English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (569 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stereograph U نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
living picture U نمایش یاتصویر برجسته
embossing U طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
alto-rilievo U [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model U مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
salience U نکته برجسته موضوع برجسته
saliency U نکته برجسته موضوع برجسته
bas relif U حجاری ونقوش برجسته برجسته
supereminent U برجسته فوق العاده برجسته
embossment U نقوش برجسته برجسته کاری
stereoscope U جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
repousse U برجسته نمایاحکاکی برجسته
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
signalize U برجسته کردن
emboss U برجسته کردن
snarls U بغرنجی برجسته کردن
to bring out in relief U برجسته یا روشن کردن
snarling U بغرنجی برجسته کردن
snarl U بغرنجی برجسته کردن
snarled U بغرنجی برجسته کردن
goffer U مجعدکردن برجسته کردن
bossing U برجسته کاری ریاست کردن بر
boss U برجسته کاری ریاست کردن بر
boss U نقش برجسته تهیه کردن
bossed U برجسته کاری ریاست کردن بر
bosses U نقش برجسته تهیه کردن
bosses U برجسته کاری ریاست کردن بر
bossed U نقش برجسته تهیه کردن
bossing U نقش برجسته تهیه کردن
thread U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
threads U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
to give prominence to U بزرگ کردن برجسته کردن
conspicuous U برجسته
mainline U برجسته
strikingly U برجسته
staring U برجسته
ridged U برجسته
crowned U برجسته
illustrated U برجسته
illustrous U برجسته
convex U برجسته
stereometric U برجسته
noted U برجسته
overriding U برجسته
dominant U برجسته
in relief U برجسته
stereometric U خط برجسته
cordon bleu U برجسته
pre-eminent U برجسته
illustrious U برجسته
torose U برجسته
outstandingly U برجسته
outstanding U برجسته
rilievo U برجسته
mainlined U برجسته
eminent U برجسته
pre eminent U برجسته
relief emboss U برجسته
prosilient U برجسته
kenspeckle U برجسته
masterwork U برجسته
distinguished U برجسته
prime U برجسته
striking U برجسته
primed U برجسته
of d. U برجسته
primes U برجسته
laureate U برجسته
raised U برجسته
prominent U برجسته
relievo U برجسته
salient U برجسته
starring U برجسته
par excellence U برجسته
mainlining U برجسته
mainlines U برجسته
predominant U برجسته
projected U برجسته بودن
premiering U هنرپیشه برجسته
tyupical U نوبهای برجسته
projects U برجسته بودن
project U برجسته بودن
premieres U هنرپیشه برجسته
premiered U هنرپیشه برجسته
contour map U نقشه برجسته
topography U برجسته نگاری
saleint U برجسته چشمگیر
in relief U بطور برجسته
swells U برجسته شیک
premier U هنرپیشه برجسته
premiers U هنرپیشه برجسته
laureatel U شاعر برجسته
bas-reliefs U برجسته کوتاه
swelled U برجسته شیک
premiere U هنرپیشه برجسته
stucco relief U گچبریهای برجسته
bas-relief U نقش کم برجسته
alto relievo U برجسته بلند
notbility U شخص برجسته
half relief U نیم برجسته
to make one's mark U برجسته شدن
acrography U گچ کاری برجسته
leading U عمده برجسته
bas relief U برجسته کوتاه
predominantly U بطور برجسته
poet laureate U شاعر برجسته
stereoscopics U برجسته نمایی
salient pole U قطب برجسته
bas relief U نقش کم برجسته
bas-relief U برجسته کوتاه
contour U نقشه برجسته
humdinger U تفوق برجسته
swell U برجسته شیک
high relief U نقوش برجسته
stereoscopic U برجسته بین
effigies U تصویر برجسته
humdingers U تفوق برجسته
stereoscopic U برجسته بینی
effigy U تصویر برجسته
bas-reliefs U نقش کم برجسته
illustriously U برجسته وار
drop shadow U سایه برجسته
fash butt welding U جوش برجسته
eminently U بطور برجسته
to stand out U برجسته بودن
personages U شخص برجسته
personage U شخص برجسته
feat U کار برجسته
feats U کار برجسته
piece de resistance U فقره برجسته
relievo U برجسته کاری
front face U سطح برجسته
embossed U برجسته شده
aegicrane U آذین برجسته سر
bas relif U نقش کم برجسته
distinguished U برجسته مهم
saleintiant U برجسته چشمگیر
exaggerated stereoscopy U برجسته بین
projection welding U جوش برجسته
relief emboss U نقشه برجسته
bas relif U نقوش برجسته
bas-relief U برجسته کاری
relief map U نقشه برجسته
stand out U برجسته بودن
stand out U برجسته عالی
affigy U تصویر برجسته
aegicranium U آذین برجسته سر
embossed alphabet U الفبای برجسته
anaglyph U حجاری برجسته
bosses U ارباب برجسته
cordon bleu U آدم برجسته
raised shoulder U شانه برجسته
bossing U ارباب برجسته
relief U برجسته کاری
signally U بطور برجسته
milestones U مرحله برجسته
milestone U مرحله برجسته
mezzo rillievo U نیم برجسته
palmy U برجسته کامیاب
relief U حجاری برجسته
basso relief U برجسته کوتاه
raised figure طرح برجسته
to create an image for oneself as somebody U برجسته شدن
to put forward U برجسته نمودارکردن
boss U ارباب برجسته
mezzo relief U نیم برجسته
magnific U معروف برجسته
topographic map U نقشه برجسته
anaglyph U تزئینات برجسته
egregious U برجسته نمایان
smatt U برجسته زیرکانه
bossed U ارباب برجسته
embossing die U حدیده برجسته کاری
oner U شخص یا چیز برجسته
inconspicuous U غیر برجسته کمرنگ
bigwig U شخص مهم و برجسته
vectograph U عکس برجسته بینی
papillary lines U خطهای برجسته انگشتها
person of f. U شخص برجسته یا با نفوذ
stereoscope U دستگاه برجسته بین
distinguished rug U قالی با ارزش و برجسته
perspective spatial model U مدل برجسته بینی
big U ستبر ادم برجسته
to stand out in relief U برجسته یا روشن بودن
markedly U بطور برجسته یا محسوس
distinguished unit citation U نشان یکان برجسته
relief map U نقشه برجسته نما
biggest U ستبر ادم برجسته
brocade U پارچه ابریشمی گل برجسته
bigger U ستبر ادم برجسته
bell-cast U [لبه ی برجسته بام]
low relief U نقش نیم برجسته
high relief U نقش تمام برجسته
noticeable U قابل ملاحضه برجسته
bank U قسمت برجسته سر پیچ
brilliantly U چنانکه برجسته باشد
raised type U حروف برجسته برای
bosomy U دارای پستان برجسته
bosomed U دارای سینه برجسته
stereoscopy U سیستم برجسته بینی
bold faced type U حروف سیاه برجسته
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com