Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
double tape
U
نوار مساحی مضاعف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
measuring tape
U
نوار مساحی
capstan
U
میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
pickup reel
U
نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
reel-to-reel
U
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
azimuth
U
زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی
reel to reel
U
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
splicing
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splice
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
guard band
U
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
splices
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
spliced
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
pinchwheel
U
چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
perforated tape
U
نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
surveys
U
مساحی
survey
U
مساحی
surveyed
U
مساحی
geodesy
U
مساحی
surveying
U
مساحی
plumbing
U
مساحی
perambulation
U
مساحی
autos
U
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
auto
U
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
magnetic tape
U
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tapes
U
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
cartridge
U
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
cartridges
U
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
survey
U
مساحی کردن
surveyor's chain
U
زنجیر مساحی
measuring chain
U
زنجیر مساحی
surveyed
U
مساحی کردن
geodesy
U
علم مساحی
horizontal taping
U
مساحی افقی
levelling rod
U
دستک مساحی
surveys
U
مساحی کردن
chain
U
زنجیر مساحی
chains
U
زنجیر مساحی
band chain
U
زنجیر مساحی
identity
U
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identities
U
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
reel-to-reel
U
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel to reel
U
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
deceleration time
U
زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
surveys
U
زمین پیمایی مساحی
surveyor's level
U
تراز مساحی یا پیمایش
survey
U
زمین پیمایی مساحی
surveyed
U
زمین پیمایی مساحی
geodetic
U
مربوط به مساحی خط اقصر
surveying
U
مساحی نقشه برداری
geodesy
U
مساحی کردن زمین
circumferentor
U
زاویه سنج مساحی
geodesist
U
متخصص علم مساحی
prospects
U
اکتشاف کردن مساحی
prospecting
U
اکتشاف کردن مساحی
prospected
U
اکتشاف کردن مساحی
prospect
U
اکتشاف کردن مساحی
topography
U
مکان نگاری مساحی
fanion
U
پرچم مساحی ونقشه برداری
readers
U
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
reader
U
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
leaders
U
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
leader
U
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
tape drive
U
نوار چرخان نوار ران
tape drives
U
نوار چرخان نوار ران
triangulation
U
تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
video cassettes
U
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassette
U
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
duplexes
U
مضاعف
double line
U
خط مضاعف
double precision
U
مضاعف
multiple
U
مضاعف
doubled up
U
مضاعف
bilateral
U
مضاعف
duplex
U
مضاعف
double
U
مضاعف
doubled
U
مضاعف
dual density
U
تراکم مضاعف
doubled
U
مضاعف نمودن
dual nationality
U
تابعیت مضاعف
two throw ladder
U
پلکان مضاعف
duplexing
U
مضاعف سازی
double salt
U
ملح مضاعف
double salt
U
نمک مضاعف
double taxation
U
مالیات مضاعف
doubly linked
U
با پیوند مضاعف
doubled columns
U
ستونهای مضاعف
double blowing
U
دمش مضاعف
double bond
U
اتصال مضاعف
double word
U
کلمه مضاعف
doubleword
U
کلمه مضاعف
double beam
U
پرتو مضاعف
double counting
U
محاسبه مضاعف
double cropping
U
کشت مضاعف
double decomposition
U
تجزیه مضاعف
double density
U
چگالی مضاعف
double density
U
تراکم مضاعف
doubliy
U
بطور مضاعف
doubled up
U
مضاعف نمودن
double alternation
U
تناوب مضاعف
double refraction
U
شکست مضاعف
double refraction
U
انکسار مضاعف
fiddle blocks
U
قرقره مضاعف
duplex console
U
پیشانه مضاعف
double length
U
طول مضاعف
double length
U
با طول مضاعف
double lead screw
U
حلزونی مضاعف
double junction
U
اتصال مضاعف
birefringence
U
انکسار مضاعف
double image
U
تصویر مضاعف
double dissociation
U
گسست مضاعف
birefringence
U
شکست مضاعف
peak to peak voltage
U
ولتاژ مضاعف
double punch
U
منگنه مضاعف
double precision
U
دقت مضاعف
bilateral observation
U
دیدبانی مضاعف
duplex computer
U
کامپیوتر مضاعف
double diode
U
دیود مضاعف
binary
U
جفتی مضاعف
duplexing
U
مضاعف کردن
double
U
مضاعف نمودن
doubled pawns
U
پیادهای مضاعف شطرنج
electrical double layer
U
لایه مضاعف الکتریکی
double beam
U
شعاع مضاعف نور
double contact lamp
U
لامپ با اتصال مضاعف
double limiter
U
محدود کننده مضاعف
double blind method
U
روش بی نام مضاعف
double piston engine
U
موتور پیستون مضاعف
double linked list
U
لیست پیوندی مضاعف
double triode
U
لامپ تریود مضاعف
double irradiation technique
U
روش تاباندن مضاعف
double density recording
U
ضبط تراکم مضاعف
double taxation
U
مالیات بندی مضاعف
double hardening
U
سخت گردانی مضاعف
double entry
U
دفتر داری مضاعف
oversrike
U
چاپ مضاعف دخشه
double filament lamp
U
لامپ رشتهای با فیلامان مضاعف
alum
U
سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
addend
U
عدد مضاعف عددافزوده شده
double two high rolling mill
U
دستگاه نورد مضاعف دوبل
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
iceland spar
U
کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
polyene
U
ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
filmstrip
U
نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
double buffering
U
روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
multipe expansion of credit
U
استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
bilateral spotting
U
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
magnetic tape recording
U
ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
multiple
U
مضاعف چند ردیفه چند لولهای
doubled up
U
مضاعف کردن دولا کردن
double
U
مضاعف کردن دولا کردن
doubled
U
مضاعف کردن دولا کردن
duodide
U
دیود مضاعف دیود دوبل
ferret
U
نوار
fascia
U
نوار
ribbon
U
نوار
fascias
U
نوار
band width
U
نوار
ferrets
U
نوار
rut
U
نوار
link
U
نوار
tape code
U
کد نوار
tape
U
نوار
strapless
U
بی نوار
screed
U
نوار نوار ه
taped
U
نوار
band
U
نوار
bands
U
نوار
fillet
U
نوار
filleted
U
نوار
filleting
U
نوار
belts
U
نوار
belted
U
نوار
belt
U
نوار
braid
U
نوار
braided
U
نوار
tag
U
نوار
cheek strap
U
نوار
tags
U
نوار
list
U
نوار
braids
U
نوار
fillets
U
نوار
tapes
U
نوار
rosettes
U
گل نوار
rosette
U
گل نوار
ligature
U
نوار
ribbons
U
نوار
apron
U
نوار
aprons
U
نوار
filled band
U
نوار پر
filet
U
نوار
zone
U
نوار
zones
U
نوار
strip
U
نوار
banderol
U
نوار چسب
braid
U
نوار حاشیه
banderole
U
نوار چسب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com