English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
response strength U نیرومندی پاسخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
intension U نیرومندی
strengths U نیرومندی
strength U نیرومندی
intensity U نیرومندی
robustness U نیرومندی
formidability U نیرومندی
pithiness U نیرومندی
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
ego strength U نیرومندی خود
potency U توانایی نیرومندی
vigour U نیرومندی زور
superego strength U نیرومندی فراخود
vigor U نیرومندی زور
assiciative strength U نیرومندی تداعی
hardihood U سرسختی نیرومندی
habit strength U نیرومندی عادت
effective reaction potential U حد موثر نیرومندی واکنش
virility U قوه مردی نیرومندی
effective habit strength U حد موثر نیرومندی عادت
DDT U حشرهکش نیرومندی به فرمول 3CHCCl
lyddite U ماده منفجره نیرومندی که قسمت اعظم ان مرکب از اسیدپیکریک میباشد
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
replied U پاسخ
responded U پاسخ
replying U پاسخ
response U پاسخ
responds U پاسخ
rebutter U پاسخ رد
replication U پاسخ
in reply to U در پاسخ
responsions U پاسخ
replies U پاسخ
no U : پاسخ نه
reply U پاسخ
responses U پاسخ
respond U پاسخ
counterplea U پاسخ رد
answers U پاسخ
answer U پاسخ
answering U پاسخ
item of written comment U پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
answered U پاسخ
answerback U در پاسخ
representation [statement] U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
statement U پاسخ
negative reply U پاسخ رد
in answer to U در پاسخ به
frequency respone U پاسخ فرکانس
answerback U پاسخ برگشتی
movement response U پاسخ حرکت
response amplitude U دامنه پاسخ
rejoined U پاسخ دادن
color response U پاسخ رنگ
rejoining U در پاسخ گفتن
rejoining U پاسخ دادن
original response U پاسخ ابتکاری
rejoins U در پاسخ گفتن
rejoins U پاسخ دادن
anticipatory response U پاسخ انتظاری
consummatory response U پاسخ پایانی
responds U پاسخ دادن
moro response U پاسخ مورو
operandum U ابزار پاسخ
answer mode U حالت پاسخ
correct response U پاسخ درست
impluse response U پاسخ ایمپولز
right answer U پاسخ درست
image response U پاسخ تصویر
delayed response U پاسخ درنگیده
discriminatory response U پاسخ افتراقی
distal response U پاسخ دوربرد
calculation U پاسخ تقریبی
content response U پاسخ محتوایی
anatomy response U پاسخ کالبدی
oracle U پاسخ مبهم
oracles U پاسخ مبهم
manipulandum U ابزار پاسخ
emitted response U پاسخ صدوری
responded U پاسخ دادن
an a answer U پاسخ مثبت
conditioned response U پاسخ شرطی
irresponsive U پاسخ ندهنده
respond U پاسخ دادن
answering U : جواب پاسخ
answerable U پاسخ دار
running rate U اهنگ پاسخ
answering U : پاسخ دادن
responsorial U پاسخ دهنده
vaccum response U پاسخ غیابی
response time U زمان پاسخ
answered U پاسخ به یک سوال
response threshold U استانه پاسخ
answering U پاسخ به یک سوال
answers U : پاسخ دادن
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
whole response U پاسخ کلی
w response U پاسخ کلی
voice answer back U پاسخ سمعی
vab U پاسخ سمعی
to make a response U پاسخ دادن
to definitive answer U پاسخ قطعی
answers U پاسخ به یک سوال
early answer U پاسخ زود
solution U پاسخ یک مشکل
answered U : جواب پاسخ
response differentiation U تفکیک پاسخ
answers U : جواب پاسخ
plea U پاسخ دعوی
replier U پاسخ دهنده
reflection response U پاسخ قرینه
answer U : پاسخ دادن
preparatory response U پاسخ مقدماتی
position response U پاسخ مکانی
popular response U پاسخ رایج
rejoin U در پاسخ گفتن
rejoin U پاسخ دادن
rejoined U در پاسخ گفتن
response duration U مدت پاسخ
response equivalence U هم ارزی پاسخ
response latency U نهفتگی پاسخ
response set U امایه پاسخ
answered U : پاسخ دادن
pleas U پاسخ دعوی
response intensity U شدت پاسخ
solutions U پاسخ یک مشکل
rejoinder U پاسخ دفاعی
answer U پاسخ به یک سوال
answer U : جواب پاسخ
response generalization U تعمیم پاسخ
rejoinders U پاسخ دفاعی
response rate U سرعت پاسخ
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
conditioned escape response U پاسخ گریز شرطی
electrodermal response U پاسخ برقی پوست
to fail to provide an answer U درماندن در دادن پاسخ
conditioned avoidance response U پاسخ اجتنابی شرطی
answer [to something] U پاسخ [به چیزی] [راه حل]
no reply necessary [NRN] U نیازی به پاسخ نیست.
s r model U الگوی محرک- پاسخ
he returned a negative U پاسخ منفی داد
high frequency responce U پاسخ فرکانس بالا
return a negative U پاسخ منفی دادن
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
interrogator responsor U دستگاه پرسش- پاسخ
open ended question U پرسش باز پاسخ
response hierarchy U سلسله مراتب پاسخ
modulation frequency response U پاسخ فرکانس مدولاسیون
pure color response U پاسخ خالص رنگ
psychogalvanic response U پاسخ گالوانیکی- روانی
stimulus response model U الگوی محرک- پاسخ
s r psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
stimulus response psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
white space response U پاسخ به بخش سفید
visual righting response U پاسخ تعادل دیداری
response time U زمان پاسخ دهی
unconditioned response U پاسخ غیر شرطی
ucr U پاسخ غیر شرطی
to answer in the a U پاسخ مثبت دادن
the answer is in the negative U پاسخ ان منفی است
surrebutter U اخرین پاسخ خواهان
stimulus response theory U نظریه محرک- پاسخ
shading response U پاسخ سایه روشن
galvanic skin response U پاسخ برقی پوست
pilomotor response U پاسخ سیخ شدن مو
conditioned emotional response U پاسخ هیجانی شرطی
solving U یافتن پاسخ یک مشکل
solves U یافتن پاسخ یک مشکل
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
calculation U پاسخ به یک مشکل در ریاضی
solved U یافتن پاسخ یک مشکل
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
solve U یافتن پاسخ یک مشکل
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
phone U پاسخ به تماس در تلفن
achromatic color response U پاسخ رنگ بی فام
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
affirmative U پاسخ "بله " بود
phoning U پاسخ به تماس در تلفن
cer U پاسخ هیجانی شرطی
all or none response U پاسخ همه یا هیچ
phones U پاسخ به تماس در تلفن
phoned U پاسخ به تماس در تلفن
s o r model U الگوی محرک- جاندار- پاسخ
to beg the question U در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
reacted U عمل کردن در پاسخ به چیزی
react U عمل کردن در پاسخ به چیزی
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com