English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
b.o.d U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biochemical oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biological oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
c.o.d U نیاز شیمیایی به اکسیژن
chemical oxygen demand U نیاز شیمیایی اکسیژن
oxides U ماده شیمیایی از اکسیژن
oxide U ماده شیمیایی از اکسیژن
biochemical catalyst U کاتالیزور زیست شیمیایی
oxygen convertor U مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
oxygenize U با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
maximal oxygen consumption per minute U حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
deoxygenate U اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
chemical survey U بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
maximal oxygen consumption U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen uptake U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power U بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
to tip something [British E] U ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
LUT U مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
eco-branch U شعبه زیست بوم [شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
environmental preservation U نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
v , series U سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
oxybiont U اکسیژن زی
oxygen carrier U اکسیژن بر
oxygen U اکسیژن
empyreal air U اکسیژن
oxygenate U اکسیژن امیختن
oxygenation U اکسیژن زنی
steno oxibiant U اکسیژن کم تاب
oxygen debt U وام اکسیژن
oxygen deficit U کمبود اکسیژن
oxygen debt U بدهی اکسیژن
lox U اکسیژن مایع
oxygenate U اکسیژن زدن
liquid oxygen U اکسیژن مایع
liquid exygen U اکسیژن مایع
oxygenated U اکسیژن زدن
oxygenated U اکسیژن امیختن
oxidation U ترکیب با اکسیژن
oxygenize U با اکسیژن امیختن
oxygen U اکسیژن دار
oxygenization U اکسیژن دهی
oxygen U گاز اکسیژن
oxygenation U امیزش با اکسیژن
oxygenation U ترکیب با اکسیژن
oxygen extraction U جذب اکسیژن
oxygen deficit U کسر اکسیژن
oxidization U ترکیب با اکسیژن
oxygen cylinder U سیلندر اکسیژن
atmospheric oxygen U اکسیژن هوا
oxyacetylene welding U جوش اکسیژن
oxygen ration U نسبت اکسیژن
oxygenating U اکسیژن امیختن
oxygenating U اکسیژن زدن
oxygenates U اکسیژن امیختن
deoxidate U بی اکسیژن کردن
deoxidation U اکسیژن گیری
deoxidize U بی اکسیژن کردن
acidity coefficient U نسبت اکسیژن
acidic oxide U اکسیژن اسیدی
oxygen cylinder U مخزن اکسیژن
oxygenates U اکسیژن زدن
deoxygenation U اکسیژن زدایی
anoxia U کمبود اکسیژن
maxvo U حداکثر اکسیژن مصرفی
oxidising U با اکسیژن ترکیب کردن
oxyhydrogen U اکسیژن امیخته به ایدروژن
maxvo U بیشینه اکسیژن مصرفی
acetylene oxygen flame U شعله استیلن اکسیژن
oxygen acid U اسید اکسیژن دار
oxidised U با اکسیژن ترکیب کردن
oxidises U با اکسیژن ترکیب کردن
oxyacid U اسید اکسیژن دار
oxidizes U با اکسیژن ترکیب کردن
oxidizing U با اکسیژن ترکیب کردن
oxidize U با اکسیژن ترکیب کردن
aqualungs U دستگاه تنفس اکسیژن
aqualung U دستگاه تنفس اکسیژن
rebreather U سیستم اکسیژن مداربسته
volcanize U جوش اکسیژن زدن
hypoxemia U کاهش اکسیژن بافت
eudiometry U سنجش اکسیژن هوا
hypoxia U کاهش اکسیژن بافت
deoxidize U از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
hypoxia U کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
nitrous acid U اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
oxidation U عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
tetroxide U ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
monoxide U اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
acyl oxygen fission U گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
vulcanization U حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
