English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5681 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to beg the question U نکته مورد منازعه رامسلم فرض کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sticking points U نکتهی مورد بحث یا منازعه
sticking point U نکتهی مورد بحث یا منازعه
quarrel U دعوی کردن منازعه
quarrelled U دعوی کردن منازعه
quarreled U دعوی کردن منازعه
quarrelling U دعوی کردن منازعه
quarrels U دعوی کردن منازعه
quarreling U دعوی کردن منازعه
to split hairs U نکته گیری کردن
point U اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
hit the high spots <idiom> U روی نکته اصلی تمرکز کردن
struggles U منازعه
struggle U منازعه
struggling U منازعه
verbal duel U منازعه
war of words U منازعه
litigation U منازعه
contestation U منازعه
struggled U منازعه
pleas U منازعه
plea U منازعه
political debate U منازعه سیاسی
dispute U منازعه نزاع
disputation U منازعه منافره
tilts U منازعه برخورد
disputing U منازعه نزاع
tilted U منازعه برخورد
tilt U منازعه برخورد
disputations U منازعه منافره
disputed U منازعه نزاع
disputant U منازعه کننده
disputes U منازعه نزاع
debates U مذاکرات پارلمانی منازعه
unquestioning U محقق غیرقابل منازعه
battlefields U عرصه منازعه رزمگاه
debate U مذاکرات پارلمانی منازعه
unquestionable U محقق غیرقابل منازعه
battleground U عرصه منازعه رزمگاه
battlegrounds U عرصه منازعه رزمگاه
battlefield U عرصه منازعه رزمگاه
debated U مذاکرات پارلمانی منازعه
debating U مذاکرات پارلمانی منازعه
recaption U مقابله به مثل کردن در مورد ضبط اموال یازندانی کردن زن و فرزند وخدمه شخص
popularizes U مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularized U مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularised U مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularises U مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularizing U مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularising U مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularize U مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
exactly <adv.> U نکته به نکته
faithfully <adv.> U نکته به نکته
letter for letter <adv.> U نکته به نکته
verbatim <adv.> U نکته به نکته
to the letter <adv.> U نکته به نکته
word for word <adv.> U نکته به نکته
remarks U نکته
poniter U نکته
remark U نکته
remarked U نکته
remarking U نکته
MOT U نکته
point U نکته
MOTs U نکته
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
to make observations [about] [on] U تامل کردن [در مورد] [به]
prig U نکته گیر
punctiliousness U نکته گیری
prigs U نکته گیر
an inappropriate remark U نکته ای بیجا
an uncalled-for remark U نکته ای ناخوانده
generality U نکته کلی
mosul U نکته کلمه
nifty U نکته دان
niftiest U نکته دان
niftier U نکته دان
scrutator U نکته سنج
quodlibet U نکته قابل
punctilious U نکته سنج
nicely U نکته باریک
punctiliously U نکته سنج
generalities U نکته کلی
quodlibet U نکته عالی
finesse U نکته بینی
red herring U نکته انحرافی
to grumble about the weather U مورد هوا گله کردن
call option U خیارمشتری در مورد کم کردن ثمن
particular U دقیق نکته بین
punctual U لایتجزی نکته دار
gist U لب کلام نکته مهم
epigrammatical U نکته دار هجوامیز
shortcomings U نکته ضعف کمبود
shortcoming U نکته ضعف کمبود
subtility U نکته باریک دقیقه
hypergnosia U نکته پردازی بیمارگون
get to the heart of <idiom> U مهمترین نکته را گرفتن
hypergnosis U نکته پردازی بیمارگون
to gather information [about; on] U جمع آوری کردن اطلاعات [در مورد]
to weigh in [on something] U اظهار نظر کردن [در مورد چیزی]
stick one's neck out <idiom> U مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
litigated U دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigates U دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigate U دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigating U دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
to come straight to the point <idiom> U مستقیما [رک ] به نکته اصلی آمدن
that point was of p interest U ان نکته جالبیست ویژهای داشت
It is a very subtle point. U نکته بسیار ظریفی است
punctilio U نکته دقیق در ایین رفتار
discarded U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarding U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discards U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discard U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
condemn U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
condemns U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
interrogates U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogate U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogating U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogated U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
condemning U مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
high light U تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
there is time and place for everything <proverb> U هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
I'll give you that [much] . U دراین نکته اعتراف می کنم [که حق با تو است] .
talking points U نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
talking point U نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
utilizing U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
lionize U مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
utilizes U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
issue of fact U نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
hold court <idiom> U همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
he rode me off on a side issue U نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
hard hyphen U خط کجی که به هنگام هجی کردن مورد نیاز بوده وهمیشه چاپ می گردد
padding U حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
declaratory statute U هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
sadden U [مواد افزودنی به پاتیل رنگ جهت تیره کردن رنگ مورد نظر]
area of operational interest U منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
technicality U اصطلاحات فنی نکته فنی
technicalities U اصطلاحات فنی نکته فنی
salience U نکته برجسته موضوع برجسته
saliency U نکته برجسته موضوع برجسته
B register U 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
usages U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usage U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
objecting U مورد
objected U مورد
direct objects U مورد
unseasonably U بی مورد
unseasonable U بی مورد
cases U مورد
case U مورد
indirect objects U مورد
instance U مورد
object U مورد
inapposite U بی مورد
objects U مورد
instances U مورد
occasions U مورد
occasioning U مورد
occasion U مورد
inopportune U بی مورد
out of place U بی مورد
occasioned U مورد
open to question <adj.> U مورد شک
oportuneness U مورد
occurence U مورد
usage U مورد استفاده
myrtaceae U تیره مورد
in dispute U مورد بحث
happy [about] <adj.> U خشنود [در مورد]
in no instance U در هیچ مورد
unnecessary roughness U خشونت بی مورد
usages U مورد استفاده
special case U مورد ویژه
dubitable U مورد شک مشکوک
sightly U مورد نظر
collector's item U مورد استثنائیوویژهیککلکسیون
beloved U مورد علاقه
involved U مورد بحث
subject of hire U مورد اجاره
under disccussion U مورد بحث
In this case ( instance) . U دراین مورد
noted U مورد ملاحظه
opportuneness U مورد مناسب
requirement U مورد نیاز
savory U مورد پسند
utilized U مورد استفاده
schreber case U مورد شربر
dubious U مورد شک مشکوک
taken U مورد تحسین
fishy U مورد تردید
case analysis U تحلیل مورد
Recent search history Forum search
1Potential
1tink and grow rich
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1strong
1To be capable of quoting
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1set the record straight
2مهرآسا
1Arousing
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com