English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
burst force U نیروی ناگهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
he acted from impluse U نیروی ناگهانی یا
solar flare U تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
Other Matches
ambivalence U توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive U شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurry U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries U اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurt U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting U جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
surprise attack U تک ناگهانی
precipitated U ناگهانی
spontaneity U ناگهانی
precipitate U ناگهانی
snap U ناگهانی
snapped U ناگهانی
abrupt U ناگهانی
precipitating U ناگهانی
precipitates U ناگهانی
instantaneous U ناگهانی
snaps U ناگهانی
all at once <idiom> U ناگهانی
snapping U ناگهانی
sudden U ناگهانی
on the spur of the moment <idiom> U ناگهانی
strike U تک ناگهانی
strikes U تک ناگهانی
nosediving U افت ناگهانی
snapped U شتابزدگی ناگهانی
lunged U حمله ناگهانی
twitch U تکان ناگهانی
shoot up <idiom> U ناگهانی بلندکردن
snap U شتابزدگی ناگهانی
target of opportunity U هدف ناگهانی
lunges U حمله ناگهانی
twitching U انقباض ناگهانی
boom U ترقی ناگهانی
raiding U حمله ناگهانی
switcheroo U تغییر ناگهانی
flaws U اشوب ناگهانی
raided U حمله ناگهانی
raid U حمله ناگهانی
booms U ترقی ناگهانی
booming U ترقی ناگهانی
boomed U ترقی ناگهانی
lunge U حمله ناگهانی
snaps U شتابزدگی ناگهانی
all of a sudden <idiom> U به طور ناگهانی
canvasses U حمله ناگهانی
nosedives U افت ناگهانی
twitching U تکان ناگهانی
clapped U صدای ناگهانی
clap U صدای ناگهانی
killings U توفیق ناگهانی
killing U توفیق ناگهانی
shocked U هراس ناگهانی
flick U تکان ناگهانی
flicked U تکان ناگهانی
raids U حمله ناگهانی
flicking U تکان ناگهانی
flicks U تکان ناگهانی
nosedive U افت ناگهانی
brainwaves U الهام ناگهانی
brainwave U الهام ناگهانی
clapping U صدای ناگهانی
claps U صدای ناگهانی
twitches U انقباض ناگهانی
lunging U حمله ناگهانی
twitches U تکان ناگهانی
twitched U انقباض ناگهانی
twitched U تکان ناگهانی
twitch U انقباض ناگهانی
catastrophe U بلای ناگهانی
catastrophes U بلای ناگهانی
nosedived U افت ناگهانی
walk out <idiom> U ناگهانی رفتن
in one's tracks <idiom> U ناگهانی ،بیدرنگ
shocks U هراس ناگهانی
shock U هراس ناگهانی
xenogenesis U خلق ناگهانی
crashed U ورشکستگی ناگهانی
explosive U یورش ناگهانی
abruption U قطع ناگهانی
opportunity target U هدف ناگهانی
flare up U غضب ناگهانی
flare up U اشتعال ناگهانی
accidental war U جنگ ناگهانی
sorties U حمله ناگهانی
fright U ترس ناگهانی
frights U ترس ناگهانی
random U مسیر ناگهانی
sudden death U مرگ ناگهانی
sudden-death U مرگ ناگهانی
peripeteia U تغییر ناگهانی
suddenly U بطور ناگهانی
spurts U افزایش ناگهانی
spurted U افزایش ناگهانی
spurted U خروج ناگهانی
spurting U خروج ناگهانی
crashes U ورشکستگی ناگهانی
spurt U افزایش ناگهانی
crashing U ورشکستگی ناگهانی
crash U ورشکستگی ناگهانی
spurt U خروج ناگهانی
crashingly U ورشکستگی ناگهانی
spurting U افزایش ناگهانی
randomly U مسیر ناگهانی
to bolt U ناگهانی جهیدن
spurts U خروج ناگهانی
power surge U برق ناگهانی
blow out U خروج ناگهانی
saltation U جنبش ناگهانی
gust U باد ناگهانی
gusts U باد ناگهانی
saltus U انتقال ناگهانی
screams U ناگهانی گفتن
accident U مصیبت ناگهانی
snapping U شتابزدگی ناگهانی
screamed U ناگهانی گفتن
accidents U مصیبت ناگهانی
scream U ناگهانی گفتن
bump U تکان ناگهانی
an abrupt departure U حرکت ناگهانی
irruption U ایجاد ناگهانی
supervention U اتفاق ناگهانی
detonation U انفجار ناگهانی
canvassed U حمله ناگهانی
sudden stoppage U توقف ناگهانی
canvassing U حمله ناگهانی
hit-and-run <idiom> U تاثیر ناگهانی
break down U سقوط ناگهانی
detonations U انفجار ناگهانی
canvass U حمله ناگهانی
flaw U اشوب ناگهانی
sortie U حمله ناگهانی
stormed U تغییر ناگهانی هوا
inruption U استیلا حمله ناگهانی
Yankee U ضربه ناگهانی وشدید
coroner's inquest U بازجویی در رگهای ناگهانی
nosediving U افت ناگهانی کردن
kink U حمله ناگهانی پیچیدن
raids U تک ناگهانی حمله هوایی
inburst U استیلا حمله ناگهانی
nosediving U نزول شدید یا ناگهانی
cataclysms U تحولات ناگهانی وعمده
cataclysms U دگرگونیهای طبیعی ناگهانی
cataclysm U دگرگونیهای طبیعی ناگهانی
nosedives U افت ناگهانی کردن
cataclysm U تحولات ناگهانی وعمده
paroxysm U حمله ناگهانی مرض
whims U وهم تغییر ناگهانی
paroxysms U حمله ناگهانی مرض
whim U وهم تغییر ناگهانی
nosedives U نزول شدید یا ناگهانی
Yankees U ضربه ناگهانی وشدید
nosedived U افت ناگهانی کردن
intuition U کشف دریافت ناگهانی
overshift U تغییر محل ناگهانی
coup detat U تغییر ناگهانی درحکومت
crowner's quest U بازجویی درمرگهای ناگهانی
cut back U کاهش ناگهانی تولید
seizures U حمله ناگهانی مرض
seizure U حمله ناگهانی مرض
deep creep attack U تک ناگهانی با بمب زیرابی
deliescence U تحلیل ناگهانی اماس
thrust line U خط شروع حمله ناگهانی
aposiopesis U قطع ناگهانی سخن
sudden ionospheric disturbance U اشفتگی ناگهانی یونوسفر
flounce U حرکت تند و ناگهانی
flounced U حرکت تند و ناگهانی
williwaw U تند باد ناگهانی
transients U موج ناگهانی در ولتاژ
transient U موج ناگهانی در ولتاژ
intuitions U کشف دریافت ناگهانی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com