English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
speedball U نوعی بازی شبیه فوتبال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scrum U نوعی بازی فوتبال راگبی
scrums U نوعی بازی فوتبال راگبی
scrummage U نوعی بازی فوتبال راگبی
racketball U نوعی بازی شبیه هندبال
speed a way U نوعی بازی شبیه هاکی
keno U نوعی بازی شبیه لوتو
checker U نوعی بازی شبیه جنگ نادر
faro U نوعی بازی قمار شبیه بانک
football U توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
footballs U توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
footballs U بازی فوتبال
football U بازی فوتبال
footballers U فوتبال بازی کن
footballer U فوتبال بازی کن
soccer U بازی فوتبال
football game U بازی فوتبال
water polo U بازی فوتبال ابی
to play soccer U فوتبال بازی کردن
to play football U فوتبال بازی کردن
flag football U نوعی فوتبال با 6 تا 9 نفر درهر تیم
hockey U چوگان بازی با اصول فوتبال
he is a novice in football U در بازی فوتبال تازه کار است
Football pool [British English] U قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
movement off-the-ball U بازی بدون توپ [تمرین ورزش فوتبال]
broomball U نوعی هاکی روی یخ بدون کفش اسکیت با جارو و توپ فوتبال
touch football U نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
tombola U نوعی قمار شبیه لوتو
chigger U نوعی حشره شبیه کنه
tombolas U نوعی قمار شبیه لوتو
snooker U بازی شبیه بیلیارد
chine chilla U نوعی جانورجونده کوچک شبیه سنجاب
celesta U نوعی الت موسیقی شبیه پیانو
split t U نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
ocarina U نوعی الت موسیقی شبیه نای
netball U بازی شبیه بسکتبال با 7بازیگر
bingo U یکنوع بازی شبیه لوتو
I am stiff with football. U بعد از بازی فوتبال بدنم چوب شده ( خشک شده )
goat antelope نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
avocados U نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
avocado U نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
gar U نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقاردارد
cribbage U یکجور بازی ورق شبیه رامی
charade U نوعی بازی
slapjack U نوعی بازی ورق
loos U نوعی بازی ورق
jack-in-the-box U نوعی اتش بازی
Wellington U نوعی بازی گنجفه
billiards U نوعی از گوی بازی که
whist U نوعی بازی ورق
raffle U نوعی بازی قدیمی
jack-in-the-boxes U نوعی اتش بازی
jack in the box U نوعی اتش بازی
raffles U نوعی بازی قدیمی
draughts U نوعی بازی چکرز
canasta U نوعی بازی رامی
loo U نوعی بازی ورق
pushpin U نوعی بازی بچگانه
yoyo U نوعی اسباب بازی بچگانه
eucher U نوعی بازی ورق امریکایی
craps U نوعی بازی قمار باطاس
pitch and toss U نوعی بازی شیر یاخط
ombre U نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
quadrilles U نوعی بازی ورق چهار نفری
omber U نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
croquet U نوعی بازی با گوی وحلقه کروکت
tetherball U نوعی بازی دو نفره با راکت وتوپ
lacrosse U لاکروس که نوعی توپ بازی است
Frisbee U نوعی بازی به نام بومرنگ در فارسی
quadrille U نوعی بازی ورق چهار نفری
badminton U نوعی بازی تنیس باتوپ پردار
marionette U عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
gin rummy U نوعی بازی رامی مخصوص دو نفر
marionettes U عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
netball U بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
shinny U نوعی بازی هاکی غیررسمی در صحرا و بیابان
galbanum U نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
skittles U بازی شبیه به بولینگ درانگلستان بین 2 نفر یا 2تیم تا 5 نفره با پرتاب گوی یا دیسک به 9 میله
bowler U نوعی کلاه لبه دار کسی که باگلوله یاگوی بازی میکند
bowlers U نوعی کلاه لبه دار کسی که باگلوله یاگوی بازی میکند
glengarry U نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
acrade game U نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
mohair U کرک [نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
escolar U نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
musical chairs U نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
squash tennis U بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
jigsaw puzzle U نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
gooseneck U هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
pinnulated U شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulate U شبیه برگچه شبیه بالچه
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
soccer U فوتبال
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
pigskin U توپ فوتبال
football club [British Englisch] U باشگاه فوتبال
gridiron U زمین فوتبال
association football U اتحادیه فوتبال
boot U کفش فوتبال
canadian football U فوتبال کانادایی
playing fields U زمین فوتبال
grids U زمین فوتبال
football fan [British English] U طرفدار فوتبال
football توپ فوتبال
elevens U تیم فوتبال
kick about U فوتبال هردمبیل
gridition U زمین فوتبال
grid U زمین فوتبال
soccer field U زمین فوتبال
left for ward U در فوتبال پیشرو چپ
eleven U تیم فوتبال
playing field U زمین فوتبال
soccer fan [soccer supporter] [American English] U طرفدار فوتبال
touchline U خط اطراف زمین فوتبال
six man football U فوتبال دو تیم 6 نفره
football fan [American English] U طرفدار فوتبال آمریکایی
to finish the ball into the net U با توپ گل زدن [فوتبال]
goalkeeper U دروازه بان فوتبال
goalkeepers U دروازه بان فوتبال
rules of football U قوانین یا قواعد فوتبال
indoor soccer U فوتبال داخل سالن
American football U فوتبال آمریکایی [ورزش]
football hooligan U خرابگر پر سر و صدای فوتبال
soccer ball throw U پرتاب توپ فوتبال
kick off U شروع مسابقه فوتبال
signal caller U مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
lateral pass U پاس توپ فوتبال از پهلو
I have lost my interest in football . U دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
Playing football is not my idea of fun . U فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
long ball U [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
short ball U شوت کردن کوتاه توپ [فوتبال]
uprights U تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
to let the ball do the work U توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
to keep the ball moving U توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
The football field must be marked out. U زمین فوتبال را باید خط کشی کرد
low ball شوت کردن پائین توپ [فوتبال]
football cleats U کفش گل میخ دار فوتبال آمریکایی
high ball U شوت کردن بالا توپ [فوتبال]
punted U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punt U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
grey cup U مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
punts U توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
fielder U بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
team area U محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
yardage U تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
yard marker U خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard line U خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
lineup U اماده ومجهز کردن ترتیب جای بازیکنان فوتبال طرز قرار گیری
groundhopper [British English] U طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور [از خانه] تیم خود را دیدار میکند.
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
football U توپ فوتبال آمریکایی [توپ بیضوی]
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
nears U شبیه
nearing U شبیه
nearest U شبیه
nearer U شبیه
simulant U شبیه
near- U شبیه
anthoid U شبیه به گل
similar U شبیه
near U شبیه
medal U شبیه
analogous U شبیه
make U شبیه
feathery U شبیه به پر
makes U شبیه
medals U شبیه
imitations U شبیه
imitation U شبیه
simile U شبیه
similes U شبیه
neared U شبیه
similar <adj.> U شبیه
luteous U شبیه گل
womanlike U شبیه زن
more like;most like U شبیه تر
personator U شبیه
wifelike U شبیه زن
similar to that U شبیه به ان
papilionaceous U شبیه
pygidial U شبیه دم
quasi U شبیه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com