The room is stuffy. U هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
ozone U نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
oxyhydrogen blowpipe U بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
continuous flow oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
isatin U رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
oxygen bottle U محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
chemical biological and radiological U شیمیایی
chemicals U شیمیایی
chemical U شیمیایی
chemic U شیمیایی
chemical sense U حس شیمیایی
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
chemical weathering U هوازدگی شیمیایی
galvanic cell U پیل شیمیایی
chemisorption U جذب شیمیایی
chemoreceptor U گیرنده شیمیایی
electrochemical U برقی- شیمیایی
chemical kinetics U سینتیک شیمیایی
chemism U خاصیت شیمیایی
chemiluminescence U نورتابی شیمیایی
cloud attack U تک با ابر شیمیایی
chemotropism U گرایش شیمیایی
biochemical U زیستی- شیمیایی
chemical consolidation U تزریق شیمیایی
chemical grouting U تزریق شیمیایی
chemical injection U تزریق شیمیایی
chemical defense U پدافند شیمیایی
chemical deposits U نهشتهای شیمیایی
chemical element U عنصر شیمیایی
chemical energy U انرژی شیمیایی
chemical equilibrium U تعادل شیمیایی
chemical compound U ترکیب شیمیایی
chemical combination U ترکیب شیمیایی
chemical agent U عامل شیمیایی
chemical ammunition U مهمات شیمیایی
decomposition U هوازدگی شیمیایی
chemical analyse U تجزیه شیمیایی
chemical analysis U تجزیه شیمیایی
chemical bond U پیوند شیمیایی
chemical equivalent U هم ارز شیمیایی
chemical exchange U تبادل شیمیایی
chemical fuel U سوخت شیمیایی
chemical security U تامین شیمیایی
chemical shift U جابجایی شیمیایی
chemical agent U ماده شیمیایی
precipitating U رسوب شیمیایی
precipitates U رسوب شیمیایی
precipitated U رسوب شیمیایی
precipitate U رسوب شیمیایی
chemical species U گونههای شیمیایی
chemical research U پژوهش شیمیایی
chemical reactor U واکنشگاه شیمیایی
chemical herbicide U علف کش شیمیایی
chemical industries U صنایع شیمیایی
chemical munition U سلاح شیمیایی
chemical operations U عملیات شیمیایی
chemical physics U فیزیک شیمیایی
chemical pollution U الودگی شیمیایی
chemical properties U خواص شیمیایی
chemical reaction U واکنش شیمیایی
chemical survey U تجسس شیمیایی
compound U ترکیب شیمیایی
proportioner U مخلوط کن شیمیایی
compounds U ترکیب شیمیایی
man-made fiber U الیاف شیمیایی
homolysis U تجزیه شیمیایی
fertilizers U کود شیمیایی
mulch U ماده شیمیایی
mulches U ماده شیمیایی
compounded U ترکیب شیمیایی
fertilisers U کود شیمیایی
quasichemical U شبه شیمیایی
narcosis U خواب شیمیایی
fertilizer U کود شیمیایی
organic compound U مواد شیمیایی
ageing U ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
anoxia U فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
nuclear biological chemical U شیمیایی میکربی هستهای
chemical feedstock U مواد اولیه شیمیایی
immunochemistry U علم ایمنی شیمیایی
chemical weapon U جنگ افزار شیمیایی
nerve agent U عامل شیمیایی عصبی
chemical affinity U میل ترکیبی شیمیایی
vesicant agent U عامل شیمیایی تاول زا
urinalysis U تجزیه شیمیایی ادرار
toxic agent U عامل شیمیایی سمی
thermolysis U تجزیه شیمیایی در اثرحرارت
smoke agent U عامل شیمیایی دودانگیز
chemical alarm U اعلام خطر شیمیایی
photochemical smog U دود مه نور شیمیایی
chemical bonding U تشکیل پیوند شیمیایی
petrochemicals U مواد شیمیایی نفتی
petrolum chemicals U مواد شیمیایی نفتی
chemosynthesis U سنتز باکتری شیمیایی
chemical U ماده شیمیایی دارویی
chemicals U ماده شیمیایی دارویی
cloud attack U تک شیمیایی با مواد سمی
photochemical smog U دود مه فتو شیمیایی
acid equivalent U معادل شیمیایی اسید
symbion U هم زیست
subsistence U زیست
biogen U زیست زا
performance of the dam U زیست سد
bio- U زیست -
neutralised U بطور شیمیایی خنثی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com