدم
controvrsism U روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
target discrimination U قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
antimateriel ammunition U مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
rights of way U حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
system priorities U تقدم های سیستم
issue priority U تقدم توزیع اماد
issue priority U ترتیب تقدم توزیع
transposition U تقدم و تاخر جابجاشدگی
law of prior entry U قانون تقدم ورود
right of way U حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
prolepsis U تقدیم یا تقدم امری
background U کار با حق تقدم پایین
primacy recency effect U اثر تقدم - تاخر
backgrounds U کار با حق تقدم پایین
preempt U حق تقدم پیدا کردن
privilegium U حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
background U برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
backgrounds U برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
freight route order U ترتیب تقدم استفاده از جاده ها
foreground U برنامه با تقدم بالا در سیستم چندکاره
alphameric U مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
to put somebody in a backwater U به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
The pedestrain has the right of way. U حق تقدم در عبور با عابر پیاده است
to put somebody on the back burner U به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap U به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
to shunt somebody aside U به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
interrupts U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupt U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupting U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
backgrounds U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
pre audience U ترتیب تقدم صحبت اصحاب دعوی در محکمه
background U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
transpostion U پس و پیش سازی تقدم وتاخر تغییر مایه
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
foreground U کار با تقدم بالا که توسط کامپیوتر اجرا شود
democratic network U شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
dispatching priority U شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
maskable U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
ladder tournament U مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
onion skin architecture U طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
to marshal one's creditors U صورت بستانکاران خود را ازلحاظ تقدم و تاخر منظم کردن
key مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
machine address U تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
absolute address U تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
interrupt U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupts U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupting U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
foregrounding U اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره
foreground U فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
application of fire U اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
signature U کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
signatures U کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
case U جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
cases U جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
background U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
backgrounds U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
background U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
backgrounds U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
service rating U تقدم پرسنلی رتبه بندی پرسنلی
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
hierarchy U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
interrupts U سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
interrupt U سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
interrupting U سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
fraught with U دارای
odoriferous U دارای بو
glochidiate U دارای مو
trilinear U دارای سه خط
bilabiate U دارای دو لب
footy U دارای پا
three-legged U دارای سه پا
three legged U دارای سه پا
iodic U دارای ید
floaty U دارای اب نشین کم
divans U دارای دوفرفیت
weighted U دارای وزن
deadbeats U دارای سکون
portentous U دارای فال بد
divan U دارای دوفرفیت
bodily U دارای بدن
energetic U دارای انرژی
stilted U دارای چوب پا
overlapping U دارای اشتراک
synonymous U دارای ترادف
bifocal U دارای دو کانون
bifocals U دارای دو کانون
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com