Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
retrospect
U
نگاه به گذشته
retrospective view
[on]
U
نگاه به گذشته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gloating
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek
U
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloat
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me
U
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
due out
U
از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
glanced
U
نگاه نگاه مختصر
glances
U
نگاه نگاه مختصر
glance
U
نگاه نگاه مختصر
past
U
گذشته
yesternight
U
شب گذشته
foretime
U
گذشته
forepassed
U
گذشته
foreby
U
گذشته
preceded
U
گذشته
departed
U
گذشته
bygone
U
گذشته
What is past is past . what is gone is gone .
U
گذشته ها گذشته
let
[leave]
alone
<conj.>
U
گذشته از
not to mention
<conj.>
U
گذشته از
oldest
U
گذشته
older
U
گذشته
old
U
گذشته
and certainly not
<conj.>
U
گذشته از
to say nothing of
<conj.>
U
گذشته از
last a
U
گذشته
not to speak of
<conj.>
U
گذشته از
last night
U
شب گذشته
forepast
U
گذشته
due out
U
گذشته
agone
U
گذشته
aside from
U
گذشته از
beyoned the pale
U
از حد گذشته
by gone
U
گذشته
historical
U
گذشته
aside
U
گذشته از
over with
U
گذشته
bypast
U
گذشته
asides
U
گذشته از
gone by
U
گذشته
spun or span
U
گذشته
furthermore
U
از این گذشته
also
U
گذشته از این
sware
U
گذشته swear
swore
U
گذشته sweatr
sup.latest or last
U
تازه گذشته
stale cheque
U
چک تاریخ گذشته
rode
U
گذشته ride
ultimo
U
ماه گذشته
out of date
U
از تاریخ گذشته
also
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
additionally
<adv.>
U
گذشته از این
self giving
U
از خود گذشته
in the p
U
درزمان گذشته
belatedly
U
ازموقع گذشته
in a. to this
U
گذشته ازاین
yesteryear
U
سال گذشته
belated
U
ازموقع گذشته
nostalgia
U
حسرت گذشته
sprang
U
گذشته gnirps
late
U
تازه گذشته
further on
U
از این گذشته
the year past
U
سال گذشته
by gone
U
قدیمی گذشته ها
by gone
U
چیزهای گذشته
whish
U
بسرعت گذشته
desperado
U
از جان گذشته
retroactive
U
معطوف به گذشته
ultimo
U
در ماه گذشته
the preterite tense
U
زمان گذشته
furthermore
<adv.>
U
گذشته از این
pt
U
زمان گذشته
the past tense
U
زمان گذشته
the present and the past
U
اکنون و گذشته
furthermore
<adv.>
U
از این گذشته
the present and the past
U
حال و گذشته
the present and the past
U
گذشته و حال
ex post
U
به اعتبار گذشته
aside from that
<adv.>
U
گذشته از این
over and above
<adv.>
U
از این گذشته
furthermore
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
upheld
U
گذشته uphold
further
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
in addition
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
moreover
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of this
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
over and above
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
what is more
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
forby
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
besides
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
last sunday
U
یکشنبه گذشته
additionally
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
last week
U
هفته گذشته
next week
U
هفته گذشته
aside from that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
retrospect
U
شامل گذشته
last year
U
سال گذشته
desperate
U
از جان گذشته
lastmonth
U
ماه گذشته
also
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
over-
U
گذشته اضافی
over
U
گذشته اضافی
expired
U
گذشته از موعد
outdid
U
گذشته outdo
bled
U
گذشته Bleed
over and above
U
گذشته ازاین
beyond that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on to
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
forby
<adv.>
U
گذشته از این
beyond that
<adv.>
U
گذشته از این
on top of that
<adv.>
U
گذشته از این
besides
<adv.>
U
گذشته از این
on to
<adv.>
U
گذشته از این
additionally
<adv.>
U
از این گذشته
backs
U
عقبی گذشته
back
U
عقبی گذشته
bygone
U
چیزهای گذشته
regression
U
بازگشت به گذشته
redolence
U
خاطرات گذشته
what is more
<adv.>
U
گذشته از این
further
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
in addition
<adv.>
U
گذشته از این
moreover
<adv.>
U
گذشته از این
over and above
<adv.>
U
گذشته از این
self devoted
U
از خود گذشته
past tense
U
زمان گذشته
retrospective falsification
U
تحریف گذشته
on top of this
<adv.>
U
گذشته از این
yesterday
U
زمان گذشته
also
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
aside from that
<adv.>
U
از این گذشته
moreover
<adv.>
U
از این گذشته
further
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
on top of this
<adv.>
U
از این گذشته
forby
<adv.>
U
از این گذشته
what is more
<adv.>
U
از این گذشته
beyond that
<adv.>
U
از این گذشته
past years
U
سالهای گذشته
in addition
<adv.>
U
از این گذشته
exposed
U
سر راه گذشته
on to
<adv.>
U
از این گذشته
past
U
گذشته از ماورای
on top of that
<adv.>
U
از این گذشته
besides
<adv.>
U
از این گذشته
overdue
U
از موعد گذشته منقضی
one cannot put back the time
<proverb>
U
زمان گذشته نیاید به بر
In the course of the past centuries.
