Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gavote
U
نوعی رقص سریع فرانسوی
gavotte
U
نوعی رقص سریع فرانسوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
honker
U
نوعی اتومبیل سریع
afcet
U
la Pour AssociationFrancaise etTechnique CybernetiqueEconomiqe سازمان حرفهای فرانسوی که هدف ان گرد هم اوردن دانشمندان فرانسوی در زمینههای مختلف کامپیوتری است
typhoons
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
rollover
U
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
NiMH
U
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
marine express
U
کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma
U
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma
U
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass
U
پاس سریع با پیچش سریع مچ
gallican
U
فرانسوی
the french
U
فرانسوی ها
Gallic
U
فرانسوی
french chalk
U
گچ فرانسوی
frenchwoman
U
زن فرانسوی
French
U
: فرانسوی
fire bee
U
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
huguenot
U
پروتستان فرانسوی
frenchy
U
فرانسوی ماب
French
U
فرانسوی کردن
lycee
U
دبیرستان فرانسوی
frenchification
U
فرانسوی شدن
Frenchman
U
مرد فرانسوی
gallicism
U
فرانسوی مابی
hotel-Dieu
U
بیمارستان فرانسوی
Frenchmen
U
مرد فرانسوی
huguenot
U
فرانسوی پروتستان
gallomaniac
U
دیوانه فرانسوی مابی
gallomania
U
جنون فرانسوی مابی
French dressing
U
چاشنی سالاد فرانسوی
french pastry
U
شیرینی اردینه فرانسوی
normal opening
U
گشایش نرمال یا فرانسوی
gallicize
U
فرانسوی ماب کردن
grisette
U
دختر کارگر فرانسوی
balking billiard
U
بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
houdan
U
مرغ کاکلی فرانسوی
french defence
U
دفاع فرانسوی شطرنج
French Order
U
سبک معماری فرانسوی
gallicize
U
فرانسوی ماب شدن
french onion soup
U
سوپ پیاز فرانسوی
frenchify
U
فرانسوی ماب شدن
gallicism
U
اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
She is French on her fathers on her fathers side.
U
از طرف پدر فرانسوی است
split
U
وزنه برداری یکضرب فرانسوی
burn variation
U
واریاسیون برن در دفاع فرانسوی
gaul
U
اهل کشور باستانی گل فرانسوی
blancmange
U
یک نوع کیک سفید فرانسوی
chateau
U
شاتو
[کاخ یا قلعه فرانسوی]
bittersweet
U
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
He was every inch a frenchman.
U
اویک فرانسوی تمام عیار بود
advance variation
U
واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
entac
U
موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
puff pastry
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
puff paste
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry)
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
flaky pastry
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
anderssen attack
U
حمله اندرسن در دفاع فرانسوی شطرنج
Joyedevivre
U
لذت فراوان زندگی
[ریشه فرانسوی]
winawer variation
U
واریاسیون ویناور در دفاع فرانسوی شطرنج
speediness
U
سریع السیر سریع
speedy
U
سریع السیر سریع
franco baenoni defence
U
دفاع بنونی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
milner bary gambit
U
گامبی میلنر- باری در دفاع فرانسوی شطرنج
alekhine chatard attack
U
حمله الخین- شاتار در دفاع فرانسوی شطرنج
zouave
U
یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
franco indian defence
U
دفاع هندی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
anglo-chinois
U
[واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
By
[In]
comparison with the French, the British eat far less fish.
