Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
attack carrier striking forces
U
نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
amphibious striking forces
U
نیروهای ضربتی اب خاکی
carrier striking force
U
نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
striking force
U
نیروی ضربتی
strike force
U
نیروی ضربتی
reflex force
U
نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
counter vailing power
U
تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
operating force
U
نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
an eye for an eye a tooth for a tooth
<proverb>
U
زدی ضربتی ضربتی نوش کن
sagging
U
تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
pressure front
U
جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
special forces
U
نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
blade
U
سطح ضربتی چوب هاکی سطح ضربتی چوب گلف تیغه کف کفش اسکیت
fire coordination line
U
خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
barrier forces
U
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
percussion
U
ضربتی چاشنی ضربتی
concussion
U
ضربتی ماسوره ضربتی
military services
U
نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
transient forces
U
نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces
U
نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces
U
نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
demarkation line
U
خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
regional forces
U
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
blue commander
U
فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
precautions
U
ضربتی
precaution
U
ضربتی
precussion
U
ضربتی
percussion fuze
U
ماسوره ضربتی
percussion cap
U
چاشنی ضربتی
contact sweeping
U
روبیدن ضربتی
percussion cap
U
کلاهک ضربتی
percussion caps
U
چاشنی ضربتی
contact mine
U
مین ضربتی
percussion
U
عمل ضربتی
percussion caps
U
کلاهک ضربتی
impact burst
U
ترکش ضربتی
blast line
U
مسیر موج ضربتی
quick action
U
عمل ضربتی انی
precussion detonator
U
چاشنی ضربتی یا دنگی
concussion detonation
U
خرج تخریب ضربتی
alert force
U
نیروهای اماده باش نیروهای اماده
purler
U
ضربتی که شخص را ازسرپرت کند
blue water school
U
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc
U
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity
U
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
muzzle wave
U
موج ضربتی دهانه لوله توپ
e.m.f
U
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernauts
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
U
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
air force personnel with the army
U
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
U
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
grounder
U
موسس ضربتی که کسی یا چیزی رابزمین می اندازد
shock waves
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock wave
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
electromotive force
U
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy
U
نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force
U
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force
U
نیروی دشمن نیروی مخالف
armed services
U
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
irregular forces
U
نیروهای نامنطم
army of occupation
U
نیروهای اشغالی
blue forces
U
نیروهای ابی
enemy forces
U
نیروهای دشمن
irregular forces
U
نیروهای چریکی
blue forces
U
نیروهای خودی
screening forces
U
نیروهای پاسیور
market forces
U
نیروهای بازار
army forces
U
نیروهای زمینی
frontalier
U
نیروهای مرزی
differential forces
U
نیروهای دیفرانسیلی
component forces
U
نیروهای مولفه
lateral forces
U
نیروهای عرضی
ground forces
U
نیروهای زمینی
opposing forces
U
نیروهای متخاصم
forces of production
U
نیروهای تولید
friendly forces
U
نیروهای خودی
services
U
نیروهای مسلح
irregular
U
نیروهای نامنطم
armed forces
U
نیروهای مسلح
combat forces
U
نیروهای رزمی
services
U
نیروهای سه گانه
naval forces
U
نیروهای دریایی
combined forces
U
نیروهای مرکب
garrison forces
U
نیروهای پادگانی
battalions
U
نیروهای ارتشی
battalion
U
نیروهای ارتشی
political forces
U
نیروهای سیاسی
nuclear forces
U
نیروهای هستهای
contact burst preclusion
U
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower
U
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
landing forces
U
نیروهای پیاده شونده
armed forces police
U
دژبان نیروهای مسلح
armed forces courier
U
پیک نیروهای مسلح
dipole dipole forces
U
نیروهای دو قطبی- دوقطبی
reserve mobilization
U
بسیج نیروهای احتیاط
nato forces
U
نیروهای پیمان ناتو
opposing forces
U
نیروهای درگیر نبرد
balance collective forces
U
نیروهای کلی متعادل
actions
U
اشغال نیروهای جنگی
action
U
اشغال نیروهای جنگی
establishing authority
U
فرماندهی نیروهای اب خاکی
restraining forces
U
نیروهای مهار کننده
paramilitaries
U
نیروهای شبه نظامی
van der waals forces
U
نیروهای وان در والس
castrum
U
[کمپ نیروهای رومی]
conventional forces
U
نیروهای رزمی معمولی
tactical reserve
U
نیروهای احتیاط تاکتیکی
paramilitary
U
نیروهای شبه نظامی
fundamental forces
U
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
assigned forces
U
نیروهای زیر امر
fundamental interactions
U
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces .
U
درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
special forces
U
نیروهای ویژه ضد چریک
[ارتشی ]
joint
U
مشترک بین نیروهای مسلح
international date line
U
خط تقسیم نیروهای بین المللی
contingencey forces
U
نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
residual force
U
نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
establishing authority
U
مقام مسئول نیروهای اب خاکی
sum of all external forces
U
حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
joint exercise
U
تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
armed forces
U
مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
opposing
U
مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
diffraction loading
U
منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
m day force
U
نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
orange forces
U
علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
international peace force
U
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
to rally scattered troops
U
جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
group dynamics
U
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
peace keeping forces
U
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
peace force
U
نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
center of thrust
U
امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
joint servicing
U
دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
seato forces
U
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
joint operations
U
عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
service element
U
عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
monroe effect
U
اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
warned protected
U
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
jan grid
U
سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
national component
U
هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
national infrastructure
U
سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
warned exposed
U
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
tac log group
U
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
charactristic curve
U
نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
joint petroleum office
U
دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
impact shipment
U
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
undamped
U
نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
landing wires
U
سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
hunter killer
U
نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
commandant of marine corps
U
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
contra rotating
U
دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
boostrap operation
U
عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
unified command
U
نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
pure bending
U
حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
component forces
U
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
eagle flight
U
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
vortex separation
U
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
combined arms army
U
ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
quick fuse
U
ماسوره انی یا فوق انی ماسوره ضربتی
attached strength
U
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
army forces
U
نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
joint
U
نیروهای مشترک عملیات مشترک
transfer order
U
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
jetting
U
نیروی جت
total force
U
نیروی کل
jets
U
نیروی جت
jet
U
نیروی جت
jetted
U
نیروی جت
jet propulsion
U
نیروی جت
ground force
U
نیروی زمینی
gravitational force
U
نیروی گرانشی
external force
U
نیروی خارجی
ground forces
U
نیروی زمینی
external force
U
نیروی بیرونی
impact force
U
نیروی ضربهای
fire power
U
نیروی اتش
holding force
U
نیروی بازدارنده
field force
U
نیروی میدانی
he acted from impluse
U
نیروی ناگهانی یا
hydroelectric power
U
نیروی برقابی
hydro
U
نیروی محرکه اب
hoisting power
U
نیروی صعودی
gravitational force
U
نیروی جاذبه
explosive force
U
نیروی انفجار
equilibrant
U
نیروی متعادل
capillarity
U
نیروی موئینهای
compressive force
U
نیروی تراکمی
concurrent force
U
نیروی همرس
conservation force
U
نیروی باقی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com