Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
declarative statement
U
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
declarations
U
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
declaration
U
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
analogue
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
characteristic
U
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
characteristically
U
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
circular
U
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circulars
U
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
pack
U
تعداد دیسکهای مغناطیسی ثابت یا متغیر
packs
U
تعداد دیسکهای مغناطیسی ثابت یا متغیر
cross reference generator
U
متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
fixed size records
U
رکوردهای با اندازه ثابت
assignment
U
دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
assignments
U
دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
finder
U
عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
static vent
U
روزنه اندازه گیری فشار ثابت هوا
asynchronous
U
در یک شبکه با استفاده از خانههای داده با اندازه ثابت
elite type
U
یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد
constant speed drive
U
چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
list
U
لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
chains
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
atoms
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atom
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
flash
U
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashed
U
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashes
U
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
declare
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declaring
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
specific
U
بخصوص خاص
particular
U
خاص بخصوص
specifics
U
بخصوص خاص
res
U
شی ء بخصوص ماده
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
airlift control element
U
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
mannerisms
U
سبک بخصوص نویسنده
mannerism
U
سبک بخصوص نویسنده
featureless
U
بدون سیمایاجنبه بخصوص
i mentioned one case in p
U
یک مورد بخصوص را ذکرکردم
why did you mention that onep
U
چه شد که ان یکی را بخصوص ذکر کردید
predated
U
قبل از موقع بخصوص واقع شدن
predating
U
قبل از موقع بخصوص واقع شدن
predate
U
قبل از موقع بخصوص واقع شدن
to have a closed meeting
U
نشست محرمانه داشتن
[بخصوص سیاست]
mannered
U
دارای سبک یا رفتار بخصوص تصنعی
predates
U
قبل از موقع بخصوص واقع شدن
wildfowl
U
مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test
U
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
poke
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
typecast
U
ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
typecasting
U
ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
pokes
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poking
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poked
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
lion
U
[حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
typecasts
U
ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
Expressionism
U
[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
accrual
U
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
demand price
U
حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
angle
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it.
<proverb>
U
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup
U
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typeface
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
object language programming
U
برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
logical
U
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
standing order
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
orifice meter
U
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
accrued benefit
U
پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
elite
U
طبقه ممتازه هرجامعه و بخصوص طبقهای که قدرت حاکمه را در دست دارد
caught with hand in the cookie jar
<idiom>
U
مچ کسی را گرفتن
[بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
particular lien
U
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
variable recoil
U
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
escrow
U
موافقت نامه بین دونفرکه بامانت نزدشخص ثالثی سپرده شودوتاحصول شرایط بخصوص بدون اعتبارباشد
dma
U
UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
sampled
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage
U
اندازه گیر اندازه گرفتن
gage
U
اندازه وسیله اندازه گیری
sizes
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
graphics
U
پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
ToolTips
U
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
Historicism
U
[معماری متاثر از زمان گذشته بخصوص معماری احیای مذهبی]
standing
U
ثابت دستورالعمل ثابت
measure
U
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
masurium
U
عنصر 34
isomeric
U
هم عنصر
element
U
عنصر
elements
U
عنصر
agents
U
عنصر
members
U
عنصر
component
U
عنصر
member
U
عنصر
components
U
عنصر
agent
U
عنصر
threshold element
U
عنصر استانهای
picture element
U
عنصر تصویر
titanium
U
عنصر فلزی
Elementarism
U
عنصر نگری
weak-kneed
U
سست عنصر
passive element
U
عنصر غیرعامل
weak kneed
U
سست عنصر
identity element
U
عنصر یکسانی
primitive element
U
عنصر اولیه
primordial element
U
عنصر ازلی
print element
U
عنصر چاپ
processing element
U
عنصر پردازشی
signal element
U
عنصر علامتی
shunt element
U
عنصر موازی
trace element
U
عنصر کم مقدار
ingredient
U
عنصر سازنده
thermocouple
U
عنصر حرارتی
element
U
عنصر عملیاتی
nand element
U
عنصر نقیض و
weaklings
U
سست عنصر
minor constituent
U
عنصر جزئی
minor constituent
U
عنصر فرعی
elements
U
عنصر عملیاتی
logic element
U
عنصر منطقی
elements
U
عنصر اساس
logic element
U
عنصر لاجیک
stop element
U
عنصر ایست
tactical element
U
عنصر تاکتیکی
weak minded
U
سست عنصر
symmetry element
U
عنصر تقارن
inverse element
U
عنصر وارون
service element
U
عنصر اداری
weakling
U
سست عنصر
start element
U
عنصر شروع
ingredients
U
عنصر سازنده
disafected person
U
عنصر نامطلوب
absorbing element
U
عنصر جذب
data element
U
عنصر داده
abundant element
U
عنصر فراوان
accommpanying element
U
عنصر همراه
element
U
عنصر اساس
code element
U
عنصر رمز
acid forming element
U
عنصر اسیدساز
active element
U
عنصر فعال
active element
U
عنصر کنشی
chemical element
U
عنصر شیمیایی
alloying element
U
عنصر الیاژ
active element
U
عنصر عامل
delay element
U
عنصر تاخیری
wallydraigle
U
سست عنصر
transition element
U
عنصر واسطه
aqueous element
U
عنصر ابی
cryotron
U
عنصر برودتی
tracer element
U
عنصر ردیاب
guest element
U
عنصر کم مقدار
electronic element
U
عنصر الکترونیکی
coupling element
U
عنصر پیوست
alloying agent
U
عنصر الیاژی
alloying element
U
عنصر الیاژی
part
U
عنصر اصلی
abiotic element
U
عنصر بیجان
coupling element
U
عنصر اتصال
biotic element
U
عنصر زیستی
acid forming element
U
عنصر اسیدی
abiotic element
U
عنصر نازیوه
supervisory
U
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
gauge
U
اندازه اندازه گیر
gauged
U
اندازه اندازه گیر
gauges
U
اندازه اندازه گیر
mental element of crime
U
عنصر روانی جرم
air defense element
U
عنصر پدافند هوایی
asterium
U
عنصر ویژه ستارگان
physical element of crime
U
عنصر مادی جرم
disafected person
U
عنصر غیرقابل اعتماد
primordial
U
عنصر نخستین اساسی
metal cutting element
U
عنصر براده برداری
pixel
U
نقطه عنصر تصویری
silicon
U
سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
active element
U
عنصر عمل کننده
strontium
U
عنصر سبک دو فرفیتی
macronutrient
U
عنصر غذایی پر مصرف
exclusive or element
U
عنصر یای انحصاری
heating element
U
المان یا عنصر حرارتی
pyrogen
U
عنصر قابل اشتعال
micronutrient
U
عنصر غذایی کم مصرف
task element
U
عنصر اجرای عملیات
fire support element
U
عنصر پشتیبانی اتش
terbium
U
عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
fabrics
U
بافته عنصر تار و پود
fabric
U
بافته عنصر تار و پود
two up
U
تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
boron water
U
ابی که عنصر شیمیایی بردارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com