Perdic | نیمرخ زمین | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (6 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	profile line U	نیمرخ زمین

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	nap U	نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
	napped U	نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
	napping U	نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
	naps U	نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
Other Matches

	reshaping U	تجدید نیمرخ بازسازی نیمرخ
	silhouette U	نیمرخ
	silhouettes U	نیمرخ
	profiling U	نیمرخ
	profile U	نیمرخ
	half face U	نیمرخ
	half faced U	نیمرخ
	silhouetted U	نیمرخ
	profiled U	نیمرخ
	profiles U	نیمرخ
	viewed U	نیمرخ
	view U	نیمرخ
	views U	نیمرخ
	viewing U	نیمرخ
	sideview U	نیمرخ
	side view U	نیمرخ
	side veiw U	نیمرخ
	section U	نیمرخ
	sections U	نیمرخ
	longitudinal section U	نیمرخ طولی
	profiled U	نیمرخ خصوصیات
	shaped iron U	فولاد نیمرخ
	strict profile U	نیمرخ کامل
	set up profiles U	نیمرخ دادن
	profiled U	عکس نیمرخ
	outboard profile U	نیمرخ خارجی
	profile U	نیمرخ خصوصیات
	section of dike U	نیمرخ راه
	shape of cross section U	نیمرخ عرضی
	river profile U	نیمرخ رودخانه
	formed hole U	سوراخ نیمرخ
	cross section U	نیمرخ عرضی
	profiling U	عکس نیمرخ
	test profile U	نیمرخ ازمون
	profile analysis U	تحلیل نیمرخ
	profile U	عکس نیمرخ
	profile chart U	نمودار نیمرخ
	profile of the road U	نیمرخ جاده
	physical profile U	نیمرخ بدنی
	profiles U	عکس نیمرخ
	target array U	نیمرخ هدف
	profiles U	نیمرخ خصوصیات
	profiling U	نیمرخ خصوصیات
	gravity dam of triangular section U	سد وزنی با نیمرخ مثلثی
	profiling U	نیمرخ برش عمودی
	profiled U	نیمرخ برش عمودی
	profiles U	نیمرخ برش عمودی
	section of valley U	نیمرخ عرضی دره
	rolled profile U	نیمرخ نورد خورده
	valley cross section U	نیمرخ عرضی دره
	wide flange U	نیمرخ بال پهن
	summit U	قله در نیمرخ طولی
	summits U	قله در نیمرخ طولی
	vertical curve U	منحنی در نیمرخ طولی
	downstream profile at crown U	نیمرخ پایاب در کلید
	strict profile view U	نمای نیمرخ کامل
	profile U	نیمرخ برش عمودی
	crown U	ستیغ نیمرخ مهره طاق
	crowns U	ستیغ نیمرخ مهره طاق
	downstream profile at crown U	نیمرخ کلید در پایین دست
	cross section U	نیمرخ پهنا مقطع موثر
	touch judge U	هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
	clowned U	دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
	ground return U	انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
	clown U	دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
	clowning U	دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
	clowns U	دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
	center field U	قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
	hercules U	نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
	geotaxis U	گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
	pancakes U	در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
	pancake U	در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
	inductive earthing U	زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
	frost heave U	برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
	regulus U	نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
	off side U	سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
	nap of the earth U	از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
	honest john U	نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
	trajectory U	قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
	trajectories U	قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
	tellurian U	ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
	to break up U	از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
	geognosy U	زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
	perelotok U	زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
	variable camber flap U	فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
	buttock lines U	نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
	styx U	نوعی موشک زمین به زمین دریایی
	sergeant U	گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
	sergeants U	گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
	rolling terrain U	زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
	covenant runing with land U	شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
	no man's land U	زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
	contour flying U	پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
	lacrosse U	نوعی موشک زمین به زمین
	pervious ground U	زمین تراوا زمین نفوذپذیر
	redstone U	موشک زمین به زمین رداستون
	pershing U	موشک زمین به زمین پرشینگ
	biosphere U	قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
	little john U	موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
	contour flight U	پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
	talik U	زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
	drop U	گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
	drops U	گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
	dropped U	گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
	dropping U	گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
	compass rose U	دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
	critical point U	نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
	permafrost U	لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
	silhouettes U	نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
	silhouette U	نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
	topography U	نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
	geomagnetism U	نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
	silhouette U	نیمرخ هر چیزی برنگ سیاه یا برنگ یکدست
	silhouettes U	نیمرخ هر چیزی برنگ سیاه یا برنگ یکدست
	hydrographer U	نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
	surface to surface missile U	موشک زمین به زمین
	ground resolution U	قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
	everglade U	قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
	He had a nast fall. U	بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
	profile drag U	پسای مقطع پسای نیمرخ
	drawings U	روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
	drawing U	روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
	earth's attraction U	جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
	surface-to-surface U	موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
	surface to surface U	موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
	surface missile U	موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
	soil U	زمین
	soiling U	زمین
	soils U	زمین
	cinder track U	زمین دو
	cinder tracks U	زمین دو
	acres U	زمین
	ground [British] [floor] U	کف زمین
	norland U	زمین
	floor U	کف زمین
	earths U	زمین
	grazes U	زمین
	geodetically U	زمین
	graze U	زمین
	floors U	کف زمین
	acre U	زمین
	land n U	زمین
	floored U	کف زمین
	grass roots U	کف زمین
	floor U	کف زمین
	land U	زمین
	terrain U	زمین
	this earthly round U	زمین
	earthing U	زمین
	lackland U	بی زمین
	grazed U	زمین
	ground line U	خط زمین
	ground U	: زمین
	extra terrestrial U	زمین
	ground U	زمین
	domains U	زمین
	fielded U	زمین
	domain U	زمین
	ground U	کف زمین
	ground surface U	کف زمین
	rooter U	زمین کن
	real estate U	زمین
	fields U	زمین
	tellus U	زمین
	globe U	زمین
	field U	زمین
	aerospace U	جو زمین
	globes U	زمین
	earth U	زمین
	floors U	محدوده زمین
	routes U	به زمین نشاندن
	route U	به زمین نشاندن
	earthing strap U	تسمه زمین
	earthmoving U	حرکت زمین
	floored U	محدوده زمین
	flat ground U	زمین تخت
	science of geology U	زمین شناسی
	savanna U	زمین هموار
	saturated ground U	زمین سیراب
	pervious ground U	تراوا زمین
	permeable ground U	زمین تراوا
	permeable ground U	تراوا زمین
	paralysis U	زمین گیری
	earthling U	اهل زمین
	scrub land U	زمین بایر
	physical characteristics U	خصوصیات زمین
	floor U	محدوده زمین
	territory U	زمین ملک
	open country U	زمین باز
	parterre U	در طول زمین
	earth's axis U	محور زمین
	occident U	مغرب زمین
	end U	زمین حریف
	ended U	زمین حریف
	ends U	زمین حریف
	feature line U	خط عوارض زمین
	oblique compartment U	زمین مورب
	geology U	زمین شناسی
	upland U	زمین کوهستانی
	field of play U	زمین بازی