U
در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
Liberty
U
[مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
Lous quatorze
U
[سبک فرانسوی معماری باروک و کلاسیک در زمان لوپی چهاردهم]
asses' ears
U
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
Lous quinze
U
[سبک فرانسوی تلفیق معماری روکوکو و نئوکلاسیک در زمان لوئی پانزدهم]
Aioli
U
[سسی فرانسوی تشکیل شده از روغن زیتون، تخم مرغ و سیر]
three cushion billiards
U
بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
physiocrats
U
اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
rubinstein variation
U
واریاسیون روبنشتاین دربازی چهار اسب در دفاع فرانسوی دردفاع نیمزو هندی و دردفاع تاراش
swifts
U
سریع
swiftest
U
سریع
swift
U
سریع
swifter
U
سریع
sweepy
U
سریع
snell
U
سریع
galloping
U
سریع
sudden
U
سریع
rapid
U
سریع
gleg
U
سریع
prompt
U
سریع
rather
U
سریع تر
prompts
U
سریع
accelerators
U
سریع
accelerator
U
سریع
wing footed
U
سریع
spanking
U
سریع
spankings
U
سریع
prompted
U
سریع
highflyer
U
دلیجان سریع
highflier
U
دلیجان سریع
fast neutron
U
نوترون سریع
high velocity drop
U
بارریزی سریع
converts
U
پاسکاری سریع
converting
U
پاسکاری سریع
converted
U
پاسکاری سریع
quickstep
U
گام سریع
speeds
U
سریع کارکردن
speeding
U
سریع کارکردن
speed
U
سریع کارکردن
high speed
U
سریع السیر
high speed
U
دنده سریع
high speed printer
U
چاپگر سریع
high speed traffic
U
ترافیک سریع
convert
U
پاسکاری سریع
high speed traffic
U
امد شد سریع
fast moving depression
U
کمفشاری سریع
rapid access
U
با دستیابی سریع
scamper
U
پرواز سریع
fleeting
U
سریع الزوال
slaps
U
ضربت سریع
rough and ready
U
سریع العمل
riposte
U
ضربت سریع
riposted
U
ضربت سریع
ripostes
U
ضربت سریع
raids
U
تک نفوذی سریع
raiding
U
تک نفوذی سریع
raided
U
تک نفوذی سریع
raid
U
تک نفوذی سریع
precipitate
U
خیلی سریع
fleetingly
U
سریع الزوال
slapping
U
ضربت سریع
scampered
U
پرواز سریع
scampering
U
پرواز سریع
scampers
U
پرواز سریع
quick
U
جلد سریع
quick
U
تند و سریع
quicker
U
جلد سریع
quicker
U
تند و سریع
quickest
U
جلد سریع
quickest
U
تند و سریع
slap
U
ضربت سریع
slapped
U
ضربت سریع
precipitated
U
خیلی سریع
precipitates
U
خیلی سریع
fleets
U
عبور سریع
fast
U
سریع السیر
fasted
U
سریع السیر
fastest
U
سریع السیر
fasts
U
سریع السیر
glimpse
U
نگاه سریع
pirouettes
U
چرخ سریع
pirouette
U
چرخ سریع
accelerated depreciation
U
استهلاک سریع
accelofilter
U
صافی سریع
continuate
U
سریع الاتصال
fleet
U
عبور سریع
braids
U
حرکت سریع
precipitating
U
خیلی سریع
slash
U
ضربه سریع
slashed
U
ضربه سریع
slashes
U
ضربه سریع
glimpsed
U
نگاه سریع
glimpses
U
نگاه سریع
glimpsing
U
نگاه سریع
couriers
U
پیک سریع
courier
U
پیک سریع
braid
U
حرکت سریع
braided
U
حرکت سریع
fast access
U
با دستیابی سریع
wind sprint
U
تمرین دو سریع
prompts
U
سریع کردن
quick recovery
U
بهبود سریع
quick recovery
U
رونق سریع
prompted
U
سریع عاجل
prompted
U
سریع کردن
prompt
U
سریع عاجل
quick fire
U
تیر سریع
prompt
U
سریع کردن
despatched
U
انجام سریع
despatches
U
انجام سریع
despatching
U
انجام سریع
dispatch
U
انجام سریع
dispatched
U
انجام سریع
dispatches
U
انجام سریع
rapid fire
U
تیر سریع
rapid flow
U
جریان سریع
winder
U
دویدن سریع
windstorm
U
باد سریع
sneak raid
U
دستبرد سریع
snapback
U
بهبودی سریع
skitter
U
حرکت سریع
bullet
توپ سریع
bullets
U
توپ سریع
repost
U
ضربت سریع
rathe
U
زود رس سریع
rath
U
زود رس سریع
accelerated depreciation
U
استهلاک سریع
rapid transit
U
شطرنج سریع
prompts
U
سریع عاجل
rapid scanning
U
تقطیع سریع
express
U
سریع السیر
express
U
سریع صریح
expressed
U
سریع السیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com