English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
midnight U نیمه شب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
half U نیمه نخست
rats U رفیق نیمه راه
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
random U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
randomly U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
translucent U نیمه شفاف
first half U نیمه نخست
half-time U نیمه نخست
part time U نیمه وقت
part-time U نیمه وقت
adjudicate U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
draft U نیمه نهایی
drafted U نیمه نهایی
drafts U نیمه نهایی
led U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
mask U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
masks U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
subconscious U نیمه هشیار
subconscious U نیمه اگاه
subconsciously U نیمه هشیار
subconsciously U نیمه اگاه
splice U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
die U قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
half-life U نیمه عمر در هسته شناسی
half-lives U نیمه عمر در هسته شناسی
light U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
satyr U موجود نیمه انسان ونیمه بز
satyrs U موجود نیمه انسان ونیمه بز
bat U چوگاندار نیمه یاپاره اجر
bats U چوگاندار نیمه یاپاره اجر
batted U چوگاندار نیمه یاپاره اجر
partial U نیمه کامل
partial U نیمه کاره بخشی از
inchoate U نیمه تمام
transistor U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
transistor U وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
transistors U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
transistors U وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
midsummer U نیمه تابستان
reverse U حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ
reversed U حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ
reverses U حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ
reversing U حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ
parboil U نیمه پختن
parboiled U نیمه پختن
parboiling U نیمه پختن
parboils U نیمه پختن
half-mast U نیمه افراشتگی
half-mast U پرچم نیمه افراشته
half-mast U نیمه افراشتن
oxide U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxides U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
twilit U گرگ ومیش نیمه روشن
silicon U محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
silicon U عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
wafer U تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
wafers U تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
solid-state U مربوط به وسایل نیمه هادی
microchip U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
microchips U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
semi U نیمه تاحدی
semi U نیمه
semis U نیمه تاحدی
semis U نیمه
subliminal U نیمه خوداگاه
subliminally U نیمه خوداگاه
black tie U کت نیمه رسمی مردانه
icing U ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
chip U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
midway U نیمه راه
overlap U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
officious U نیمه رسمی شبهه رسمی
mid U نیمه
mid- U نیمه
paraplegia U فلج نیمه بدن فلج پا
semi finals U نیمه نهایی
semi-finals U نیمه نهایی
halfway U نیمه راه
adjustable proportional module U نیمه مدول نسبی با سقف تنظیم شونده
advanced pawn U پیادهای که از نیمه صفحه گذر کرده باشد
autoloader U اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
backcourt U نیمه دفاعی
backcourt U نیمه دورترزمین از دیوارمقابل
back nine U نیمه دوم پیست 81 قسمت
basic type single tier formwork U قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
before mid night U قبل از نیمه شب
Other Matches
seahorse U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap U چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
semilustrous U نیمه درخشان نیمه مجلل
imbricate U نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life U نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june U از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
in noon of night U در نیمه شب
stiffish U نیمه شق
half deck U نیمه پل
part way U نیمه
moiety U نیمه
division line U خط نیمه
semiparasitic U نیمه انگلی
semipermanent U نیمه جاودان
semihard U نیمه محکم
semihard U نیمه سخت
semigloss U نیمه شفاف
semipermeable U نیمه تراوا
half mast high U نیمه افراشته
semigloss U نیمه درخشان
semiofficial U نیمه رسمی
demigod U نیمه خدا
semiprivate U نیمه خصوصی
semiformal U نیمه رسمی
semiopaque U نیمه کدر
foreconscious U نیمه هشیاری
semilustrous U نیمه درخشنده
half loaded U سلاح نیمه پر
semilog U نیمه لگاریتمی
half time U نیمه بازی
semiliquid U نیمه مایع
half tracked U نیمه شنی
semilate U نیمه دیررس
half way U نیمه راه
half faced U نیمه کاره
semimobile U نیمه متحرک
semilogarithmic U نیمه لگاریتمی
halvers U نیمه مشترک
