English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
monkey jacket U نیمتنه کوتاه و چسبانی که ملوانان می پوشند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pea jacket or coat U جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
paperhanging U کاغذ چسبانی
viscosity U لزجی چسبانی
prunt U الت بته چسبانی درروی گلدان
housecoats U لباسی که زنان درخانه می پوشند
housecoat U لباسی که زنان درخانه می پوشند
seafolk U ملوانان
pajamas U جامه گشاد که در خانه یا هنگام خوابیدن می پوشند
bloomers U شلوارزنانه گشادکه زنهای ورزش کننده می پوشند
coats U نیمتنه
his coat was in blue velvet U نیمتنه اش
coat U نیمتنه
coated U نیمتنه
coatings U نیمتنه
jackets U نیمتنه
jacket U نیمتنه
pea jacket U ژاکت ضخیم ملوانان
chantey U سرود ملوانان هنگام کار
chanty U سرود ملوانان هنگام کار
jerkins U نیمتنه چرمی
jerkin U نیمتنه چرمی
torso U پیکره نیمتنه
torsos U پیکره نیمتنه
seabag U کیف پارچه یی محتوی لباس ملوانان
shore leave U مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
land shark U کسیکه ملوانان رادردریاغارت میکندیابمال انها انگل میشود
fearnought U یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
reefing jacket U یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
norfolk U یکجور نیمتنه گشادمردانه که کمر بند میخورد
nuncupative will U در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
pygmies U کوتاه
pygmies U قد کوتاه
pygmy U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
shorter U کوتاه
concise U کوتاه
liliputian U قد کوتاه
pigmy U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
shortest U کوتاه
stockier U کوتاه
low U کوتاه
short U کوتاه
of short duration U کوتاه
pigmies U کوتاه
pigmies U قد کوتاه
puny U قد کوتاه
stocky U کوتاه
dwarfish U کوتاه
stockiest U کوتاه
synoptic U کوتاه
miniature U کوتاه
dumpy U کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
bas relif U کوتاه
scut U دم کوتاه
miniatures U کوتاه
stunt U کوتاه
curtal U کوتاه
stunting U کوتاه
stunts U کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
down U کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
little U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
succinct U کوتاه
scurrying U مسابقه کوتاه
shortens U کوتاه تر کردن
lie down U استراحت کوتاه
wool of short staple U پشم نخ کوتاه
briefed U کوتاه مختصر
mini-skirts U دامن کوتاه
mini-skirt U دامن کوتاه
brief U کوتاه مختصر
shortens U کوتاه کردن
shortened U کوتاه تر کردن
abbreviate U کوتاه کردن
abbreviates U کوتاه کردن
short test bar U میله کوتاه
abbreviating U کوتاه کردن
gnomical U کوتاه لب نویس
stags U کوتاه کردن
stag U کوتاه کردن
shorten U کوتاه کردن
shorten U کوتاه تر کردن
scurries U مسابقه کوتاه
lie-down U استراحت کوتاه
shortened U کوتاه کردن
short time U کوتاه مدت
scurry U مسابقه کوتاه
short term U کوتاه مدت
truncated U کوتاه کردن
curtails U کوتاه کردن
half timber U الوار کوتاه
short term U دوره کوتاه
truncate U کوتاه کردن
truncating U کوتاه کردن
truncates U کوتاه کردن
half pint U کوتاه تر از مقدارمتوسط
briefer U کوتاه مختصر
short splice U پیوند کوتاه
scurried U مسابقه کوتاه
clipping U کوتاه کردن
briefest U کوتاه مختصر
hide bound U کوتاه فکر
formulate U کوتاه کردن
formulated U کوتاه کردن
formulates U کوتاه کردن
formulating U کوتاه کردن
curtail U کوتاه کردن
curtailed U کوتاه کردن
curtailing U کوتاه کردن
by pass U اتصال کوتاه
correption U کوتاه کردن
to fall short U کوتاه امدن
term paper U رساله کوتاه
novelettes U داستان کوتاه
novelette U داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
short stories U داستان کوتاه
shuffling U گام کوتاه
shuffles U گام کوتاه
shuffled U گام کوتاه
shuffle U گام کوتاه
to look in U کوتاه کردن
short-circuits U اتصال کوتاه
short-circuit U اتصال کوتاه
short-haul U خط سیر کوتاه
unabridged U کوتاه نشده
conte U داستان کوتاه
stichomythia U مکالمات کوتاه
bunny hop U پرش کوتاه
britches U شلوار کوتاه
steep taper U مخروط کوتاه
breeks U شلوار کوتاه
brachydactyly U کوتاه انگشتی
strop U طناب کوتاه
basso relief U برجسته کوتاه
spontoon U نیزه کوتاه
apophthegm U گفتار لب و کوتاه
chip shot U ضربه کوتاه
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
chitchat U صحبت کوتاه
chiton U قبای کوتاه
to cut short U کوتاه کردن
abridge U کوتاه کردن
coatee U دامن کوتاه
short haul U خط سیر کوتاه
aphorisms U سخن کوتاه
pygmies U ادم کوتاه قد
pigmies U ادم کوتاه قد
poops U صدای کوتاه
poop U صدای کوتاه
shortening U کوتاه شدگی
epigrammatical U کوتاه ونیشدار
escopet U قرابینه کوتاه
abbreviated U کوتاه شده
escopette U قرابینه کوتاه
low U کوتاه دون
shortening in U کوتاه کردن
aphorism U سخن کوتاه
bas-reliefs U برجسته کوتاه
bas-relief U برجسته کوتاه
bas relief U برجسته کوتاه
whiffet U سوت یا پف کوتاه
pygmy U ادم کوتاه قد
curt U کوتاه ومختصر
short-wave U موج کوتاه
short wave U موج کوتاه
cutty sark U دامن کوتاه
truncation U کوتاه سازی
cut off U کوتاه کردن
shortwave U موج کوتاه
detruncate U کوتاه کردن
tunicle U لباس کوتاه
detruncation U کوتاه شدگی
idylls U قصیده کوتاه
idylls U چکامه کوتاه
idyll U قصیده کوتاه
idyll U چکامه کوتاه
draw in U کوتاه شدن
easy term U کوتاه مدت
undersize U اندازه کوتاه
vamp U جوراب کوتاه
fubsy U کوتاه وکلفت
catnaps U چرت کوتاه
short U کوتاه مدت
short U کوتاه کردن
simply stated U به بیان کوتاه
short precision U دقت کوتاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com