English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
special forces U نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
special forces U نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
partisans U چریک
guerrilla U چریک
partisan U چریک
guerrillas U چریک
guerillas U چریک
attack carrier striking forces U نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
contingencey forces U نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
counter vailing power U تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
operating force U نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
favourite or vor U ویژه مخصوص
special operations U عملیات مخصوص یا ویژه
special ammunition U مهمات مخصوص یا ویژه
sagging U تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
special character U علامت ویژه کاراکتر مخصوص
characteristic U آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristically U آنچه مخصوص یا ویژه است
commando U افراد نیروی مخصوص
commandos U افراد نیروی مخصوص
fire coordination line U خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
military services U نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
chemisorption U پیوند یک مایع یا یک گاز باسطح و یا داخل یک جسم جامد توسط پیوندها یانیروهای شیمیایی
transient forces U نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces U نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces U نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
demarkation line U خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
blue commander U فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
screening forces U نیروهای پاسیور
naval forces U نیروهای دریایی
combat forces U نیروهای رزمی
blue forces U نیروهای ابی
lateral forces U نیروهای عرضی
friendly forces U نیروهای خودی
frontalier U نیروهای مرزی
battalion U نیروهای ارتشی
blue forces U نیروهای خودی
garrison forces U نیروهای پادگانی
battalions U نیروهای ارتشی
forces of production U نیروهای تولید
irregular forces U نیروهای نامنطم
services U نیروهای سه گانه
services U نیروهای مسلح
irregular U نیروهای نامنطم
army of occupation U نیروهای اشغالی
opposing forces U نیروهای متخاصم
market forces U نیروهای بازار
enemy forces U نیروهای دشمن
political forces U نیروهای سیاسی
component forces U نیروهای مولفه
irregular forces U نیروهای چریکی
nuclear forces U نیروهای هستهای
differential forces U نیروهای دیفرانسیلی
combined forces U نیروهای مرکب
armed forces U نیروهای مسلح
ground forces U نیروهای زمینی
army forces U نیروهای زمینی
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
nato forces U نیروهای پیمان ناتو
fundamental interactions U نیروهای بنیادی [فیزیک]
fundamental forces U نیروهای بنیادی [فیزیک]
paramilitaries U نیروهای شبه نظامی
castrum U [کمپ نیروهای رومی]
paramilitary U نیروهای شبه نظامی
reserve mobilization U بسیج نیروهای احتیاط
van der waals forces U نیروهای وان در والس
landing forces U نیروهای پیاده شونده
actions U اشغال نیروهای جنگی
amphibious striking forces U نیروهای ضربتی اب خاکی
dipole dipole forces U نیروهای دو قطبی- دوقطبی
action U اشغال نیروهای جنگی
assigned forces U نیروهای زیر امر
armed forces courier U پیک نیروهای مسلح
armed forces police U دژبان نیروهای مسلح
opposing forces U نیروهای درگیر نبرد
establishing authority U فرماندهی نیروهای اب خاکی
restraining forces U نیروهای مهار کننده
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
tactical reserve U نیروهای احتیاط تاکتیکی
balance collective forces U نیروهای کلی متعادل
establishing authority U مقام مسئول نیروهای اب خاکی
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . U درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
residual force U نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
joint U مشترک بین نیروهای مسلح
international date line U خط تقسیم نیروهای بین المللی
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
armed forces U مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
international peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
sum of all external forces U حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
joint exercise U تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
orange forces U علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
diffraction loading U منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
opposing U مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
m day force U نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
seato forces U نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
peace keeping forces U نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
joint servicing U دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
to rally scattered troops U جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
joint operations U عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
center of thrust U امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
service element U عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
monroe effect U اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
national infrastructure U سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
national component U هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
jan grid U سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
charactristic curve U نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
joint petroleum office U دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
hunter killer U نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
undamped U نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
landing wires U سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
contra rotating U دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
boostrap operation U عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
unified command U نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
component forces U نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
pure bending U حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
combined arms army U ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
priviege U حق ویژه
expert U ویژه گر
privilege U حق ویژه
extra special U ویژه
idiocrasy U ویژه
experts U ویژه گر
particulars U ویژه
particular U ویژه
specially U ویژه
adhoc U ویژه
nett U ویژه
nets U ویژه
net U ویژه
special <adj.> U ویژه
special character U ویژه
extra <adj.> U ویژه
paticular U ویژه
specialists U ویژه گر
specific U ویژه
prerogatives U حق ویژه
expressing U ویژه
expresses U ویژه
specifics U ویژه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com