semiopaque U نیمه شفاف
semifluid U نیمه ابکی
semiautomatic U نیمه خودکار
semi independent U نیمه مستقل
quasi concave U نیمه مقعر
quasi commercial U نیمه بازرگانی
quasi public U نیمه عمومی
quasi public U نیمه دولتی
quasi private U نیمه خصوصی
semi literate U نیمه نویسا
preconscious U نیمه هشیار
semi mechanization U نیمه مکانیزه
quasi convex U نیمه محدب
semi conductor U نیمه هادی
semicivilized U نیمه متمدن
semiarid U نیمه خشک
semiarboreal U نیمه درختی
semiaquatic U نیمه ابزی
semiactive U نیمه فعال
semi trailer U نیمه یدک
semicinductor U نیمه هادی
semi skilled U نیمه ماهر
semicinductor U نیمه رسانا
semi official U نیمه رسمی
second half U نیمه دوم
semicolonial U نیمه ازاد
semicolonial U نیمه مستعمره
semicolonialism U نیمه مستعمراتی
midyear U نیمه سال
midwatch U پاس نیمه شب
semidome U نیمه گنبد
semidomesticated U نیمه اهلی
semierect U نیمه ایستاده
megrim U درد نیمه سر
semierect U نیمه قائم
semifinal U نیمه نهایی
semifixed U نیمه ثابت
semidivine U نیمه خدا
semidivine U نیمه الهی
middle watch U نگهبانی نیمه شب
partially sighted U نیمه بینا
partially hearing U نیمه شنوا
partial fixing U نیمه گیرداری
semiconscious U نیمه هوشیار
semiconscious U نیمه اگاه
semiconscious U نیمه بیهوش
semicrystalline U نیمه متبلور
nocturn U عبادت نیمه شب
semicrystalline U نیمه بلورین
semidetached U نیمه مجزا
left heart U نیمه چپ قلب
subsaline U نیمه شور
semi-conscious U نیمه بیهوش
semi-conscious U در حال نیمه غش
semi-final U نیمه نهایی
semi-precious U نیمه بهادار
semi-precious U نیمه گرانبها
sub-tropical U نیمه حاره
underemployed U نیمه کار
semi-conscious U نیمه هشیار
half-timbered U نیمه چوبی
aileron U نیمه لچکی
dwarf wall U دیوار نیمه
half-bat U آجر نیمه
aileron U نیمه سنتوری
half-column U نیمه ستون
brow ague U درد نیمه سر
semireligious U نیمه مذهبی
semitranslucent U نیمه کدر
semivitrified U نیمه شیشهای
semirigid U نیمه سخت
semitropic U نیمه گرمسیری
semitranslucent U نیمه شفاف
semisolid U نیمه جامد
semiskilled U نیمه ماهر
shaly clay U رس نیمه بلوری
semitransparent U نیمه شفاف
subfossil U نیمه سنگواره
semiterrestrial U نیمه خاکی
subarid U نیمه خشک
subadult U نیمه بالغ
subacute U نیمه حاد
semisynthetic U نیمه ترکیبی
semisynthetic U نیمه مصنوعی
semipro U نیمه حرفهای
subovate U نیمه بیضی
semipublic U نیمه همگانی
solid state U نیمه هادی
semi killed steel U فولاد نیمه ارام
semi independent U نیمه خود مختار
fair-weather friend U رفیق نیمه راهه
demi-metope U [نیمه چهارگوش افریز]
semiautonomous U نیمه خود مختار
half-timbering U ساختمان نیمه چوبی
semipervious materials U مصالح نیمه تراوا
semirandom access U دستیابی نیمه تصادفی
semipermeable materials U مصالح نیمه تراوا
semi durable goods U کالاهای نیمه بادوام
semi finished goods U کالاهای نیمه ساخته
seminomad U مردم نیمه چادرنشین
semidefinite matrix U ماتریس نیمه معین
semifixed U مهمات نیمه ثابت
split half method U روش دو نیمه کردن
split wheel U چرخ نیمه یا نصفه
halfway houses U منزل نیمه راه
halfway house U منزل نیمه راه
beauty sleep U خواب پیش از نیمه شب
subception U ادراک نیمه هشیار
submediterranean climate U اقلیم نیمه مدیترانهای
solid state cartridge U کارتریج نیمه هادی
seminomad U نیمه بیابان گرد
semicrustaceous U نیمه سخت پوست
semi logarithmic paper U کاغذ نیمه لگاریتمی
semi luxury goods U کالاهای نیمه تجملی
semiconductor memory U حافظه نیمه رسانا
the small hours U ساعات بعد از نیمه شب
semiconductor device U دستگاه نیمه هادی
semiconductor memory U حافظه نیمه هادی
semiconductor storage U حافظه نیمه هادی
subsaturated U نیمه اشباع شده
n type semiconductor U نیمه هادی نوع N
oligapoly U فروش نیمه انحصاری
oligopsony U خرید نیمه انحصاری
p type semiconductor U نیمه هادی نوع "پی "
part time job U شغل نیمه وقت
part time job U کار نیمه وقت
part time work U کار نیمه وقت
partially drowned jet U فوران نیمه مستغرق
midyear U امتحان نیمه سال
half cloverload junction U چهارراه نیمه شبدری
intermediate stock U کالاهای نیمه تمام
draft report U گزارش نیمه نهایی
gallium arsenide U قطعه نیمه هادی
half adder U نیمه جمع کننده
half way U واقع در نیمه راه
halving method U روش دو نیمه سازی
perforated cutoff U دیواره نیمه تراوا
quasi steady U جریان نیمه ارام
semi skilled worker U کارگر نیمه ماهر
quasi concave function U تابع نیمه مقعر
quasi convex function U تابع نیمه محدب
quasi public company U شرکت نیمه دولتی
premedian U واقع در نیمه قدامی
premedial U واقع در نیمه قدامی
semi interquartile range U دامنه نیمه چارکی
semiautomatic U نیمه خود کار
warm substeppic zone U نوار نیمه جلگهای گرم
half giuoco game U بازی نیمه جوئوکو شطرنج
sauterne U سراب زرد نیمه شیرین
lay over U در نیمه راه توقف کردن
garand rifle U نوعی تفنگ نیمه خودکار
semi open game U بازی شطرنج نیمه باز
integrate semiconductor circuit U مدار نیمه هادی مجتمع
hemiplegic U مربوط به فلج نیمه بدن
half open file U ستون نیمه باز شطرنج
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com