English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
explosive force U نیروی انفجار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
impact action U عمل انفجار نیروی ترکش
Other Matches
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
blast line U مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train U مدار انفجار مسیر انفجار
burning train U مسیر انفجار سیکل انفجار
chemical horn U مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
blast U انفجار
blow up U انفجار
blasts U انفجار
blasting U انفجار
blow-up U انفجار
blow-ups U انفجار
plosion U انفجار
explosion U انفجار
detonations U انفجار
explosions U انفجار
brisance U انفجار
detonation U انفجار
eruption U انفجار
burst U انفجار
popped U انفجار
bursts U انفجار
displosion U انفجار
blow out U انفجار
blastment U انفجار
pop U انفجار
pops U انفجار
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
detonation U انفجار ناگهانی
explosion proof U پوشش ضد انفجار
explosion hazard U خطر انفجار
detonation U انفجار ضربهای
explosimeter U انفجار سنج
detonations U انفجار ناگهانی
sympathetic detonation U انفجار القایی
detonations U انفجار ضربهای
bust U انفجار ترکیدگی
POWs U صدای انفجار
POW U صدای انفجار
time of disintegration U زمان انفجار
crater U قیف انفجار
craters U قیف انفجار
crackle U صدای انفجار پی در پی
crackles U صدای انفجار پی در پی
fire time U زمان انفجار
explosiveness U قابلیت انفجار
explosive force U قدرت انفجار
explosive energy U قدرت انفجار
blast U صدای انفجار
explosion proof U ازمایش- انفجار
blast U ضربه انفجار
blasts U صدای انفجار
blasts U ضربه انفجار
sonic boom U انفجار صوتی
sonic booms U انفجار صوتی
busting U انفجار ترکیدگی
busted U انفجار ترکیدگی
busts U انفجار ترکیدگی
crepitation U انفجار مکرر
countermining U انفجار ضد مین
inexplosive U غیرقابل انفجار
information explosion U انفجار اطلاعات
combustion chamber U اطاق انفجار
combustiblity U قابلیت انفجار
bursting set U محل انفجار
burst wave U موج انفجار
blow out U سوختن انفجار
blasting machine U دستگاه انفجار
blast wave U موج انفجار
atom samshing U انفجار اتمی
blast effect U اثر انفجار
lead in U مداررابط انفجار
population explosion U انفجار جمعیت
dead center ignition U نقطه انفجار
implosion U انفجار از داخل
ignitor U وسیله انفجار
impact action U اثر انفجار
detonation cord U سیم انفجار
detonating slab U مسیر انفجار
detonatable U قابل انفجار
detonable U قابل انفجار
high order detonation U انفجار شدید
swooper U انفجار دار
destruct system U سیستم انفجار
detonation charge U خرج انفجار
detonative U اماده انفجار
explosive U قابل انفجار
aerial burst U انفجار هوایی
big bang U انفجار بزرگ
misfire U گیر در انفجار
yields U بازده انفجار
yield U بازده انفجار
outburst U انفجار غضب
gusts U انفجار فوت
gust U انفجار فوت
misfired U گیر در انفجار
yielded U بازده انفجار
crackled U صدای انفجار پی در پی
misfires U گیر در انفجار
outbursts U انفجار غضب
the force of the explosion U شدت انفجار
bursts U منفجر کردن انفجار
bursts U انفجار منفجر شدن
powder kegs U چیز قابل انفجار
detonating U ترکاننده وابسته به انفجار
subsidiary U عمق دهنده به انفجار
subsidiaries U عمق دهنده به انفجار
explosives U مواد قابل انفجار
atom samsher U دستگاه انفجار اتمی
tnt equivalent U معادل با قدرت انفجار تی ان تی
atomic time U زمان انفجار اتمی
crepitate U انفجار پی درپی کردن
high order detonation U انفجار انی وکامل
low order U انفجار کند یا ناقص
late time U زمان سکته انفجار
poised mine U مین اماده انفجار
burst U انفجار منفجر شدن
burst U منفجر کردن انفجار
service mine U مین قابل انفجار
flex x U خرج انفجار کتابی
powder keg U چیز قابل انفجار
breech chamber U محفظه خرج انفجار
armed ammunition U مهمات اماده انفجار
armed mine U مین اماده انفجار
blastment U تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
impact U اثر ترکش انفجار
blast effect U اثر موج انفجار
explosive range U گستره انفجار پذیری
contact fire U انفجار در اثر تماس
afterwinds U باد بعد از انفجار
flex x U خرج انفجار ورقهای
impacts U اثر ترکش انفجار
ice mine U مین مخصوص انفجار زیریخی
strip U تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
countermining distance U فاصله ضد انفجار زنجیری مین
sofar U دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
fire time U زمان اجرای اتش یا انفجار
proximity fuze U فیوز مخصوص انفجار مرمی
exudation U مواد پخش شونده در یک انفجار
predictor U دستگاه محاسب زمان انفجار
piezometer U دستگاه سنجش شدت انفجار
acoustic circuit U مدار عکس العمل انفجار صوتی
discriminating circuit U مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
countermining U زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
drag loading U نتیجه کشش بادیا موج انفجار
ice mining U انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
afterwinds U باد مخالف جهت انفجار اتمی
fire in the hole U انفجار نزدیک است به جان پناه
crackle U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
firing area U نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
crackled U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackles U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yield U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yields U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
sticky charge U خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
sympathetic detonation U انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
zero point U نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
late time U زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
looks U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looked U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
shell shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
attached strength U استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
water injection U پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
anticountermining device U وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com