U
درطی قرنهای گذشته
latest
U
تازه گذشته اینده
The water has risen over his head .
<proverb>
U
آب از سرش گذشته است .
took
U
زمان گذشته فعل take
During the past few days.
U
طی چند روز گذشته
ultimo
U
مربوط به ماه گذشته
To review the past in ones minds eye .
U
گذشته را از نظر گذراندن
Joking apart.
U
از شوخی گذشته ( جدی )
gladiators
U
پهلوان از جان گذشته
(a) while back
<idiom>
U
هفتها یا ماهای گذشته
gladiator
U
پهلوان از جان گذشته
came
U
گذشته فعل امدن
secondary
U
حاکی از زمان گذشته
see in the past makes saw
U
فعل see در گذشته sawمیشود
the last two years
U
دوسال اخیر یا گذشته
retroact
U
شامل گذشته شدن
long-
U
دیر گذشته ازوقت
ex post facto
U
شامل اصول گذشته
passe
U
کهنه مسلک گذشته
longs
U
دیر گذشته ازوقت
longest
U
دیر گذشته ازوقت
longed
U
دیر گذشته ازوقت
long
U
دیر گذشته ازوقت
overdue draft
U
برات سررسید گذشته
got
U
زمان گذشته فعل get
not to mention
U
گذشته از قطع نظر از
longer
U
دیر گذشته ازوقت
her prime of life is past
U
عنفوان جوانی وی گذشته است
He is past work.
U
دیگر از سن کار کردنش گذشته
rapped
U
گذشته و قسمت سوم rap
shone
U
گذشته و اسم مفعول shine
slotted
U
قسمت سوم و گذشته slot
let bygones be bygones
<idiom>
U
فراموش کردن اتفاقات گذشته
knelt
U
گذشته و قسمت سوم kneel
lit
U
زمان گذشته فعل light
sought
U
گذشته و قسمت سوم seek
slept
U
گذشته و قسمت سوم sleep
of late years
U
دراین چند سال گذشته
over a
U
گذشته ازسن بلوغ یا12سال
letter of d ult
U
مامه سوم ماه گذشته
past
U
پیشینه وابسته بزمان گذشته
kamikaze
U
خلبان ازجان گذشته ژاپنی
retroactively
U
چنانکه شامل گذشته شود
in the last fortnight
U
دراین پانزده روز گذشته
spoiled or spoilt
U
گذشته و قسمت سوم spoil
strove
U
گذشته وقسمت سوم strive
Act according to the previous procedure.
U
بترتیب گذشته عمل کنید
chickens come home to roost
<idiom>
U
چوب کارهای گذشته را خوردن
adside from
U
صرفنظر از اینکه گذشته از این
sped
U
گذشته و قسمت سوم speed
we cannot undo the past
U
چیز گذشته را نمیتوان برگرداند
wist
U
دانستن گذشته فعل wit
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com